پس از انتشار منشور همبستگی توسط ۶ نفر از مخالفین در خارج از ایران که موافقتها و مخالفتهای بسیاری را به دنبال داشت. بیانیهای تحت عنوان حزب کومهله منتشر شد و امضای آقای عبدالله مهتدی رهبر حزب کومهله در زیر آن منشور را رد کرد.
برای بسیاری این مساله تعجب برانگیز بود.
حال آنکه این بیانیه توسط یکی از چند جریان کومهله منتشر شده است و آقای مهتدی تنها رهبر یکی از این شاخهها است.
برای این منظور، روند شکلگیری و شاخه شاخه شدن کومهله را به صورت تاریخی مورد بررسی قرار دادم که در ادامه میخوانید:
حزب کومهله با مشی چپی، با برداشتهایی از تزهای مائو و لنین و به عنوان یکی از گروههای چپ ایرانی اما با رویکرد تمرکز محوری بر کردستان، در سال ۱۳۴۸ توسط عبدالله مهتدی، فواد مصطفی سلطانی و محدحسین کریمی برای مبارزه با حکومت شاه تاسیس شد.
این سازمان پس از انقلاب و رویدادهای خرداد ۱۳۶۰ که منجر به فشار بسیار زیادی بر اپوزیسیون شد همانند بسیاری از جریانهای چپ راه مسلحانه را در پیش گرفت.
در این زمان رهبر کومهله عبدالله مهتدی بود. عبدالله مهتدی از سال ۱۳۵۸ با کشته شدن فواد مصطفی سلطانی در راس کومهله قرار گرفته بود.
فواد مصطفی بنیانگذار دستههای پیشمرگه کرد برای نخستین بار است.
کومهله تحت رهبری مهتدی در سال ۱۳۶۲ خود را ضمن تجدیدسازمان به عنوان «کومهله: سازمان کردستان حزب کمونیست ایران» اعلام کرد. بدین ترتیب حزب کمونیست ایران مجددا متولد شد اما این بار در شاخه کردستان خود. آنها تلاش داشتند حزب کمونیست ایران را دوباره بسازند. اما در آن شرایط چون بستر مهیای این کار نبود و نیز از آنجا که خود همگی کرد بودند، نام سازمان کردستان حزب کمونیست ایران را بر خود گذاشتند.
یعنی تاسیس دوباره حزب کمونیست ایران از شاخه کردستان.
آنها وارد فاز مبارزه مسلحانه شده و بهویژه در زمان جنگ عراق با ایران، برخلاف اندیشه ملی و در ضدیت با ایده میهن دوستی، عملیاتهایی برعلیه نیروهای نظامی ایران انجام دادند.
اما این گروه در درون خود از تضادهایی اساسی رنج میبرد. گاهی اختلافها تا مرز درگیریهای درونی منجر شده و آنها بارها بر علیه صفوف متعدد خود در درون سازمان تفنگ کشیده بودند.
این اختلافها بیشتر از سال ۱۳۶۱ به بعد برجسته شد و مانند همزادی تا اکنون همراه است.
در آن زمان اختلافها منجر به اولین انشعاب شد. انشعاب اول و مهم آن که درنتیجه باورهای ایدئولوژیک بود در سال ۱۳۷۰ رخ داد و به این ترتیب منصور حکمت با حامیان خود از کومهله جدا شد.
منصور حکمت یا ژوبین رازانی که با نام نادر بهنام نیز شناخته میشد فدرالیسم قومی را ارتجاع صددرصد ارزیابی میکرد. حال آنکه هدف اصلی تشکیل دهندههای کومهله و بعدا کومهله سازمان کردستان حزب کمونیست، فدرالیسم قومی بود. و هنوز هم هست.
حکمت در سال ۱۳۸۱ درگذشت اما حامیان او تحت عنوان حکمتیست همچنان فعالند. خبرها و دیدگاه آنها در سایت HEKMATIST.ORG منتشر میشود.
حزب کومهله که در سال ۱۳۶۲ کمونیست شده و از مدتی پیشتر دستخوش اختلافهایی شده بود تلاش میکرد زندگی در عصر تضاد و اختلاف را به عنوان یک روش و منش همیشگی و ناگریز، عادی سازی کند.
اما در این مسیر موفق نشد.
در سال ۱۳۷۹ اختلافها پیرامون مشی کمونیستی جاری در آن ایجاد میشود. مخالفین بر این باور بودند که کمونیسم به این صورت به اندازه کافی مفید نبود. بنابراین عبداله مهتدی و عمر ایخانیزاده که سررشته این اعتراضها را در دست داشتند با یکدیگر از حزب کمونیست جدا شده و همان نام اولیه کومهله در بدو تأسیس یعنی «سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران» را برای تشکیلات خود برگزیدند.
اما اختلاف دست از سر آنها برنداشت و دوباره در سال ۱۳۸۷ بروز کرد.
عمر ایلخانیزاده و عبدالله مهتدی با هم اختلاف داشتند.
حضور آنان در یک گروه مانند «دوپادشاه در یک اقلیم نگنجند» بود. این دو از دو خانواده بزرگ بوکان در جنوب آذربایجان برآمده بودند که افتخار عشیرهای آنان مخالفت با جمهوری شوروی ساخته مهاباد به رهبری قاضی محمد بود. حال آنکه پدر مهتدی، حاج رحمان آقا مهتدی خود از عاشقان سینه چاک کمونیسم و استالین بود و در دولت مستعجل (۱۱ ماهه) قاضی محمد سمت وزارت داشت.
در پی این اختلاف، صفوف نیروها پشت این دو به خط شدند. این اختلافها همواره پیرامون مشی و رویکردها بود. بدین ترتیب عمر ایلخانیزاده با حامیانش از جریان اصلی کومهله که دیگر نام سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران را برای خود برگزیده بود جدا شد. آنها نام خود را حزب کومهله کردستان ایران گذاشته و سایت komala.com برای انعکاس اخبار و دیدگاه خود راه انداختند.
جریان اصلی تحت رهبری عبدالله مهتدی هم به راه خود ادامه داده سایت komala.org را تاسیس کرد.
این جریان، همچنان اهداف خود را در چهارچوب همان فدرالیسم برای ایران، خودمختاری کردستان، رویکر چپ و مارکسیستی نگاه داشته و به تقویت جریان مسلحانه خود نیز میپردازد. جریان مهتدی تا زمان حیات شوروی همواره سعی کرد خود را به عنوان یکی از جنگجویان سرخ در اتمسفر جهانی نشان دهد و هیچگاه به یاد نیاورد که این خنجر شوروی از پشت بود که بر اساس توافق قوام و سادچیکف، جمهوری مهاباد سقوط کرد و قاضی محمد در ۱۰ فروردین ۱۳۲۶ بر بالای دار آویخته شد.
اما جدایی جریان مهتدی و ایلخانی زاده ۱۵ سال به طول میانجامد.
سرانجام آنان پس از خیزش زن زندگی آزادی، در راستای تاثیر بیشتر بر فضای سیاسی ایران و نیز دنبال کردن قدرتمندتر خواستههای سیاسی و فدرالیستی با یکدیگر متحد میشوند. اتحاد جریان ایلخانیزاده و مهتدی در ۲۸ آبان ۱۴۰۱ اعلام عمومی شد.
مجموعه جدید نام خود را کومهله انقلابی زحمتکشان کردستان ایران و به اختصار کومهله گذاشته و آرای خود را در همان سایت جریان مهتدی یعنیkomala. org منعکس میکند.
کومهگله خواستار فدرالیسم بوده و آرای خود را همواره و اکنون بر چهارچوبهای مارکسیستی استوار میسازد.
این جریان عضو انترناسیونال کمونیسم بینالملل و نیز عضو کنگره ملیتهای ایران فدرال نیز است.
جریان کمونیستی
و اما از آن سو همان حزب کمونیست ایران که در سال ۱۳۶۲ توسط مهتدی تشکیل شده بود پس از این انشعابها و نیز جدایی مهتدی و ایلخانیزاده کارش به کجا انجامید؟
کومهله تحت رهبری عبدالله مهتدی در سال ۱۳۶۲ سازمان کردستان حزب کمونیست ایران را تاسیس میکند اما در سال ۱۳۷۰ پس از انشعاب حکمتیستها و در سال ۱۳۷۹ انشعاب مشترک عمر ایلخانیزاده و عبدالله مهتدی، جریان کمونیستی به راه خود ادامه میدهد.
و البته این جریان در ادامه به جریانهای متعددی تبدیل میشود.
از جمله جریانی که نامش را کومهله حزب سوسیال دموکرات کردستان میگذارد. آقای هیرش سعیدیان را به عنوان سخنگوی خود انتخاب میکند. این جریان مواضع خود را در سایت psdkurdistan. com منعکس میکند. در این جریان عبدالله کهنهپوشی که مدافع شدید عملیات مسلحانه بود به عنوان رهبر شاخه نظامی اعلام میشود.
از دل این جریان، جریان روند همبستگی در سال ۱۳۸۷ شکل میگیرد. آنها تحت رهبری عبدالله کهنهپوشی خود را رفرمخواه دانسته و تز بازگشت به کوهستان و آغاز دوباره عملیات نظامی را برمیگزینند. در واقع رفرم آنان در راستای برقرای عملیات نظامی بود. آنها به کوهستان قندیل رفته و برای عملیات مسلحانه در آنجا مسقر میشوند. با اولین درگیری بین آنها و نیروهای سپاه، کهنهپوشی و یارانش فرار کرده و تز آنها با شکست مواجه میشود.
یک سال بعد کومهله سوسیالیستی یا روند سوسیالیستی با افراد کلیدی محمدساعد وطندوست، محمدامین حسامی و جعفر امینزاده شکل میگیرد. شکلگیری این جریان در سال ۱۳۸۸ و پس از رویدادهای جنبش سبز رخ میدهد. آنها دیدگاهها و اخبار خود را در komele. net منعکس میکنند. این جریان نیز پس از خیزش زن زندگی آزادی در سال ۱۴۰۱ دوباره به جریان اصلی حزب کمونیست متصل میشود. هر چند که همچنان بیانیههای مستقلی صادر میکند.
با این حال همان جریان کمونیستی اولیه که یکبار منصور حکمت و بار دیگر مهتدی و ایلخانیزاده از آن جدا شدند به راه خود ادامه داده و خود را کومهله اصلی میداند.
اما این جریان نیز در درون خود دارای دو فراکسیون است فراکسیون صلاح مازوجی و فراکسیون ابراهیم علیزاده.
فراکسیون صلاح مازوجی دیدگاههای خود را در capiran.org و komala.co منعکس میکند و فراکسیون ابراهیم علیزاده نیز دیدگاههای خود را در سایتهای capiran.net و komalah.org منعکس میکند.
با این حال این دو فراکسیون همچنان ترجیح دادهاند با یکدیگر متحد باقی بمانند به ویژه که اکنون جریان روند سوسیالیستی نیز بدانها پیوسته است. از این رو همپوشانیهایی کلی با یکدیگر دارند.
بنابراین امروزه وقتی از کومهله سخن میگوییم در واقع از دو جریان اصلی یعنی جریان کمونیستی باقی مانده از سال ۱۳۶۲، امروزه تحت رهبری و دبیرکلی ابراهیم علیزاده که در درون خود دو گرایش صلاح مازوجی و ابراهیم علیزاده دارد صحبت میکنیم و شاخه دیگری از کومهله تحت رهبری عبدالله مهتدی که فرد کلیدی آن علاوه بر مهتدی، عمر ایلخانیزاده است.
بنابراین اکنون با دو حزب «کومهله زحمتکشان» به رهبری مهتدی و «کومهله کمونیست» به رهبری ابراهیم علیزاده به عنوان دو جریان اصلی روبرو هستیم.
در کنار اینها چندین جریان دیگری نیز وجود دارد که هر یک خود را میراثدار اصلی کومهله میدانند حال آنکه تشکیل دهنده نخست کومهله در سال ۱۳۴۸ یعنی عبدالله مهتدی اکنون رهبری جریان کومهله انقلابی زحمتکشان کردستان ایران را برعهده دارد. این خرده جریانها از اعتبار چندانی برخوردار نیستند.
ویژگیها
تمام جریانهای وابسته به کومهله، مارکسیست بوده و از تزهای مائو و لنین و... به ویژه چهگوارا الگوبرداری میکنند. از این رو همه کمابیش فعالیتهای مسلحانه دارند و در رده سازمانهای تروریستی جای میگیرند. به لحاظ تاریخی هم جریانها وابسته به کومهله نه تنها مدافع عملیات مسلحانه بودند، بلکه سازماندهی و انجام آن را نیز در کارنامه خود دارند. هرچند برخی از جریانها، از جمله جریان مهتدی، در دورههایی عملیات مسلحانه را از اولویت خارج کردند.
تمام جریانهای ایجاد شده در این بستر با برخی نیروها و کشورهای مخالف ایران از جمله عراق همکاری کردهاند. از این رو آنها در مواقع متعددی از تاریخ حتی در زمان جنگ میهنی ۸ ساله نیز بر علیه نیروهای ایرانی اسلحه کشیدهاند.
تمام این جریانها رنگ سرخ را رنگ اصلی سازمان خود میدانند.
جریان روند همبستگی با پرچم سرخ، جریان حزب سوسیال دموکرات با پرچمی دارای یک گل سرخ، جریان ایلخانیزاده با پرچم سرخ، جریان علیزاده نیز پرچم سرخ و جریان باقیمانده فعلی کومهله تحت رهبری عبدلله مهتدی نیز پرچمی سرخ با ستارهای پنج پر در وسط خود دارد. گویی که در آرزوی تاسیس یک شوروی دیگر در دل گربه ایران هر شب سر بر بالش میگذاردند.
آنها همگی مارکسیست لنینیست هستند.
آنها معتقد بر فدرالیسم بوده و تنها جریان حکمتیست، فدرالیسم قومی را یکی از راهکارهای ارتجاعی دانسته است.
آنها حتی معتقد بر ملیگرایی کردی هستند که برای نمونه این باور در جریان حزب سوسیال دموکرات و جریان روند همبستگی و کومهله مهتدی به خوبی قابل مشاهده است.
از این روست که اکنون وقتی پس از نشستهای متعددی که در اروپا و آمریکا برگزار میشود که نمونهاش نشست ۸ نفره در دانشگاه جورج تاون آمریکا است و از دل آنها مثلا منشور همبستگی بیرون میآید که امضای عبدالله مهتدی را نیز همراه دارد، یک جریان از کومهله بیانیه میدهد و اقدام آقای مهتدی را زیر سوال برده و رد میکند.
این جریان، همان جریان کمونیستی باقی مانده از سال ۶۲ است و ربطی به کومهله تحت رهبری عبدالله مهتدی ندارد.
با این حال، همگی آنها خوابی میبینند بر موزائیکهای فدرالیسم در ایران، خوابی که تعبیر آن به سبب اتحاد ملی در ایران خیالپردازانه است اما ممکن است با بیتجربهگی و خطای منشورنویسان در خارج از ایران، پریشانیهایی را سبب شود.
فرشاد قربانپور- روزنامهنگار
چرا رضا پهلوی؟ س. قاجار