*
*
*
".... که ما همچنان مینویسیم
که ما همچنان اینجا ماندهایم
مثل درخت که مانده است
مثل گرسنگی که این جا مانده است.
ومثل سنگها که ماندهاند
مثل درد که مانده است
ومثل خاک که مانده است
مثل زخم
مثل شعر
مثل دوست داشتن
مثل پرنده
مثل آرزوی آزادی
ومثل هر چیزی که از ما نشانهای دارد.... (۱)
کانون نویسندگان ایران، نماد و نمود بخشی از جنبش روشنفکری ایران ۵۵ ساله شد. این زندگی ۵۵ ساله فراز وفرودها و ضعف و لغزشهای روشنفکری ایران را بازتابانده است. کانون نویسندگان ایران نمونهء درخشانی برای بررسیدن و نقد جنبش روشنفکری ایران است، کانونی که علیرغم لغزشها و خطاها، از مظاهر آزاداندیشی و آزادیخواهی و شهامت روشن اندیشانه است.
این نهاد دموکراتیک و مدنی ۵۵ سال است علیه زندان، شکنجه، اعدام، سانسور مبارزه کرده است و تهدید، محروم سازیهای اجتماعی و فردی، ضرب و شتم، لجن پراکنی و چرک زبانی گورزادهای تاریک اندیش را با اندیشه و بیان و قلم تحقیر کرده است تا آن حد که تاریک اندیشان حکومت اسلامی را حتی سنگ گور کانونیان ترسانده است. نگاه کنید به آنچه با سنگ مزار احمد شاملو و عزیزان دیگری از کانون نویسندگان کردهاند تا سیمای ترس خورده و در هم شکستهی سیاه اندیشی را بهتر ببینید.
در کتابها و مقالههایام در باره کانون نویسندگان ایران، به ویژه در مجموعهی ۵ جلدی بخشی از تاریخ جنبش روشنفکری ایران، دلایلی که با اتکا به آنها میتوان کانون نویسندگان را نهاد و تشکلی روشنفکری دانست، آوردهام. خلاصه شدهی آن را تکرار میکنم تا علل خصومت سیاه اندیشان با این کانون تکرار شده باشد:
ها برنامهها وهدفهای کانوناند که در بیان نامهها (منشور) کانون انعکاس یافته است: این
الف- آزادیِ اندیشه و بیان و نشر در همهی عرصههای حیاتِ فردی و اجتماعی بی هیچ حصر و استثناء حقِ همگان است. این حق در انحصارِ هیچ فرد، گروه یا نهادی نیست و هیچکس را نمیتوان از آن محروم کرد.
ب - کانونِ نویسندگانِ ایران با هر گونه سانسورِ اندیشه و بیان مخالف است و خواستارِ امحای همهی شیوههایی است که به صورتِ رسمی یا غیررسمی، مانعِ نشر و چاپ و پخشِ آرا و آثار میشوند.
ج - کانون رشد و شکوفایی زبانهای متنوع کشور را از ارکانِ اعتلای فرهنگی و پیوند و تفاهمِ مردمِ ایران میداند و با هر گونه تبعیض و حذف در عرصهی چاپ و نشر و پخشِ آثار به همهی زبانهایِ موجود مخالف است.
د - کانون با تک صدایی بودنِ رسانههایِ دیداری، شنیداری و رایانهیی مخالف است و خواهانِ چندصدایی شدنِ رسانهها در عرصههای فرهنگی است.
و- حق طبیعی و انسانی و مدنیِ نویسنده است که آثارش بی هیچ مانعی به دستِ مخاطبان برسد. بدیهی است نقدِ آزادنه حقِ همگان است.
ر- پاسخ کلام با کلام است، اما در صورت طرح هر گونه دعوایی در موردِ آثار، ارایهی نظرِ کارشناسی در صحتِ ادعا از وظایفِ کانونِ نویسندگان ایران است.
ز- کانون از حقوقِ مادی و معنوی، حیثیتِ اجتماعی و امنیتِ جانی، حرفهیی، شغلیِ نویسندگانِ ایران دفاع میکند.
س - کانونِ نویسندگانِ ایران مستقل است و به هیچ نهادی (جمعیت، انجمن، حزب، سازمان و ...)، دولتی یا غیرِ دولتی، وابسته نیست.
ش- همکاری نویسندگان در کانون با حفظِ استقلالِ فردی آنان بر اساسِ اهدافِ این منشور است.
ص- کانونِ نویسندگانِ ایران با اشخاص و نهادهایی که همکاری با آنها با اصول و مواضعِ کانون مغایر نباشد در
زمینهی حقوق، اهداف و آرمانهای مندرج در این منشور همکاری میکند.
کانون نویسندگان ایران دارای اساسنامهای دموکراتیک است که با اتکا به خرد جمعی اعضا در دهها " ماده و تبصره" مسائلی همچون عضو گیری، حقوق و تکالیف اعضا، ارکان کانون و چگونگی امر انتخابات، منابع مالی و نحوهی حیات درونی کانون را روشن کرده است. این اساسنامه امکان پرسش اعضاء در باره فعالیت کانون و نیز پاسخ مسئولان و همچنین نقد و بررسی عملکرد کانون را مهیا ساخته است. این مجموعه تلاش کردهاند چه در درون کانون و چه در سطح جامعه دید انتقادی و پرسشگرانه در باره مسایل فرهنگی، هنری، اجتماعی و سیاسی را گسترش دهند. در این اساسنامه هیچ نوع محدودیت ایدئولوژیک (و دینی و مذهبی) و سیاسی برای عضو گیری مطرح نشده است. در واقع حضور پلورالیسم فکری- فرهنگی و هنری موجود در این تشکل و تنوع چشمگیر اعضای کانون در تاریخ جنبش روشنفکری ما کم نظیراست. تلاش این تشکل کار فکری و قلمی برای درک و شناخت مقولهی آزادی و برداشتن گامهای عملی در راه تحقق و نهادی کردن خواستهای بر شمرده بوده است. پارهای از اسناد کانون به ویژه متن "ما نویسنده ایم" به عنوان یکی از متین ترین، سنجیده ترین و جسورانه ترین اسناد تاریخ جنبش روشنفکری ایران دریکی از خفقان آورترین شرایط سیاسی و اجتماعی میهنمان است، متنی که در آن برای نخستین بار بخشی از روشنفکران میهنمان همراه با ارائه تعریف دقیق از خود و مشخص کردن حوزه فعالیتهایشان خواستهایشان را طلب کردند.
.........
حکومت اسلامی هر آنچه میتوانست کرد تا به خیال خود این نهاد دموکراتیک و مدنی را نابود کند، نتوانست و نخواهد توانست. اعضای کانون علیرغم خطر اعدام، زندان و شکنجه شجاعانه حق خویش و مردمشان طلب کردهاند، حقی که محمد مختاری، یکی از روشنفکران گرانقدر میهنمان، اینگونه بیاناش کرده است:
"... ما به عنوان یک صنف عمل میکنیم، خب حرفه ما "بیان" است، ما برای بهبود شرایط بیان و دفع موانع سر راه اساس کار و حرفه مان عمل میکنیم. خب اگر موانعی بر سر راه " بیان" وجود داشته باشد صنف ما نمیتواند کارش را انجام بدهد. اگر آزادی بیان نباشد صنف ما چگونه باید کار و عمل کند؟ ما باید دستاوردهای کاری مان را تبادل کنیم، میباید امنیت شغلی و معیشتی داشته باشیم، بنابراین ما نویسندگان اصولی را به عنوان اساس فعالیت صنفی و تشکل صنفی خود مطرح کردهایم، که من برخی از آنها را تکرار میکنم:
۱- دفاع از آزادی اندیشه و بیان بی هیچ حصر و استثنا برای همگان در تمامی عرصهها
۲- مخالفت با هر گونه سانسور و مانعی که بر سر راه نشر و ارائه آثار وجود دارد، یعنی لغو هر گونه سانسور
۳- دفاع از حق مولف و
خب اینها اساس کار صنف ماست، اما قدرتها و حکومتها، خواستهای ما را نادیده میگیرند، برای تحققشان مانع تراشی میکنند و در معنای مورد نظر خودشان خواستهای ما را سیاسی میکنند. انها حقوق ما را سلب میکنند. ما از پایگاه صنفی خودمان خواستار حقوق مان هستیم که سیاسی شده است، البته آزادی یک امر سیاسی است و آزادی بیان هم امری سیاسی است اما اساس کار صنف ما همین است... " (۲)
و حکومت اسلامی محمد مختاری را به دلیل بیان شجاعانه خواستهای کانون خفه کرد به این خیال که صدای آزاد اندیشی و آزادیخواهی خفه کرده است. امروز اما «صدای آواز» (۳) محمد مختاری هم آوا با طنین صدای آزادیخواهی سعید سلطانپور، جلال هاشمی تنگستانی، حمید رضوان، رحمان هاتفی، عطاءالله نوریان، حسین اقدامی (صدرایی)، غفار حسینی، محمد جعفر پوینده، بکتاش آبتین و... از حنجره دهها عضو این نهاد دموکراتیک و مدنی و بسیارانی دیگر از نویسندگان و شاعران شنیده شده و خواهد شد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱- محمد مختاری / از واگویه
۲- گفت و شنود با محمد مختاری، از کتاب بخشی از تاریخ جنبش روشنفکری ایران، جلد ۵، مسعود نقره کار، انتشارات باران، سال ۲۰۰۲
۳- " صدای آواز" ویژه نامهای که کانون در سوگ محمد مختاری و محمد جعفر پوینده منتشر کرد.