مشکل بزرگ کشور جدال مدرنیته با ایدئولوژی است
موسی غنینژاد - روزنامه تجارت فردا
چند اتفاق بسیار مهم در ابتدای انقلاب رخ داد که آثار آن تا امروز باقی است.
یکی اشغال سفارت آمریکا بود که چپها مسبب آن بودند و البته به ظاهر چپهای مذهبی و اسلامی بودند که بعداً تبدیل به روشنفکران دینی و اصلاحطلب شدند. کسی نمیداند چه اتفاقی رخ داد اما هرچه بود، منافع اشغال سفارت آمریکا بهطور کامل به حساب شوروی ریخته شد. شاید آنها پشت این اتفاق بودند و به طریقی توانستند این موضوع را به سود خود مدیریت کنند. هرچه هست ما بیش از 40 سال است که تاوانِ نابخردی دانشجویان اشغالکننده سفارت آمریکا را میدهیم.
از نظر اقتصادی هم ایده چپ حاکم شد، ایده چپ ایدهای مخالف سرمایهداری بود. بنابراین نیروهای انقلابی با این دستفرمان سراغ کارآفرینان و سرمایهداران کشور رفتند و به بهانه ارتباط با سیاستمداران حکومت پهلوی اموالشان را مصادره کردند. این کار هم سرمایهداران بزرگ کشور را نابود کرد و هم به اقتصاد کشور لطمه بزرگی زد.
اینها همه ناشی از یک ایدئولوژی بود که ظاهری اسلامی داشت اما در اصل برگرفته از ایدئولوژی مارکسیستی بود. آن روزها سیاسیون ما کاملاً مقهور ایدههای چپ بودند و همانگونه که استادشان دکتر علی شریعتی تبلیغ میکرد تصورشان این بود که مارکسیسم، غربی نیست و تلاش میکردند این ایدئولوژی را با آموزههای اسلام تطبیق دهند. آنها باور کرده بودند که ابوذر اولین سوسیالیست جهان است و اسلام قرابت زیادی با این ایدئولوژی دارد. متاسفانه عده زیادی این حرفها را جدی گرفتند و در دامن مارکسیستها و چپها افتادند.
البته نیروهای انقلابی معتقدند همانطور که بساط اندیشه غربی و سرمایهداری را جمع کردند، مانع نفوذ کمونیسم در کشور شدند اما به نظرم این دیدگاه خطاست و اگرچه در ظاهر، حزب توده و احزاب چپ برچیده شدند اما اندیشه چپ تا عمق وجود انقلابیون رسوخ کرد. من کاملاً مخالف هرگونه سرکوب هستم و حتی برای مخالفان فکری خود آرزوی گرفتاری نمیکنم اما شرایط طوری پیش رفت که در اوایل دهه 60 شاهد فشار به همه جریانهای فکری و سیاسی غیراسلامی بودیم و سازمانها و گروههای چپ نیز سرکوب شدند اما در نهایت اندیشه چپ در ایران برنده شد و معادلات سیاسی و بینالمللی به سود شوروی ادامه یافت. این نفوذ به قدری عمیق بوده که چند دهه پس از آن سالها همچنان داریم هزینه و تاوانش را میپردازیم.
نکته عجیب این است که در دهه 60، اغلب نیروهای جوان انقلابی، مرام چپ داشتند و مدافع مصادره و سلب مالکیت بودند و به شدت ضد غرب بودند و دولتی کردن امور را مطالبه میکردند. در مقابل آنها نیروهای پختهتری قرار داشتند که در برابر تندرویهای جریان چپ اسلامی ایستادگی میکردند. جریان افراطی اول، پایههای اقتصاد و روابط بینالملل را تخریب کرد اما بعدها با پرچم اصلاحطلبی به میدان آمد و در شرایطی مدافع توسعه روابط بینالملل شد که زیرساختهای دیپلماسی کشور را خودش نابود کرده بود. در مقابل، جریان راست که زمانی مدافع بخش خصوصی و مخالف سلب مالکیت و دولتی شدن امور بود، وقتی به قدرت رسید از چپهای اول انقلاب هم افراطیتر شد. این یعنی غلبه ایدئولوژی غلط بر دیدگاههای سنتی و به حاشیه راندن اسلام سنتی از صحنه سیاسی.
بعضی از دوستان در بحثهای امروز میگویند که مشکلات و مسائلی که امروز ایران با آنها درگیر است جدال سنت و مدرنیته است، من میگویم نه اینطور نیست. جدال امروز ما طی این 40 سال در ایران جدال مدرنیته با ایدئولوژی است نه با سنت. زیرا اینها سنت را نابود کردند و از بین بردند، سنتی وجود ندارد. آن ایدئولوژی چپی که تحت عنوان سنت و سنت اسلامی حاکم شده ما تاوان اینها را میدهیم و الان هم همینطور است.
طالبان: برگزاری نوروز ممنوع است