«کاترین اشتون» سیاستمدار بریتانیایی که زمانی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا بود، خاطرات خود از دوره پنج ساله ماموریتش را نوشته که یکی از فصلهای آن مربوط به مذاکرات اتمی با جمهوری اسلامی ایران در زمان دولتهای «محمود احمدی نژاد» و «حسن روحانی» است. کتاب «و بعد از آن چه؟» با عنوان فرعی «گزارشهایی از دیپلماسی قرن بیست و یکم.»
فرامرز داور - ایران وایر
چند روز پس از این که کاترین اشتون دفتر مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا را از «خاویر سولانا» تحویل گرفت و ماموریتش را در پاییز سال ۱۳۸۸ شروع کرد، همکارش به او اطلاع داد که خانم اشتون مسئول مدیریت و هماهنگی برای مذاکرات بینالمللی بر سر پرونده اتمی ایران شده است. «من ناباورانه به او نگاه میکردم که توضیح میداد این ماموریتی از طرف شورای امنیت سازمان ملل متحد برای تنظیم و رهبری مذاکرات است. من پیش از این به اندازه کافی از حجم و سختی ماموریتهایم نگرانی داشتم اما این یکی در لیگ دیگری بود.»
کاترین اشتون پیش از اینکه مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا شود درباره موضوع ایران اما، ماموریت تازه او در پنج سال آتی، آموختنیهای زیادی برای او در راه داشت: «این موضوع بیشتر از همه امور دیگر وقت مرا به خودش اختصاص داد و من بیشتر از زمانی که با خانوادهام در این مدت سپری کردم، با ایرانیها زمان گذراندم.»
👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر
مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در کتابش مینویسند که نگرانی جامعه جهانی از برنامه اتمی جمهوری اسلامی ایران این بود که برنامه غنیسازی اورانیوم در ایران فراتر از غنیسازی ۳-۴ درصدی برای مصارف صلحآمیز است و این یعنی ممکن است مقامهای جمهوری اسلامی در فکر ساخت سلاح اتمی در پوشش این برنامه باشند.
گروه «۱+۵»، یعنی بریتانیا، فرانسه، چین، روسیه و آمریکا به علاوه آلمان به دنبال رسیدن به توافق با ایران برای توقف غنیسازی اورانیوم بودند و مسئولیت هماهنگی این ۶ کشور با یکدیگر و همه آنها با ایران با اتحادیه اروپا و نماینده عالی آن در سیاست خارجی یعنی کاترین اشتون بود.
کاترین اشتون طی دو سال اول ماموریت خود در اتحادیه اروپا، ۷ دور مذاکره با مقامهای جمهوری اسلامی ایران در کشورهای سوئیس، ترکیه، عراق، روسیه و قزاقستان داشت، «اما این هفت دور مذاکره پیشرفت اندکی به دست آورده بود.»
تلاش اساسی در این دوره منصرف کردن جمهوری اسلامی از غنیسازی ۲۰ درصدی بود. اشتون میگوید چالش اصلی برای اتحادیه اروپا و شش کشور طرف مذاکره با جمهوری اسلامی، «حق ایران در غنیسازی اورانیوم» بود که به اتحاد در میان گروه ۱+۵ را محک میزد.
جمعبندی کلی و رسمی به روایت اشتون این بود که مطابق پیمان منع گسترش سلاحهای اتمی، غنیسازی اورانیوم در کشورهای عضو، ممکن است و کشوری نباید از این جنبه محدود شود. اگر ایران همه قواعد را رعایت کند واجد شرایط استفاده از انرژی اتمی برای مصارف صلح آمیز است اما، اجماعی بین کشورها نبود که راه رسیدن به چنین توافقی چیست.
به نوشته اشتون برخی از کشورها معتقد بودند که توانایی میزان غنیسازی اورانیوم در ایران تحت هر شرایطی خطرناک است، اما بقیه از جمله چین و روسیه عقیده داشتند که پیمان منع گسترش سلاحهای اتمی واجد شرط غنیسازی هم هست و دولتها باید آن حق را محترم بشمارند. این اختلافی بود که در بین کشورهای گروه ۱+۵ وجود داشت، اما همزمان انتظار هم برای نتایج انتخابات ریاست جمهوری وجود داشت تا شاید روسای جمهوری بعدی علاقمند به درگیر شدن در موضوع و کمک به حل آن باشند.
اشتون در خاطرات خود نوشته است که پیروزی حسن روحانی در انتخابات بهار ۱۳۹۲ آنها را شگفت زده کرده بود. مذاکرهکننده ارشد اتمی در دوره ریاست جمهوری «محمد خاتمی» که کشورهای اروپایی از او شناخت داشتند و به توافقاتی هم با او رسیده بودند اما، به خواسته «علی خامنهای» ناکام گذاشته شد و در دوره ریاست جمهوری «محمود احمدینژاد» به اختلافات کم سابقهای با غرب تبدیل شد.
پیش از این، «باراک اوباما» هم برای دومین بار در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا موفق شده بود و این خبر خوبی برای گروه ۱+۵ بود. در این دوره جمهوری اسلامی ایران زیر یکی از سنگینترین دورههای فشار تحریمهای بینالمللی قرار داشت. تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل، تحریمهای یکجانبه آمریکا و تحریمهای اتحادیه اروپا دست کم ایران را از رسیدن به سالی ۵۰ میلیارد دلار محروم میکرد.
در اوج این تحریمهای بینالمللی اشتون با گروه ۱+۵ سرگرم مذاکره با جمهوری اسلامی ایران با سرپرستی «سعید جلیلی»، فرد مورد اعتماد خامنهای بود. پس از ماهها مذاکره و زمانی که انتخابات ریاست جمهوری ایران نزدیک شده بود و جلیلی هم به عنوان یکی از نامزدها در آن حضور داشت، اشتون در یکی از مذاکرات هفتگانه خود، طرح گروه تحت رهبریاش را به جمهوری اسلامی ایران داد:
«سعید جلیلی مذاکرهکننده ارشد جمهوری اسلامی شانهای به نشانه مخالفت بالا انداخت و بسته پیشنهادی ۱+۵ را رد کرد.» کاترین اشتون خاطرات خود از مذاکرات اتمی را با جواب رد جمهوری اسلامی ایران به طرح توقف تحریمها در برابر توقف غنیسازی ۲۰ درصدی آغاز کرده است.
او و قدرتهای غربی، ماهها در کشورهای مختلف جهان مذاکره میکردند اما ملاقاتها با ایران شبیه هر چیزی بود جز مذاکره. ذرهای پیشرفت در ملاقاتهای جنجالی با جمهوری اسلامی ایران در استانبول، بغداد، مسکو و آستانه بهدست نمیآمد.
مذاکرات اتمی جمهوری اسلامی ایران با قدرتهای غربی در دوره ریاست جمهوری احمدینژاد از سه کشور اروپایی بریتانیا، فرانسه و آلمان که گروه «ای یو۳» نام داشت، به گروه ۵+۱ تبدیل و چین، روسیه و البته ایالات متحده متحده آمریکا هم با آن اضافه شدند تا نتایج سریعتری به دست بیاید.
زمانی که آمریکا در گروه نبود، سه کشور اروپایی موضوع توافقات با ایران را به اطلاع ایالات متحده میرسانند اما گاهی آمریکا با مسائل کلیدی مثل غنیسازی اورانیوم در ایران مخالفت میکرد و تمام رشتهها و مذاکرات و نتایج پنبه شده و از بین میرفت. فلسفه حضور آمریکا در جمع همین بود. به دنبال پیوستن ایالات متحده، چین و روسیه دو عضو دیگر شورای امنیت هم خواهان حضور در مذاکرات بودند.
کاترین اشتون تا زمان به دست آمدن توافق موقت اتمی میان ایران و گروه ۱+۵ در ژنو در اختیار داشت. اولین جلسه او با مذاکرهکنندگان جدید ایران در مهر ۱۳۹۲ در نیویورک در اتاقی در سازمان ملل بود که به اسم سالن «روسیه» مشهور است. هزینههای تعمیر و دکوراسیون جدید آن را روسیه داده و بههمین دلیل به نام این کشور مشهور شده است.
نحوه نشستن وزرای خارجه بر سر میز از اولین چالشهای اشتون بود. «محمدجواد ظریف» وزیر خارجه وقت جمهوری اسلامی نمیخواسته تا در کنار «جان کری» وزیر خارجه آمریکا بنشیند. نهایتا او به این راهحل میرسد که خودش با ظریف صدر میز و باقی وزرا و هیاتهای همراهشان دورتادور آن بنشینند.
سه ماه پس از این ملاقات، توافق ژنو به دست آمد و بر اساس آن جمهوری اسلامی پذیرفت که در ازای توقف صدور تحریمهای جدید و آزاد شدن بخشی از داراییهایش، غنیسازی ۲۰ درصدی را متوقف کند. اما مشکلات در راه توافق بسیار بیشتر از آن چیزی بود که تصور میشد.
ایران و آمریکا پیش از این مذاکرات با موافقت علی خامنهای وارد مذاکرات دوجانبه مستقیمی شده بودند که اساسا توافقات و رفع اختلاف نظرها در آنجا رخ میداد. این مذاکرات حتی زمانی که اشتون و ۱+۵ با جلیلی مشغول مذاکرات بیثمری در شهرهای مختلف جهان بودند، در عمان جریان داشت و او و دیگر اعضا، ظاهرا به کل از آن بیخبر نگه داشته شدند.
از آنجایی که اشتون باید گروه ۱+۵ را هماهنگ میکرد، توافقات دوجانبه ایران و آمریکا گاهی کشورهایی دیگر خصوصا روسیه و فرانسه را عصبانی میکرد. در این دوره حتی ظریف و کری هم با توافقات دور از چشم ۱+۵ ادامه داده بودند و این توافقات بدون حضور دیگر قدرتهای جهانی کم کم باعث بروز حساسیتهایی میشد که اوج آن در جریان توافق ژنو معلوم شده بود.
در جریان مذاکراتی که به توافق ژنو ختم شد، در حالیکه همه طرفها با متن نهایی موافقت کرده بودند، فرانسه با درج عبارت موافقت با غنیسازی اورانیوم با خلوص پایین در ایران مخالف بود. شدت مخالفتها به حدی بود که جان کری وزیر خارجه آمریکا برای به دست آمدن توافق با فرانسه راهی ژنو شد در حالی که اساسا قرار نبود، مذاکرات در سطح وزرا باشد. شبی که توافق بهدست آمد، وزرا تا پاسی از شب در حال چانهزنی و گفتوگو بر سر کلمههای کلیدی متن بودند.
اشتون در این خاطرات نوشته است که پس از بهدست آمدن توافق کری به او پیشنهاد کرده بود که با هواپیماهای اختصاصی وزیر خارجه آمریکا او را از ژنو به لندن برساند که مسئول سیاست خارجی فورا با آن موافقت میکند اما «ما خستهتر از آن بودیم که در راه لندن در هواپیما با هم صحبت کنیم.»
او از توافق موقت اتمی به عنوان یک پازلی یاد می کند که قطعات آن در ژنو کنار هم چیده شد و با کامل شدن آن، «همه ما سرانجام پس از سالها مذاکره بینتیجه با جلیلی و سپس گفتوگوهای طاقتفرسا با جانشینان او، راهی خانه شدیم.»
خاطرات اشتون مشحون از اصرار مقامهای جمهوری اسلامی در ادامه غنیسازی اورانیوم در ایران است. او در خاطراتش میگوید که ظریف در ملاقاتشهایش مرتبط میگفت ما حفظ غنیسازی اورانیوم در ایران را میخواهیم و شما اطمینان از صلحآمیز بودن برنامه اتمی را و این باید اساس توافق دو طرف باشد.
توافق موقت اتمی ژنو اساس مذاکرات بعدی را شکل داد که یک سال و نیم بعد به توافق «برنامه جامع اقدام مشترک» یا «برجام» رسید. توافق آذر ۱۳۹۲ تا آن زمان مهمترین دستاورد جامعه جهانی در مهار برنامه اتمی جمهوری اسلامی بود که از قضا با پایان دوره تقریبا همزمان شده است. پس از او «فدریکا موگرینی» سیاستمدار ایتالیایی جای اشتون را گرفت.
با خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، کاترین اشتون، فعلا آخرین بریتانیایی است که سمت نماینده عالی اتحادیه در سیاست خارجی را برعهده داشته است. بریتانیا دیگر عضو این اتحادیه نیست تا شهروندی از آن بتواند به رتبههای رهبری دست پیدا کند.
کاترین اشتون در کتابش درباره «برگزیت» یا خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا چیزی نگفته است همانطور که از جنجالهایی که در ارتباط با مقامهای جمهوری اسلامی ایران در دوره جلیلی و ظریف داشت، هیچ خاطرهای مکتوب نکرده است.
یک بار یقه لباس او در مذاکره با جلیلی در ایران چنان خبرساز شد که در ملاقاتهای بعدی و تا زمانی که این منصب را در اختیار داشت بر پوشش او اثر گذاشت. روزنامه دولتی «ایران»، در عکس ملاقات او با جلیلی دست برده بود و یقه او را پوشیدهتر از چیزی که بود، کرده بود. اشتون تا زمانی که با ایرانیها روبهرو می شد لباسهای یقه بسته میپوشید یا شال به گردن میبست.
او در سفری در هشتم مارس به تهران که روز جهانی زن است، با شماری از زنان فعال از جمله «نرگس محمدی» و «گوهر عشقی» مادر «ستار بهشتی» وبلاگنویس کشته شده به دست ماموران، ملاقات کرد که بعدها به دلیل اخطار و تشر خامنهای به ظریف، مورد مواخذه ظریف هم قرار گرفت. هیچ اثری از این موارد در کتاب اشتون نیست و بهنظر میرسد آنچه او را بیش از همه تحت تاثیر قرار داده ملاقاتهای زیاد با ایرانیهای علاقمند به چرخه سوخت اتمی و غنیسازی اورانیوم بوده است.
آنچه کسینجر درباره توافق تهران و ریاض به من گفت
گزارش اختصاصی: نگرانی نظام از اعتراضات پیشرو