در وضعیت سنجی قبل در بخش اول تحلیل لایجه بودجه ۱۴۰۲ به بررسی اقلام کلی لایجه بودجه و عواقب آن پرداختیم و با توجه به وضعیت بازار نفت و نرخ تسعیر ۲۳ هزار تومانی و میزان فروش ۱و۴ میلیون بشکهای نفت توضیح دادم که چرا درآمدهای پیش بینی شده در لایحه بودجه قابل تحقق نیستند خصوصا که با رویکرد دولت در این لایجه به فروش خصوصی نفت و لغو آشکار ملی بودن صنعت نفت ایران، باز شاهد رشد رانتخواری و ایجاد پدیده هایی مثل بابک زنجانی خواهیم بود و میلیاردها دلار منابع نفتی کشور باز از بین خواهد رفت. دولت با فروش خصوصی نفت در واقع پنهان از مردم به کسب در آمد برای پرداخت نیروهای سرکوب جهت خاموش کردن جنبش انقلابی مردم ایران روی میآورد و نیز خرج جنگهایی مثل سوریه و حفط دیکتاتوری همچون بشار اسد مینماید لذا بخش اعظمی از درآمد فروش خصوصی نفت به خزانه واریز نخواهد شد و صرف خاصه خرجیهای نظام میشود. قابل توجه اینکه در این فاصله کمیسیون تلفیق، مصوباتی داشته که بر مبنای آنها رقمی در حدود ۵۵ هزار میلیارد تومان بار مالی جدید برای دولت ایجاد شده است که محل تامین آن نیز، افزایش منابع در برخی ردیفهای لایحه بودجه ۱۴۰۲، (حدود ۱۴ ردیف) است. منجمله، این کمیسیون درآمد حقوق ورودی خودرو را ۳ هزار میلیارد تومان، عوارض خروج مسافر را ۶۸۶ میلیارد تومان، وضع عوارض صادراتی را ۱۵ هزار میلیارد تومان، افزایش نرخ صدور پروانه ساختمانی را ۲ هزار میلیارد تومان و درآمد حاصل از اختلاف قیمت کشفشده خودرو در بورس را ۱۰ هزار میلیارد تومان افزایش داده است. نکتهای که در این رابطه وجود دارد احتمال عدم تحقق تامین درآمد از طریق این منابع است.
همچنین در بخش اول این تحلیل (وضعیت سنجی ۴۱۳) به افزایش ۵۹ درصدی درآمدهای مالیاتی برای دولت و اثر آن بر معیشت مردم اشاره کردم و هشدار دادم که در نظام ولایت فقیه نه تنها مالیات از تنعم گرفته نمیشود بلکه از عسرت مردم اخذ میشود. دولت سیزدهم بر نهادهای پرقدرت فرادولتی که مالیات گریزند و میزان مالیات گزیزی این نهادها تا حدود ۱۸۰ هزار میلیارد تومان برآورد شده است، فشاری وارد نمیکند اما از طریق افزایش اخذ مالیات از مردم زحمتکش کسب درآمد مینماید. از اینرو فشار مالیاتی بر بخش خصوصی و اقشار کم درآمد بیشتر به زیان تولید و اقتصاد کشور خواهد بود.
اکنون در بخش دوم این بررسی به مسائلی همچون کسری بودجه، بودجه شرکتهای دولتی و بودجه عمرانی و عدم پرداخت بدهی دولت به صندوقهای بازنشستگی و بودجه نهادهای حاکمیتی و عدم توجه به نهادهای مهم کشور میپردازیم.
کسری بودجه
اگرچه هنوز مجلس نظام، وضعیت لایحه بودجه ۱۴۰۲ را به شکل قانون بودجه تصویب نکرده است وبررسی شور دوم لایجه بودجه ۱۴۰۲ از ششم اسفند ماه شروع میشود. اما آنچه در این میان نمیتوان نادیده گرفت، میزان کسری بودجه است. حتی سیدناصر موسویلارگانی، عضو کمیسیون اقتصادی مجلس نظام در ۱۱ دی در نطق میاندستور خود این کسری در بودجه سال جاری را حداقل «۲۰۰هزار میلیارد تومان» دانست. همچنبن علیرضا سلیمی در نشست علنی مجلس نظام در۲ بهمن ماه در مخالفت با کلیات لایحه بوجه ۱۴۰۲ گفت: "در بودجه ارائه شده به مجلس چند درصد اصلاح ساختاری صورت گرفته است. سال جاری، ۳۰۰ هزار میلیارد کسری بودجه وجود داشت که از طریق صندوق توسعه و اصلاحیههایی که مجلس انجام داد این مبلغ پوشش داده شد، اما در لایحه سال آینده ما نزدیک به ۴۰۰ هزار میلیارد برآوردی داریم، اگر مجوزهایی که سال جاری داده شد، در سال آینده داده نشود، این ۴۰۰ هزار میلیارد کسری بودجه از کجا تامین خواهد شد. " پیداست حداقل یکی از روشها دست اندازی به صندوق توسعه ملی به بهانه جبران کسری بودجه خواهد بود. در صورتی که به زعم نگارنده با وجود نرخ تورم فعلی کشور و مشکلات اقتصادی موجود که کماکان به قوت خود باقی است، رقم کسری بودجه در سال ۱۴۰۲ بسیار بیشتر از ۴۰۰ هزار میلیارد تومان خواهد بود.
افزایش ۳۹درصدی بودجه شرکتهای دولتی زیانده!
بودجه عمومی در واقع همان چیزی است که از آن بهعنوان «بودجه» یاد میشود؛ یعنی دخل دولت شامل فروش نفت، مالیات و... و خرج دولت و دستگاههای دولتی و ادارات شامل حقوق و دستمزد، مخارج عمرانی و.... بودجه شرکتهای دولتی اما به عنوان جعبه سیاه بودجه محسوب میشود که نقاط کور و مبهم فراوانی دارد و مبنای محاسبات هزینهها و درآمدها مشخص نیست و در مجلس نظام هم بهطور کامل بررسی نمیشود.
رقم بودجه شرکتهای دولتی در قانون بودجه سال ۱۴۰۱ بالغ بر ۲۲ میلیون و ۳۱۴ هزار و ۷۹ میلیارد ریال بود که در لایحه بودجه سال ۱۴۰۲ با رشد حدود ۳۹درصدی به رقم ۳۰ میلیون و ۹۷۶ هزار و ۹۶۵ میلیارد ریال رسیده است
پس بودجه شرکتهای دولتی در لایحه بودجه ۱۴۰۲با افزایش ۳۹ درصدی مواجه شده است. توضیح اینکه اغلب شرکتهای دولتی زیانده هستند و به همین دلیل درآمدی که دولت از آنها در نظر دارد محقق نمیشود و زیان خود را از محل سود سایر شرکتهای دولتی نظیر پترو شیمیها یا از منابع بودجه جاری جبران میکنند.
بودجه عمرانی که خرج هزینههای جاری خواهد شد
بودجه عمرانی در لایحه بودجه ۱۴۰۲ بالغ بر۳۲۷ هزار و ۹۲۰ میلیارد تومان تعیین شده که این میزان نسبت به بودجه سال گذشته ۲۶ درصد افزایش پیدا کرده است. اما این میزان افزایش به طور کلی چه تاثیری بر پروژههای نیمهتمام خواهد داشت و چقدر برای بهبود زیرساختها مفید است؟
شایان توجه است که بودجههای در نظر گرفته شده برای بخش عمرانی در سالهای اخیر هیچگاه تخصیص اعتبار کامل پیدا نکرده و عملا به همین دلیل زیرساختهای توسعه کشور دچار مشکل شده است و نیاز به بهروز رسانی و ترمیم دارند.
در سالهای اخیر کاهش شدید درآمدهای دولت در زمینههای مختلف امکان تزریق بودجههای کلان عمرانی را سلب کرده است. در برخی موارد نیز همان بودجه تخصیص داده شده به سایر بخشها انتقال داده شده و پروژههای عمرانی در کشور یا عملا آغاز نشده و یا نیمهکاره رها شده است.
طبق دادههای مرکز پژوهشهای اتاق ایران هم اکنون بیش از ۶ هزار طرح و پروژه ملی و بیش از ۸۰ هزار پروژه استانی نیمهتمام وجود دارد که حتی در صورت عدم اجرای هرگونه پروژه جدید با روند فعلی تامین اعتبار از سوی دولت، ۲۰ سال دیگر نیز به تکمیل و بهرهبرداری نخواهد رسید. افزایش ۲۶ درصدی بودجه طرحهای عمرانی در حالی است که در ۹ ماه اول امسال تنها ۸۳ هزار میلیارد تومان بودجه عمرانی هزینه شده است که با توجه به رقم پیشبینی شده برای سال جاری، تنها ۴۶ درصد بودجه عمرانی محقق خواهد شد. حال با افزایش ۲۶ درصدی بودجه عمرانی سال آتی معلوم نیست چه تعداد بر هزاران طرح نیمه تمام موجود افزوده خواهد شد و چند برابر میشوند. از طرفی میدانیم که در یک بودجه متوازن با نگاه توسعه گرا، هزینههای عمرانی باید از مصارف جاری پیشی بگیرند، اما این روند در بودجههای سنواتی دولتها در نظام ولایت فقیه همواره معکوس بوده و طبق معمول دولت همواره بودجههای عمرانی را صرف هزینههای جاری میکند که همواره رشد سرسام آور دارند. دولت همچنین از منابع پروژههای عمرانی برای پرداخت دستمزد کارکنان دولت نیز استفاده میکند.
بدهی دولت به تامین اجتماعی پرداخت نمیشود
در شرایطی که صندوقهای بازنشستگی در ایران عموماً مشکلات مالی دارند و برای پرداخت تعهدات جاری خود با مصائب عدیدهای مواجه هستند، پرداخت دیون صندوقها یا لااقل بخشی از این دیون، از طرف دولت جزو ضروریات است. بعنوان نمونه سازمان تامین اجتماعی بزرگترین صندوق بیمهگر کشور است و رشتهی حیات نزدیک به ۶۵ میلیون نفر (بازنشستگان و خانوارهای آنها) به آن مرتبط است. این صندوق مدت مدیدی است که از نابرابری سنگین منابع و مصارف رنج میبرد و مرتب گزارش میدهد که مجبور است یا اموال و داراییهای صندوق را بفروشد یا اینکه از بانکهای کشور با بهرهی سنگین استقراض کند. اما جالب است که میزان بدهی انباشته و تاریخی دولت به این سازمان، امروز چند صد هزار میلیارد تومان است. همگی میدانند که این بدهیها اگر پرداخت نشود، وخامت حال تامین اجتماعی تبدیل به یک بحران بزرگ خواهد شد. اما نکته جالب اینکه در لایحه بودجه ۱۴۰۲ هیچ ردیف مشخصی برای پرداخت بدهیهای دولت به تامین اجتماعی در نظر گرفته نشده است.
جالب اینکه مرکز پژوهشهای مجلس نظام در یک گزارش برای سازمان، شرط و شروط نیز گذاشتهاست که «اگر دولت بخشی از بدهی خود را به سازمان تامین اجتماعی بپردازد باید تامین اجتماعی مکلف شود حقوق پرسنل را فلان میزان افزایش دهد» جالب است که برای پرداخت بدهی، سر سازمان منت میگذارند و برای طلبکار، شرط و شروط تعیین کردهاند!
به هرحال صندوقها برای تامین تعهدات خود ناگزیرند از چند روش اقدام کنند:
یکی از اصلیترین راههای تامین اعتبار، از محل حق بیمههای جاریست. البته حق بیمههای جاری برابر با همهی تعهدات صندوق نیست و لاجرم قسمتی از آن را باید از محل سرمایهگذاریها تامین کنند (برای آشنایی بیشتر در صورت تمایل به وضعیت صندوقهای بازنشستگی به ۵ شماره تحقیق اینجانب در مورد سیستم بازنشستگی در ایران و وضعیت صندوقهای بازنشستگی در وضعیت سنجیهای شماره ۳۴۰ تا ۳۴۴ مراجعه نمایید). براساس استانداردها، صندوقهای بازنشستگی در واقع موظفند سود حاصل از سرمایهگذاریهای خود را به سرمایهگذاریهای مجدد تبدیل کنند چرا که خصوصا با بالا گرفتن سیل مهاجرت نیروی کار از ایران، هر سال که میگذرد نیروی کار کمتری سالانه عهده دار پرداخت حق بیمه هستند و بازنشستگان در آینده با کمبود حق بازنشستگی روبرو خواهند شد. اما این فرصت را صندوقهایی مانند تامین اجتماعی ندارند که سود سرمایهگذاری را سرمایهگذاری مجدد کنند. با این حال، حتی اگر همه سود حوزهی سرمایهگذاری را به حوزهی اعتبار تعهدات ببرد، بازهم کفاف پرداختها را نمیدهد؛ یعنی در هر صورت بازهم تامین اجتماعی کسری خواهد داشت. این کسری بزرگ مسلما بار سنگینی برعهدهی تامین اجتماعیست و دولت به عنوان بدهکار اصلی، موظف است دیون خود را به صندوق پرداخت کند تا این کسری از میان برداشته شود.
عواقب عدم پرداخت بدهیهای دولت به صندوقهای بازنشستگی
وقتی در لایحه بودجه ۱۴۰۲ دولت خود را موظف به پرداخت بدهی خود به صندوق تامین اجتماعی نمیداند، سال آینده اوضاع بیمهشدگان و به طور مشخص مستمریبگیران مسلما بدتر خواهد شد و سازمان تامین اجتماعی ناچار میشود به چند راه پر ریسک روی بیاورد:
۱- یا بایستی آینده را پیش خور کند. به چه طریق؟ از این طریق که صندوق به خرید اوراق دست بزند که اینکار برای صندوقهای بیمهگر بسیار خطرناک است. چون بازپرداخت اوراق از محل حق بیمههای آینده است و مسلماً در آینده بر اساس معضلی که شمردم صندوق نمیتواند درآمد بی حصر پیدا کند و باید قسمتی از درآمد آینده خود را به استرداد اوراق اختصاص دهد. این یعنی پیش خورکردن آینده. در این صورت صندوق در آینده ناچار میشود که اصل پول و سود اوراق را از محل حق بیمهی آیندگان پرداخت کند.
۲- یا صندوق بایستی به فروش اموال و داراییهای صندوق دست بزند. کاری که دولت سیزدهم تحت اسم " مولد سازی " در حال انجام آن است. یعنی حراج ثروت ملی. این کار نیز مضر است چرا که چنانچه صندوق بخواهد به عنوان یک راهکارِ تامین منابع به دنبال فروش اموال و داراییها باشد، بازهم آیندهی صندوق با خطر مواجه میشود و هیچ تضمینی برای بازنشستگان وجود نخواهد داشت.
افزایش بودجه نهادیهای مذهبی و تبلیغاتی و شبه حاکمیتی و نیز نهادهای نظامی
ردیف پرحاشیه ۱۹ لایجه بودجه ۱۴۰۲که مربوط به نهادهای مذهبی است افزایش۷۶,۴ درصدی را نشان میدهد!
ردیف بودجه ۱۹ نهاد مذهبی در لایحه بودجه سال ۱۴۰۲ رقمی معادل ۱۳ میلیون و ۴۴۰ هزار و ۱۳۱ میلیون تومان تعیین شده است
بخشی از بودجه ریاضتی و اقتصاد مقاومتی!
مرکز خدمات حوزههای علمیه
سال ۱۴۰۰ = ۱۳۳۲ میلیارد تومان
سال ۱۴۰۱= ۲۷۷۸ میلیارد تومان (۱۰۸٪ رشد)
سال ۱۴۰۲ = ۶۴۰۰ میلیارد تومان (۱۳۰٪ رشد)
شورای عالی حوزههای علمیه
سال ۱۴۰۰ = ۸۶۷ میلیارد تومان
سال ۱۴۰۱= ۱۹۷۵ میلیارد تومان (۱۲۷٪ رشد)
سال ۱۴۰۲ = ۳۱۷۳ میلیارد تومان (۶۰٪ رشد)
دفتر تبلیغات اسلامی قم
سال ۱۴۰۰ = ۱۸۳ میلیارد تومان
سال ۱۴۰۱= ۲۲۶ میلیارد تومان (۲۴٪ رشد)
سال ۱۴۰۲ = ۳۴۹ میلیارد تومان (۵۴٪ رشد)
بودجه شورای نظارت بر صداوسیما که تعداد کل اعضای آن ۸ نفر است!
۷ میلیارد در سال ۱۴۰۰
۹ میلیارد در سال ۱۴۰۱
و ۱۴,۵ میلیارد برای سال ۱۴۰۲
مشاهده میشود که بخش بزرگی از بودجه صرف نهادهایی میشود که نه تنها خروجی اقتصادی ندارند و در این شرایط وخیم اقتصادی هزینهبر محسوب میشوند بلکه صرفا در خدمت تبلیغ و کادرسازی برای نظام هستند. در واقع دولت بجای قطع این مستمریهای گزاف از بودجه عمومی، به فکر افزایش بودجه این نهادها افتاده تا خصوصا از ترس پا گرفتن جنبش انقلابی مردم ایران، نهادهای تبلیغاتی و سرکوب گر خود را راضی نگاه دارد تا ریزش نکنند. شایان توجه است که دولت سیزدهم در لایحه خود در مقابل، به بودجه سایر نهادهای مهم کشور با هدف کاهش مشکلات اقتصادی، توجه چندانی نکرده است.
چند مقایسه معنادار بین اختصاص بودجه به نهادهای حاکمیتی و سازمانهای و طرحهای حیاتی
۱-دولت در لایحه بودجه ۱۴۰۲ برای ساخت بیمارستان و تجهیز تختهای بیمارستانی اصلا ردیف بودجه قرار نداده است و معلوم نیست از کدام منبع میخواهند بیمارستانهای فرسوده و قدیمی را تعمیر و بودجه تجهیزات بیمارستانها را تامین کنند؟ کلا ۵۰۰ میلیارد تومان برای کل کشور درنظر گرفته شده است درحالی که کشور در این زمینه به ۶ هزار میلیارد تومان پول نیاز دارد.
۲-بودجه کل سال آینده دستگاه متولی حفظ محیط زیست ایران، در لایحه بودجه ۱۴۰۲ بالغ بر ۳ هزار و ۷۱۳ میلیارد تومان است. سهم سازمانی که وظیفه حفاظت از ۱۱ درصد مساحت ایران را برعهده دارد، از بودجه، فقط ۱,۶ درصد است. یعنی بودجه مرکز خدمات حوزههای علمیه در لایحه بودجه ۱۴۰۲ که ۶۴۰۰ میلیارد تومان در نظر گرفته شده تقریبا دوبرابر بودجه دستگاه متولی حفظ محیط زیست ایران است!
۳-همچنین چنانجه به «طرح مقابله با آلودگی هوا» نظر افکنیم که علیرغم افزایش بیسابقه نرخ ارز و تورمهای دهها درصدی سالانه، سهم آن از بودجه دولت ایران طی سه سال گذشته (از ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۲) روند نزولی داشته و به ترتیب ۱۰۰ و ۹۰ و ۸۱ میلیارد تومان (۲ میلیون دلار) بوده است. این بدان معنی است که بودجه دفتر تبلیغات اسلامی قم (۳۴۹ میلیارد تومان) ۴ ونیم برابر بودجهای است که برای طرح مقابله با آلودگی هوا تخصیص داده شده است. اینگونه است که متوجه میشویم برای نظام ولایت فقیه که سیاستهایش ضد حیات است مهم تر و ضرور است که عقل انسانها را با تبلیغات مسموم کند و در عین حال سالانه جان حدود ۲۱ هزار شهروند کشور، از جمله ۶۴۰۰ نفر در تهران را به علت آلودگی هوا بگیرد. آماری که دکتر عباس شاهسونی، رئیس گروه سلامت هوا و تغییر اقلیم وزارت بهداشت و درمان ایران اعلام نموده است.
بگذریم که از لحاظ اقتصادی نیز، مرکز ملی هوا و تغییر اقلیم سازمان محیط زیست ایران با استناد به دادههای وزارت بهداشت و درمان اعلام کرده است که آلودگی هوا فقط در ۲۵ شهر کشور، سالانه حدود ۳۰ میلیارد دلار به دولت و مردم خسارت وارد میکند!
۴- و یا مشاهده میکنیم که دولت مُبَلغ اشتغال و بیمهی «زنان سرپرست خانوار»، بیسروصدا ردیف بودجه آنان را حذف کرده است و همه میدانند که (زنان "بیسرپرست"، "بد سرپرست ") اصطلاحات نامناسبی هستند که این نظام باب کرده و در واقع اینها زنانی هستند که خود سرپرست خود میباشند و آقا بالا سر نیاز ندارند. اینکه همسر طبق قانون بایستی نفقه بپردازد دلیل بر این نیست که همسر به یکباره سرپرست میشود! به هرحال زنان سرپرست فرزندان، با مشکلات زیادی از جمله مشکلات اجتماعی، عاطفی، اقتصادی و روانی در جامعه روبرویند که میتواند آنان را در مسیر راه با محدودیتها و تهدیدهای مختلف مالی و اجتماعی مواجه سازد و تنها سهم زنان از بودجه عمومی اکنون صفر تا یک درصد (این عبارت "تا" میتواند باعث شود که اعتبارات تا حد صفر بماند و بیشتر نشود) اعتبارات هزینهای دستگاههای اجراییاست. حمایت از ورزش بانوان نیز در قالب دو ظرفیت ۲۷ صدم درصد از ۹ درصد کل مالیات بر ارزش افزوده و همچنین مالیات و عوارض فروش و واردات سیگار و تنباکوی داخلی و خارجی دیده شده است! ولی مشاهده بکنیم بودجههای میلیاردی نهادهای حاکمیتی را.
میبینیم که نظام ولایت فقیه نه تنها توجهی به وضعیت زنان کشور و بحرانهای خطرناک و مزمن ایران همانند آلودگی هوا، کمبود آب، فرونشست زمین و فرسایش زمین... ندارد بلکه اولویت آن تطمیع مافیایی حامی نظام است.
۵- به بودجه وزارت آموزش و پرورش نظر افکنیم که در لایجه بودجه ۱۴۰۲ در رتبه سوم بودجه وزارتخانهها با اعتباری بالغ بر ۲۰۶ هزار میلیارد تومان قرار داده شده است. با توجه به گستردگی و تعداد بالای پرسنل این نهاد آموزشی در کشور، این دستگاه در بین پایینترین سطوح حقوقی قرار دارد و شاهد این هستیم که معلمان که نسل آینده را میپرورند، همواره از حقوق خود ناراضی هستند و به اعتصاب و تظاهرات روی میآورند. همانطور که در ردیفهای بودجه این وزارتخانه آمده است، بیش از ۱۸۱ هزار میلیارد تومان یعنی بالغ بر ۸۷ درصد آن سهم ادارات آموزش و پرورش استانهاست!
و یا
۶- "بنیاد شهید و امور ایثارگران "پس از سپاه پاسداران، بیشترین بودجه را در میان تمام دستگاههای اجرایی خواهد گرفت. دولت در لایحه بودجه سال ۱۴۰۲ بیش از ۷۲ هزار و ۴۲۶ میلیارد تومان اعتبار برای این مجموعه در نظر گرفته است. اما جالبتر اینکه برای بنیاد شهید و این بودجه تخصیص یافته، هیچ برنامه یا ردیف مشخصی (به غیر از یک ردیف) تعریف نشده است.
بودجههای نظامی: سپاه پاسداران بیشتر از ارتش بودجه دریافت مینماید.
برای ستاد مشترک سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بیش از ۱۱۹ هزار و ۴۴۰ میلیارد تومان بودجه اختصاص داده شده است.
اما ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران که بایستی حافظ مرزهای ایران باشد، اعتباری بالغ بر ۴۹ هزار میلیارد تومان در لایحه بودجه سال ۱۴۰۲ دارد. این نهاد نظامی شفافیت بیشتری در ردیفهای بودجهای خود از منظر مشخص بودن برنامهها دارد. ۸۶ درصد از این اعتبار یعنی حدود ۴۲ هزار ۵۰۰ میلیارد تومان سهم ستاد مشترک ارتش است.
این بود شمهای از لایحه بودجه ۱۴۰۲ دولت رئیسی (این جنایتکار تاریخی). دولتی که هیچیک از وعدههایش محقق نشدهاند. هم نرخ ارز، هم وضعیت تورم و هم حجم نقدینگی و هم خاصه خرجیهای لایحه بودجه ۱۴۰۲ نشان دهنده این امر میباشند که دولت سیزدهم در نظام ولایت فقیه نیز دولتی فاسد و در اختیار مافیا و در صدد حراج و اتلاف ثروت و سرمایههای ملی است. نظام ولایت فقیه و دولتهای ناکارآمدش، فاجعهای در اقتصاد ایران را دامن زدهاند که دستکم ۲۵ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر از مردم ایران را در سال ۱۴۰۰ به زیرخط فقر راندهاند. این فجایع در صورت تداوم عمر این نظام، ایران را به نابودی خواهد کشاند.
در وضعیت سنجی آینده به حراج هست و نیست ایران تحت عنوان پر طمطراق "مولد سازی " خواهم پرداخت و چند و چون آنرا بررسی خواهم کرد.
ژاله وفا عضو مجامع اسلامی ایرانیان
[email protected]
پیشنهاد عملگرایانه برای پیروزی، سیروس یادگار