بازرسی واژینال، بازجویی در ماشین؛ روایتی از رفتار ماموران اطلاعاتی
رقیه رضایی - ایران وایر
«شکیبا هوشیار»، دانشجوی ترم آخر رشته مهندسی مکانیک «دانشگاه رازی» کرمانشاه روز ۹ مهر ۱۴۰۱، وقتی از دانشگاه خارج و سوار «اسنپ» شده بود، با خشونت و ضرب و شتم راننده اسنپ توسط ماموران، بازداشت شد.
او یک هفته در بازداشتگاه اداره اطلاعات شهر کرمانشاه در سلول انفرادی بود و هر روز ساعتها بازجویی میشد. پس از یک هفته، ماموران با اخذ اعترافات اجباری مقابل دوربین، او را با وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی آزاد کردند.
شکیبا دستکم دو بار هم بعد از آزادی، در خودروی بازجویش، در حالی که در ماشین قفل بوده و در سطح شهر کرمانشاه گشت میزده، بازجویی شده و تحت فشار بوده است تا علیه خود و همکلاسیهایش اعتراف کند. وقتی به این خواسته تن نمیدهد، کمیته انضباطی دانشگاه او را به دو ترم محرومیت از تحصیل محکوم میکند.
این گزارش، روایتی از بازداشت، آزار و تحقیر جنسی این دانشجوی اصفهانی به دست ماموران اداره اطلاعات کرمانشاه است. «ایرانوایر» برای نوشتن این گزارش، با فرد مطلعی که از وضعیت شکیبا آگاه است، گفتوگو کرده ولی به دلیل حفظ امنیت او در ایران، نامش فاش نمیشود.
با ماسک جوکر به ماشین اسنپ حمله کردند
اولین هفته شروع اعتراضات در «دانشگاه رازی» کرمانشاه بود که شکیبا هوشیار، فعال دانشجویی این دانشگاه حوالی ساعت پنج عصر بههمراه یکی از دوستانش سوار یک تاکسی اینترنتی «اسنپ» شد تا به خوابگاه برگردد. هنوز حتی یک خیابان هم از دانشگاه فاصله نگرفته بود که پشت چراغ قرمز، یکباره یک خودروی شخصی به اسنپ حامل او و دوستش کوبید؛ بلافاصله دور ماشین پر شد از مامورانی مسلحی که در صحنهای آخرالزمانی، ماسک «جوکر» به صورت داشتند.
👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر
چند نفر به سمت راننده حمله بردند و او را زیر باد کتک گرفتند. همزمان، تنها مامور زنی که همراه آنها بود، در عقب ماشین را باز کرد و موهای شکیبا را از پشت کشید و او را به زور از ماشین خارج کرد و به دستهایش دستبند زد. هدف اصلی، بازداشت شکیبا بود ولی یکی از دوستانش به صرف این که در اسنپ پیش او نشسته بود، بازداشت و برای چند ساعت نگه داشته شد.
همزمان گوشیهای شکیبا و دوستش ضبط شدند و تلاش آنها برای این که نشان دهند رانندهای که ماموران مورد ضرب و شتم قرار داده بودند، فقط راننده بوده و نسبتی با آنها نداشته است، بیثمر ماند.
به دلیل شدت خشونتی که ماموران به کار برده بودند، جمعیت زیادی دور ماشین اسنپ جمع شده بود. پیرمردی قصد میانجیگری داشت که ماموران او را به شدت به زمین پرت کردند و شکیبا را کشانکشان بردند.
شکیبا را سوار یک خودروی شخصی کردند و بدون این که خود را معرفی کرده باشند، توهین و تحقیر آغاز شد. دقایقی بعد به چشمهیا شکیبا چشم بند زدند و او را به بازداشتگاه اداره اطلاعات کرمانشاه منتقل کردند؛ جایی که یک هفته در آن بدون دسترسی به کمترین خدمات بهداشتی در سلول انفرادی نگهداری شد.
تحقیر جنسی، تفتیش واژینال و توهین و فحاشی
شکیبا هوشیار ۲۲ ساله را بلافاصله بعد از انتقال به بازداشتگاه، وارد اتاق بازجویی میکنند؛ اتاقی که یک آینه مخصوص اتاق بازجویی و یک دریچه بین شکیبا و مردی بوده که با داد و بیداد و فحاشی از او میپرسیده است آن دانشجویانی که در تجمع کنارش ایستاده، چه کسانی بودهاند؟! در پشت این آینه، ماموران اطلاعات اتاق بازجویی را میبینند اما فرد تحت بازداشت نمیتواند پشت این صفحه و ماموران را ببیند.
ماموران بعد از آن، این دختر جوان را راهی اتاقی میکنند که یک مامور زن در حالت تفتیش بدنی شکیبا، او را مورد تحقیر جنسی قرار میدهد.
منبع مطلع «ایرانوایر» در همین باره میگوید: «مجبورش کردند لباسهایش، حتی لباسهای زیرش را در بیاورد. مامور زنی که آنجا بود، او را مجبور کرده بود بدون شورت، رو به دیوار، بشین و پاشو برود. مدعی شده بودند که بخش یاز روند تحویل گرفتن بازداشتیهای زن است برای این که با خود چیزی داخل بازداشتگاه نبرند. ولی اینکار عملا روشی برای تحقیر زنان بازداشت شده است، چون روز بعدش که شکیبا را برده بودند دادسرا تا با بازپرس دیدار کند، فردی را با او سوار ماشین کرده بودند که در جیبش تریاک داشته است ولی ماموران حتی او را درست نگشته بودند و این فرد تریاکش را حتی با خود به دادسرا هم برده بود.»
در سالهای گذشته، عریان کردن، بازرسی بدنی و روشهایی چون بازرسی واژینال و آنال (مقعدی) زنان بازداشت شده، یکی از روشهای معمول آزار و توهین جنسی زندانیان سیاسی و عقیدتی بوده است.
در آبان ۱۳۹۱، ۹ زندانی سیاسی زن، از جمله «نسرین ستوده» وکیل سرشناس حقوقبشری، «بهاره هدایت» فعال دانشجویی، «حکیمه شکری» فعال مدنی، «ژیلا بنی یعقوب» روزنامهنگار، «ژیلا کرمزاده مکوندی» فعال مدنی، «شیوا نظرآهاری» فعال حقوق بشر، «مهسا امرآبادی» روزنامهنگار، «نازنین دیهیمی» مترجم کتابهای کودکان و «نسیم سلطان بیگی» فعال دانشجویی در اعتراض به تفتیش واژینال و تعرض به خود و سایر زنان زندانی، دست به اعتصاب غذا زدند. این زنان همان موقع در بیانیهای نوشته بودند که از این پس اجازه چنین بازرسیهای نامعمول و توهینآمیزی را نخواهند داد و مصرانه خواستار عذرخواهی مقامات مسوول و تعهد آنها درباره عدم تکرار چنین رفتاری با زنان زندانی شده بودند.
این رفتار از زمان شروع اعتراضات سراسری پس از قتل حکومتی «مهسا (ژینا) امینی» نیز مجددا شدت گرفته است. تاکنون چندین گزارش از توهین جنسی زنان بازداشت شده به این شیوه منتشر شده است.
پیشتر، روزنامه بریتانیایی «گاردین» در گزارشی تحقیقی، از این موضوع بهعنوان یکی از روشهای آزار جنسی زنان بازداشت شده یاد کرده بود.
اما آنگونه که منبع آگاه «ایرانوایر» میگوید، آزار شکیبا تنها به این موارد ختم نشده است. او تحت فشار شدید و تهدید به بازداشت مادر، دوستان و همسر مادرش بوده است تا علیه خود اعتراف کند.
ماموران برای این که به این دختر جوان اجازه تماس تلفنی با مادرش را بدهند، او را ناچار میکنند که برگه بازجویی را پر کند.
پر کردن برگه بازجویی، اشاره به اعتراف علیه خود و «تکنویسی» کردن علیه دیگران است که حتی بنا بر قوانین جمهوری اسلامی نیز نمیتواند مبنای مجرم شناخته شدن افراد شود. با اینحال، ماموران امنیتی از آن به عنوان روشی برای تخلیه اطلاعاتی و آزار و تحمیل فشار به زندانی استفاده میکنند تا او را از نظر روانی بشکنند.
بنا بر اطلاعاتی که به «ایرانوایر» رسیده، شکیبا هوشیار از روز ۹ تا ۱۶ مهر در یک سلول انفرادی در بازداشتگاه اداره اطلاعات شهرستان کرمانشاه بوده است. این سلول در واقع یک اتاق سه در چهار است که کف آن را موکتی کثیف و بدبو فرش کرده بود. تنها تجهیزات این اتاق که هیچ پنجرهای به بیرون ندارد و روی سقف بلند آن یک چراغ است که با میلههایی پوشانده شده، دو پتوی سربازی بوده است.
بنا بر همین اطلاعات، در هوای خنک مهرماه کرمانشاه، این زن جوان ناچار بوده کف زمین بخوابد. در همان اتاق، یک دستشویی ایرانی به شدت کثیف و دوش نیز وجود داشته که به دیوار کوتاه ۳۰ یا ۴۰ متری از بقیه اتاق جدا میشده است. بوی بد دستشویی، نبود صابون، لیوان و کمترین لوازم بهداشتی، تحمل آن اتاق را غیرممکن میکرده است. با این وجود، این زن جوان ناچار بوده هر روز بیش از هشت ساعت بدون وقفه، با چشمهای بسته و رو به دیوار بازجویی پس دهد.
در چند جلسه از بازجوییهایش نیز ماموران برای این که شکیبا را تحت فشار قرار دهند، سکوت میکردند تا او صدای ضجههای ناشی از شکنجه جوانی را که در اتاق کناری شکنجه میشده است، بشنود. یک بار هم بازجویش به او گفته است: «ما کاریش نداریم، خودش از کردههایش پشیمان شده است!»
بازجویی در خیابان؛ تهدید برای رضایت به همکاری
شکیبا هوشیار روز ۱۶ مهر با قرار وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی آزاد شد. بعد از آن، در مراجعه به دادسرا برای دفاعیه آخر، بازپرس گفته بود با دو ترم محرومیت از تحصیل موافقت کند تا پرونده قضایی که برایش باز شده است، مختومه شود. شکیبا نیز این را پذیرفته بود و قرار منع تعقیب برایش صادر شد.
مطابق مقررات دانشگاههای ایران، کمیته انضباطی دانشگاه، نهادی جدا از دستگاههای امنیتی است و اصولا دلیل ایجاد آن نیز حمایت از دانشجویان در برابر دستگاههای امنیتی بوده است. اما در سالهای بعد از تیر ۱۳۷۸، این نهاد عملا به یکی از بازوهای نهادهای امنیتی و اطلاعاتی در داخل دانشگاه بدل شده و احکام صادر شده توسط کمیته انضباطی عملا نه از سوی اعضای خود کمیته بلکه از طرف نهادهای امنیتی و قضایی دیکته میشود؛ موضوعی که در پرونده شکیبا هوشیار نیز به وضوح قابل مشاهده است.
آنگونه که منبع آگاه از وضعیت شکیبا به «ایرانوایر» گفته است، ماموران در چندین تماس تلفنی او را ناچار میکنند که سر قرار با آنها در خیابان حاضر شود و در خودروی شخصی، در حالیکه درها قفل بوده و ماشین در حال گشت در خیابانهای شهر، او را درباره اتفاقاتی که آن روزها در انجمن اسلامی دانشگاه در حال وقوع بوده، بازجویی میکنند.
در همان جلسه اول بازجویی در ماشین، بازجو به شکیبا میگوید که اگر با آنها همکاری نکند، دوستش را بازداشت میکنند. او همچنین تهدید میکند که چنانچه برای آنها خبر نبرد، پروندهاش را برای کمیته انضباطی خواهند فرستاد تا از تحصیل محروم شود. بازجو حتی تهدیدش میکند که فیلم اعترافات اجباری او را به برنامه «۲۰:۳۰» خواهد داد تا با پخش آن، کلا از دانشگاه اخراج شود.
در نهایت، بعد از امتناع این دختر جوان از ارتباط با بازجوها، پروندهای برای او در کمیته انضباطی باز میشود و بعد از یک جلسه ۳۰ ثانیهای، دانشگاه تصمیم به محرومیت از تحصیل یک ساله این دانشجوی ترم آخر میگیرد. شکیبا از آن زمان از ورود به دانشگاه منع شده است و مسوولان خوابگاه نیز نیمهشب، در حالی که خانه مادرش ۷۰۰ کیلومتر از کرمانشاه فاصله دارد، او را از خوابگاه بیرون میکنند.
این دختر پس از آن به اصفهان، شهری که پیش از دانشگاه در آن ساکن بوده است، باز میگردد و در بلاتکلیفی باقی مانده است تا ۱۷ واحد باقیمانده از درسش را چهگونه به پایان برساند.
گذر آمریکا از مرحله احیای برجامِ هستهای
ایران، دشمنتراشی و دوستیابی امروز و دیروز