در دوران پیش از انقلاب، کلمه ی ساواک و ساواکی، جز در محافل اهل سیاست بر زبان نمی آمد.
یکی از روش های ساواک برای ترساندن مخالفانِ حکومت یا کسانی که به هر دلیل نقدی بر حکومت داشتند، نامرئی بودن موجودیت و محو بودن نام اش در هاله ای پر رمز و راز و البته پر از وحشت بود.
من چند بار در دوران دانش آموزی به خاطر سرکشی ذاتی که داشتم با ساواک و افراد ساواکی رو به رو شدم که شاید قبلا در جای دیگر نوشته باشم.
یک بار به خاطر نوشتن انشایی بود که در سر کلاس خواندم و چند روز بعد مدیر ما جناب پیام یار، مرا به دفتر احضار کرد که در آن جا با دو مرد شیک پوش و تنومند رو به رو شدم که با ادب و متانت به من تذکر دادند که از آن گونه انشا ها ننویسم و خودم را در آن سن و سال به درد سر نیندازم.
یک بار دیگر با دوستان دبیرستانی که جمعه ها به کوه می رفتیم و واقعا هیچ موضوع سیاسی یی در کار نبود، ماموران ساواک با تذکری نسبتا شدیدتر به سراغ ما آمدند. آن جا متوجه شدیم که کوه رفتن جوانان به صورت دسته جمعی، عملی سیاسی و خطرناک به شمار می آید و همین باعث شد تا بعدها با اشتیاق بیشتری به کوه برویم! :)
بار دیگر عدم شرکت در راهپیمایی شش بهمن بود که در مقابل زنده یاد هویدا در میدان شهیاد انجام می شد و من و چند نفر از دوستان ام، هم خودمان به آن راهپیماییِ اجباری نرفتیم، و هم دیگران را تشویق به نرفتن کردیم (اتوبوسی که برای بردن بچه ها به جلوی مدرسه آمده بود نیمه خالی رفت) که باعث شد به من نمره ی انضباط ۵ بدهند و من در واقع در آن سال که در کلاس یازدهم بودم از انضباط رد شدم و مرا از نامنویسی در مدارس روزانه منع کردند که ناچار برای این که امتحان متفرقه ندهم و به خاطر مدرسه نرفتنِ زودتر از موعد به سربازی نروم در مدرسه ی شبانه اسم نوشتم که همین باعث آشنایی من با بچه های کارگر و زحمتکش جنوب شهر، و یکی از عوامل آشنایی من با کمونیسم، و سرکشی سیاسی من شد.
اما در جامعه نیز، صحبتی از ساواک و ساواکی نبود. به کار بردن این کلمات به نوعی تابو بود.
ولی هر چه به روزهای انقلاب نزدیک تر شدیم، رد و اثر ساواک در جامعه بیشتر دیده می شد که البته باز هیچ علنیتی در جامعه نداشت.
در سریال کمدی «ایتالیا ایتالیا» یکی از ساخته های سرگرم کننده ی نوذر آزادی، زمانی که «آقای ۹۳»، به همراه خانم مفخم، طرح توطئه ای کلاه بردارانه برای خانم انور زمان می چینند، ایتالیاییِ ربوده شده یعنی سالواتوره سالواتوری با ترس و لرز به انگلیسی از آقای ۹۳ می پرسد شما ساواکی هستید، که آقای ۹۳ با نقش آفرینی زنده یاد جهانگیر فروهر (پدر لیلا فروهر) با خنده پاسخ می دهد «شاید» که لفظ ساواکی در هنگام پخش پاک می شود که البته می توان آن را لبخوانی کرد.
در فیلم متفاوتِ پرویز صیاد به نام «بن بست» ساواک و ساواکی سوژه اصلی فیلم است هر چند از این نام ها استفاده نمی شود و دختر جوان (با نقش آفرینی مری آپیک) تصور می کند مامور ساواک که در سر کوچه شان مراقب خانه شان است خواستگار اوست و اتفاقاتی رخ می دهد که اگر بخواهید فیلم را ببینید بهتر است در باره اش صحبت نکنم.
به هر حال هراس از ساواک، غیر از حکایت بازداشت ها و شکنجه ها که در باره ی آن ها بیشتر می شنویم با روش های مختلف به جامعه تزریق می شد و همین امر باعث می شد جوانان، بخصوص دانشجویان در محیط های دانشگاهی و کارگری، با دلیل و بی دلیل سر به عصیان بگذارند که باید در باره ی آن مطلبی جداگانه نوشت.
حمله بسیج به یک آموزشگاه دخترانه + فیلم
نطق نماینده ارومیه: دشمن کیست؟