Monday, Feb 20, 2023

صفحه نخست » دکتر سروش و بازخوانی ارزش‌ها، درویش رنجبر

Darvish_Ranjbar_2.jpgبی تردید دکتر سروش با فلسفه نیچه بیگانه نیست ولی درک این نکته که چرا وی نمی‌تواند عمق فلسفه نیچه را دریابد بسیار شگفت آوراست. هر آنچه هست نیچه در طول ۱۵۰ سال اخیر سپهر فلسفی مغرب زمین و به تبع آن تاریخ فلسفه را تحت تاثیر قرار داده است لذا از شخصیتی چون ایشان انتظار نمی‌رود با جفای به گلشیفته فراهانی از آن همه آموخته‌های مکتب نیچه غافل بماند. معلوم نیست چگونه ایشان نمی‌تواند "فرا سوی نیک و بد" را ببیند. نیک و بد به زعم نیچه همه آن چیزی است که از گذشتگان در قالب سنت‌های هزاران ساله به ارث رسیده است. پرسش اساسی اینجاست؛ تمامی گذشتگان بر اساس چه معیاری نیک و بد را برای ما سنجیده ا‌ند؟ چرا ما حق نداریم سنجه آنها را به پرسش بگیریم؟ تمامی سخن نیچه در این نکته ظریف نهفته است که ما می‌توانیم به عنوان فاعل خود بنیاد بدون ارجاع به هیچ مرجع پیشین همه آن چیزی را که به عنوان نیک و بد پیشاپیش تعریف و تدوین شده است بازبینی و بازاندیشی کنیم.

دکتر سروش می‌نویسد " سرتا پا برهنه شدن و بدن عریان و شرم گاه خود را در مقابل چشمان جهانی به نمایش نهادن نه تنها کاری ست که افتخار ندارد بلکه مورد تقبیح کثیری از علمای عالم است که چنین کاری نمی‌کنند و لذا در تقبیح عمل خانم فراهانی کاری غیرعقلایی و خرد ناپسند صورت نگرفته است. " اتفاقا تمامی حجت حجت آوران که خاطر شریف دکتر سروش را آزرده ساخته در جوف این جمله نهفته است. پیشینیان آلت تناسلی انسان را شرم گاه نامیده ا‌ند، در بازخوانی ارزش داوری پیشینیان باید پرسید اساسا شرم از چه؟ اینکه فیزیک بدن زن و مرد اینگونه به این شکل تکامل یافته چه جای شرمیدن است؟ پاسخ این پرسش) سوای از بحث شرمیدن که پرداختن به ابعاد مختلف ارزشگذاری پیرامون اینکه اصولا شرم چیست در مجال این مقال نیست (را فقط در جهانی بینی ادیان ابراهیمی می‌توان یافت. چه آنکه در قصص کتب دینی آمده است وقتی آدم و حوا از بهشت رانده شدند عریانی خود را مشاهده کردند و با برگ انجیر شرم گاه خود را پوشاندند. انتساب شرمیدن و پوشش با برگ انجیر ارتباط مستقیم دارد با ارتکاب گناه اولیه که منجر به اخراج از بهشت گردید. معلوم نیست چگونه دکتر سروش بی‌توجه به اصل باز بینی ارزش‌ها هنوزتخته بند چنین افسانه هایی است و فیزیک تکامل یافته بدن انسان را با قیاس افسانه آفرینش ارزش داوری می‌کند.
در بخش دیگری از جمله فوق ایشان "چشمان جهانی و نظر کثیری از علمای عالم "را معیار ارزش داوری قرار می‌دهند. باز به سخن نیچه بر می‌گردیم، از کجا معلوم که علمای عالم علیم هستند؟ این علما در چه شاخه‌ای از علم علیم هستند؟ قطعا شاخه علوم طبیعی مد نظر نیست چه آنکه از دیدگاه علمای علوم طبیعی فیزیک بدن انسان نه جای شرمیدن دارد و نه اصولا محل ارزش گذاری است که بتوان نمایان ساختن دندان‌های سفید و مو‌های پر پشت را موجب افتخار و گشودگی سایر قسمت‌های بدن را مایه شرم تلقی کرد. لذا همینجور فله‌ای علما و حکما و کثیر و قلیل گفتن هیچ مبنای مستحکمی در اقامه دلیل و احتجاج حجت ایجاد نمی‌کند. در ادامه واژه علما فرمودند عالم که به عبارتی منتسب به بیشترین بیشینه آدمیان می‌شود. از غلو گویی واژه عالم که بگذریم باید گفت تا پیش از کپرنیک میلیون‌‌ها انسان از جمله مغز‌های بزرگی مانند افلاطون، ارسطو، ابن سینا و خیام به آسمان نگاه کردند ولی همه آن میلیون‌ها انسان نفهمیدند که زمین به دور خورشید می‌چرخد، لذا چگونه می‌توان حصه نظر "علمای عالم" را معیار سنجش قرار داد؟
دکتر سروش می‌نویسد " در تقبیح عمل خانم فراهانی کاری خرد ناپسند صورت نگرفته است. " باید پرسید بر اساس چه معیاری خردی که عمل خانم فراهانی را تقبیح می‌کند ضرورتا درست‌ترین است، چه آنکه از دیدگاه فلسفه ذهن معیار خرد ورزی به تعداد آدمیان می‌تواند متفاوت باشد، لذا از کجا معلوم که خرد دکتر سروش حتما درست و خرد دیگران نا درست است؟ از اندیشمندی همچون ایشان بسیار بعید است که به این تفاوت‌ها آگاه نباشد و از آن مهمتر اینکه خرد ورزی خودشان را تنها معیار صحت قضایا تلقی کنند. کسی که خرد خویش را برترین می‌پندارد قطعا خود را در جایگاه مرجع جمع می‌بیند به گونه‌ای که انتظار دارد دیگران او را به دیده "دیگری بزرگ" بنگرند و در نتیجه مقام داوریدن ارزش‌های اجتماعی را به او بسپارند. این امر دقیقا در تضاد با ستون سوم شعار "زن، زندگی، آزادی" قرار دارد، چه آنکه آزادی در جوهر انقلاب نوین ایران رهایی از مراجعی است که می‌خواهند با معیار قرار دادن خرد خودشان برای دیگران نسخه سعادت مندی بپیچند. آزادی در بافتار انقلاب نوین ایران یعنی شجاعت کنده شدن از هر آنچه که می‌خواهد انسان را مانند کودکی صغیر تحت قیمومیت و سیطره در آورد. نگاه دکتر سروش در این ماجرا در حقیقت کشتن چنین آزادی است، در نگاه سنتی ایشان "دیگری بزرگ" باید همواره باشد چون انسان‌ها توان تشخیص خوب و بد را ندارند.


درویش رنجبر، پژوهشگر فلسفه، دانشگاه کالیفرنیا - سن دیگو



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy