آریانا باییو - ایندیپندنت فارسی
چقدر حس خوشبختی داریم؟ احتمالا در برهههایی از زندگی این سوال را از خود کردهایم و شاید پاسخمان بر اساس معیارهایی متغیر بوده باشد، معیارهایی مانند حسمان درباره شغلمان، وضعیت مالی و سلامتی و رشد شخصی و ظاهرمان و غیره.
اگر آن معیارها را حذف میکردیم و فقط بر اساس روابط با خانواده، دوستان یا شخص خاصی پاسخ میدادیم، ممکن بود پاسخ متفاوت باشد.
به نظر دکتر رابرت والدینگر، از پژوهشگران طرح مطالعه رشد بزرگسالان هاروارد و نویسنده کتاب زندگی خوب، علت آن است که مهمترین عامل در خوشبختی انسان داشتن روابط خوب، صمیمانه و سالم است.
طرح مطالعه رشد بزرگسالان هاروارد به مدت ۸۵ سال پیگیر زندگی بیش از هزار نفر بوده است تا به الگوهای سالم بالا رفتن سن دست یابد.
دکتر والدینگر در سال ۲۰۰۵ چهارمین مدیر این گروه تحقیقاتی شد و همان وقت متوجه نکته خاصی در مورد افراد سالمتر و خوشبختتر شد.
دکتر والدینگر در مصاحبه با ایندیپندنت گفت: «خوشبختترین افراد کسانی بودند که ارتباط با دوستان، دوستان جدید و خانواده را حفظ میکردند در قیاس با کسانی که شاید روابط کاملا خوبی داشتند که براثر بیتوجهی بهنوعی از دست میرفت.»
محققان تایید کردند یکی از معیارهای پیشبینی سالم بالا رفتن سن برقراری روابط خوب و داشتن توانایی حفظ این روابط در طول زمان است.
مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی
دکتر پالدینگر میگوید: «درست مانند تناسباندام که باید برای مراقبت از بدن همواره به آن برسیم، تناسب اجتماعی هم چیزی است که روابطمان را حفظ میکند و پیوندها را محکم نگه میدارد.»
دکتر والدینگر میگوید شاید برخی از اینکه کار دیگری به فهرست کارهای لازم برای حفظ سلامتی اضافه کنند بترسند. همین که یادمان باشد از نخ دندان استفاده کنیم بهقدر کافی دشوار است، حالا باید آگاهانه برای فعال نگه داشتن بخش روابط اجتماعی مغز هم توان صرف کنیم؟ خب، همیشه نه.
او به ایندیپندنت میگوید کارهای کوچکی نظیر پیامک یا ایمیل دادن به افراد یا تلفن کردن به آنها راههای بسیار خوبی برای حفظ صمیمیت با آنها است، مخصوصا وقتی نمیتوانیم کسی را حضوری ببینیم. البته او توصیه میکند نگذاریم تا دیدار حضوری بعدی «فاصله زمانی خیلی زیادی بیفتد.»
دکتر والدینگر تاکید دارد مبادا خیال کنید باید بروید دوستان جدید پیدا کنید، زیرا کیفیت روابط مهم است نه تعدادشان.
او میگوید: «نمیتوان گفت داشتن چند نفر دوست بهترین حالت است، زیرا ما انسانها متفاوتیم و برخی درونگراتر و برخی برونگراترند. خجالتی بودن و اینکه بخواهیم افراد کمتری در زندگیمان باشند اصلا چیز بدی نیست.»
درواقع داشتن چند نفر دوست چیز خوبی هم است. دکتر والدینگر با توجه به نتایج این تحقیق میگوید افراد به «یکی دو دوست واقعا نزدیک» در زندگی نیاز دارند که وقتی به دردسر میافتند راحت به آنها تلفن کنند.
مخصوصا یکی از مهمترین معیارها در حفظ دوستیها این است که با بحرانها چه برخوردی داریم.
با استانداردهای امروز هنگامی که مشکلات پدیدار میشوند میتوان کسی را بهسادگی از زندگی حذف کرد. میشود شماره تلفن یا صفحههایش را در رسانههای اجتماعی مسدود کرد و دیگر با او تعامل نداشت.
رواج رسم طرد کردن ما را به حذف افرادی که مرتکب اشتباهی میشوند ترغیب میکند، اما تا وقتی که کسی آزارگرانه رفتار نکرده است این روش درستی برای برخورد با روابط نیست.
دکتر والدینگر قبول دارد پرهیز از سرسپردن به هنجارهای جامعه دشوار است، اما میگوید: «در دوره فرهنگی حاضر، وسوسه تمام کردن پیامکی رابطهها به سراغ آدم میآید.»
او از دیگران میخواهد همدلانهتر رفتار کنند و برای مثال بپرسند «این شخص چه خاستگاهی دارد؟» و «آیا میشود به مرحلهای برسیم که دراینباره صحبت کنیم؟» او میگوید مبنای شناختن چگونگی ترمیم رابطه با دیگران همین است، بهخصوص اگر ما را رنجانده باشند.
با آنکه واضح است کسانی از این شکل همدلی پیروی نمیکنند، دکتر والدینگر امیدوار است مردم بتوانند «محک زدن» را یاد بگیرند و همکاری کنند. او با توجه به تمامی این نکات، تاکید میکند «زندگی همیشه شاد وجود ندارد.» بیشک آن دسته از افراد تحت مطالعه که گفتهاند اکثر اوقات خوشبختاند از رابطههایی صمیمانه و محبتآمیز برخوردار بودند، اما زندگی آنها نیز مانند زندگی هر کس دیگر سرشار از کشمکش است.
او میگوید: «مردم در این اشتیاق رسیدن به خوشبختی به خودشان میگویند اگر بتوانم همهچیز را درست انجام دهم همیشه خوشبخت خواهم بود...اما این گمان بههیچوجه درست نیست.»