Friday, Apr 28, 2023

صفحه نخست » نکته‌هایی تاریخی درباره ایران از زبان یک پژوهشگر سوئدی و پیشینه زبان فارسی در هند، پیش از استعمار انگلیس، کوروش گلنام

Kourosh_Golnam_2.jpgمیکاییل نوردبِرگ (۲۰۱۶. ۱۹۳۰)، نویسنده، پژوهش‌گر تاریخ‌ و مترجم، سال‌ها استاد تاریخ دانشگاه استکهلم و عضو آکادمی استکهلم، کتاب‌های گوناگون تاریخی نوشته است؛ از آن میان در سال ۱۹۷۱ بیش از ۵۰ سال پیش، در باره آسیا کتابی نوشته است بنامِ "تاریخ آسیا از دوران گذشته تا ۱۹۱۴. " (۱) کتابی که همه رویدادهایِ تاریخی کشورهایِ گوناگون آسیا را در این دوران بر می‌گیرد. در این کتاب در بخش‌‌هایِ مربوط به ایران او داده‌های جالبی به دست می‌دهد که شاید بسیاری از ما ایرانی‌ها در باره آن آگاهی درستی نداشته‌ایم. گفتنی است که آغاز کار دانش‌گاهی او نیز در باره تاریخِ گذشته ایران بوده است. در مورد ایران، کتاب از پیش از پیدایش امپراتوری هخامنشیان تا دوران قاجار و انقلاب مشروطه را در بر می‌گیرد. نویسنده در این کتاب نشان داده به گوشه، گوشه تاریخ ایران آشنایی و شناخت علمی برمبنای سند و مدرک داشته است.

چند ویژگی برجسته در این کتاب:

الف ـ داوری‌های تاریخی بدون جانبداری و دادگرانه و روشن‌گری در باره برخی داده‌های سیاسی/تاریخی نادرست و جانبدارانه؛ برای نمونه داده‌های تاریخ نویسان یونانی در باره جنگ‌های ایران و یونان، اندیشه یونانیان در باره ایرانیان و نکته‌هایِ نادری از پیوند ایرانیان و یونانیان.
ب ـ پی‌گرفتن روند رویدادهای تاریخی هم‌‌زمان در سراسر آسیا و اثر آنان بر گستره جغرافیایی در آسیا.
پ ـ آن‌چه که ما یا از آن آگاه نبوده و یا اندک آگاهی داشته‌ایم و آن دامنه نفوذ زبان فارسی (پارسی) در آسیا به ویژه در هند که سده‌ها زبان قضایی و اداری در آن کشور بوده است.
کتاب همراه با نقشه‌های دقیقی است از آن میان گستردگی امپراتوری ایران در دوره‌های گوناگون.
برای دوری از بلندی نوشته، من نوشته را در دو بخش آورده‌ام.
اینک کوشش می‌شود برای نمونه به کوتاهی تکه‌هایی از کتاب ‌آورده شود:

بخش ۱

داوری‌های تاریخی بدون جانبداری و دادگرانه

نویسنده که گستردگی امپراتوری دوران کوروش را بزرگترین امپراتوری که جهان تا کنون به خود دیده، دانسته است در دنباله همین بخش می‌نویسد:
"این امپراتوری در این شکل گسترده که تقریبن دویست سال برقرار بود، تا پیش از پیدایش یاستان‌شناسی مدرن، تنها از داده‌های تاریخ‌نویسان یونانی (هرودت، گزنفون، توکودیدیس) (۲) شناخته شده ودر نتیجه پارسی‌ها از دریچه چشم یونانیان و با پیش‌داوری [بررسی نادرست] آنان شناخته می‌شد. اینک انبوهی از سندها در برگیرنده هزاران تابلویِ گلی و پاپیروس با نوشته‌هایی به زبان آکادی، آرامی، ایلامی و مصری به دست آمده که هنوز راه زیادی تا پایان کار بر روی آن‌ها باقی است. این سندها ولی داده‌هایِ پیشین به ویژه آن‌چه درباره نبرد بین ایرانیان و یونانیان است را دگرگون و یا دست‌خوش دگرگونی‌هایی نموده است. " برگ ۵۲
در باره دوران داریوش، به نکته‌های جالبی اشاره می‌کند:
"پس از فرونشاندن شورش‌ها، داریوش برنامه‌ریزی فشرده‌ای را برای بازسازی سیستم حکومت بکار برد و توانست در همه سرزمین یک‌پارچگی و نظم استواری به‌وجود آورد. او ارتش بزرگی سازمان داد که هسته مرکزی آن‌را ایرانیان با سواره نظام ماد تشکیل می‌داد. بخش بزرگ دیگر سپاه از مردمانی شکل می‌گرفت که زیر فرمانروایی امپراتوری ایران بودند. آن‌چه باید بر آن تاکید کرد این است که یونانیان نقش مهمی در پیاده‌نظام این سپاه داشتند. نیروی دریایی آن نیز در دریای میانه وسیله فنیقی‌ها، یونانیان و مصری‌ها اداره می‌شد. " برگ ۵۳ و آغاز ۵۴
نوبسنده بر توان برنامه‌ریزی و راه سازی داریوش که نقش ویژه‌ای در اقتصاد و تجارت داشته، انگشت نهاده و ایجاد یک سیستم پیشرفته پُست وسیله او را ستوده با این توضیح که: "این پست برای رساندن فرمانِ شاه به استان‌ها[ساتراپ‌ها] و گرفتن پیام از آنان بوده نه در خدمت همه مردم. " برگ ۵۴
نوردبِرگ در ساخت کاخ "پارس، پارسا" که یونانیان آن را پرسپولیس نامیدند و در زمان خشایارشاه به پایان رسید، به نکته مهم و ارزشمندی اشاره می‌کند:
"... باید افزود که این کاخ با کار اجباری ساخته نشد. کارگران و پیکر‌تراشان مردمانی آزاد بودند که در برابر دست‌مزد کار می‌کردند که لیست این دست‌مزدها باقی مانده است. " برگ ۵۴
در باره شکست ارتش ایران در برابر یونان نویسنده به این موردها اشاره می‌کند:
در دوران هخامنشیان، پرشین به یک قدرت بزرگ تبدیل شد. در گذر زمان، اندک، اندک این قدرت رو به سستی رفت ولی این ربطی به شکست در برابر یونانیان در ده‌های ۴۹۰ و ۴۸۰ پیش از میلاد نداشت بلکه با توجه به تکنیک و امکان‌هایِ آن زمان، تقریبن ناممکن بود که بتوان در سرزمینی چنان گسترده از پیوند و تماس درستی برخوردار بود تا همه سرزمین را به خوبی زیر سلطه نگاه داشت. ساتراپ‌ها شورش کرده و ایالت‌هایی خودسری و ادعای استقلال می‌کردند برای نمونه مصر چند سالی پس از ۴۱۰ پیش از میلاد. افزون بر این، درگیری بر سر تاج و تخت در دربار و قتل‌ها در خاندان شاهی بر قدرت مرکزی اثر گذاشته و سبب سستی قدرت و اتوریته شاه در برابر چنین ساتراپ‌هایِ شورشی می‌شد. در حقیقت ‌همین فروپاشی درونی بود که در ۳۳۴ پیش از میلاد سبب شکست در برابر سپاه مقدونیه و اسکندر شد. " برگ‌ ۵۵ و آغاز ۵۶
نکته مهم دیگر در پژوهش میکاییل نوردبِرگ اشاره به این موضوع است که اروپاییان پیروزی یونانیان در دو جنگ ماراتن[در ۴۹۰ پیش از میلاد و دوران داریوش ] و سالامیس[۴۷۹ ـ ۴۸۰پیش از میلاد و دوران خشایارشا] در برابر ایرانیان را رهایی"فرهنگ غرب" از بردگی و اسارت زیر فرمانِ پادشاهی نامیده‌اند. نویسنده ولی می‌گوید:
"این دیدگاه ولی چند فاکت مهم را نادیده گرفته است. نخست این که دمکراسی آتن دمکراسی مدرن به مفهوم امروزی نبوده است، به این معنا که حاکمیت در دست یک تن دیکتاتور نبوده است ولی سیستم رهبری تنها وسیله شمار اندکی که بنام "مردم" (دِموس) خوانده می‌شدند، برگزیده می‌شده نه همه مردم. اکثریت بردگان به شکلی روشن بیرون از این گروه قرار داشتند و مردم به حساب نمی‌آمدند. مورد دومی که فراموش می‌کنند این است که در نبرد با ایرانیان اسپارتا به همآن اندازه یونان نقش داشته است. آن‌چه اسپارتا برایش می‌جنگید ولی نه آزادی سیاسی و نه امر فرهنگی بوده است. تاریخ‌نویسان در سده ۱۸۰۰ خیلی به این نکته پرداخته‌اند که پیروزی ایرانیان سبب پَس‌نشست" فرهنگ غرب" می‌شد ولی به این نپرداخته‌اند که هنگامی که چنین نشد، چه پیش آمد؟ با توجه به چگونگی وضع در آن روزگار می‌توان امکان چند احتمال و تخمین درخور را داد. سخت نیست اگر بگوییم بین فرهنک آتن و یونان هم‌خوانی فراوانی وجود دارد. در حقیقت در ۴۰۰ پیش از میلاد مرکز چنین فرهنگی شهرهای یونین [یا جونین] (۳) در آسیای کوچک بودند که از ۵۴۰ پیش از میلاد زیر فرمانروایی ایران بودند که این روند تا دویست سال به درازا کشید. در آن‌جا می‌توان دید که فرمانروایی ایرانیان چه اثری برجای نهاده است: شهرهای این محموعه تا زمانی که مالیات می‌پرداختند، استقلال خود را نگاه داشتند و دنیای معنوی و فرهنگی آنان شکوفا شدند. بنابراین اگر ایرانیان در ۴۸۰ پیش از میلاد بر آتن و اسپارتا نیز پیروز می‌شدند، به احتمال زیاد دگرگونی در روند تاریخی آنان پدید نمی‌آورد و آنان با پرداخت مالیات به زندگی عادی خود ادامه می‌دادند. در ابن‌جا نیاز است که به یک برداشت نادرست دیگر که بنا بر آن یونانی‌ها با دادن نام "بَربَر" به ایرانیان آنان را خوار شمرده‌اند نیز پرداخته شود. در ۴۰۰ پیش از میلاد این واژه در میان یونانیان تنها به کسانی گفته می‌شد که به زبان یونانی سخن نمی‌گفتند و هیچ معنای خوار و زبون شمردن دیگری را نداشته است. واژگونه این برداشتِ نادرست، سندهایی نشان می‌دهد که یونانیان احترام زیادی به ایرانیان داشته و حتا در زمینه‌هایی آنان را تحسین می‌کرده‌اند. شمار زیادی یونانیان یا‌ خود‌خواسته و یا با گریز از یونان (برایِ نمونه چون تِمیستوکلس، پوسانیاس و آلکیپیادس) (۴)، به دربار شاه ایران رفته زبان فارسی را فراگرفته و به شیوه ایرانیان زندگی کرده‌اند. شناخته ترین نمونه یونانیانی که به خدمت ایرانیان درآمدند، اکسنوفون (۵) و "ده‌هزار" سربازش است که به یاری کوروش[فرزند داریوش دوم] در نبرد با برادرش اردشیر دوم [ارتَه خَشتَر یا به یونانی آرتاکسِرِکسِس] پرداخت. برگ‌های ۵۹ ـ ۵۸
و اشاره این پژوهشگر به یک نکته مهم دیگر که بر آمیختگی فرهنگی ایران و یونان حکایت دارد:
" در زمینه فرهنگی و دینی از آمیختگی سه عنصر از سه سو: یونانی، سیمیتیسک (۶) [فرهنگ مردمانِ جنوب‌خاوری آسیا و شمال خاوری آفریقا] و ایرانی نتیجه‌ای به دست داد که آن‌را هلِنیسم (۷) می‌نامند که در برگیرنده ایده‌های هنر یونانی که تا دوردست‌ها و تا هند نفوذ داشت و حتا بر هنرمجسمه سازی بوداییان اثر گذاشت، در برابر یونانیان و مقدونیان به نوبه خود به شدت زیر تاثیر نگاه ایرانیان به فرمانروا همآنند فردی مقدس قرار گرفتند. " برگ ۶۰

پانویس این بخش:
Michael Nordberg، Asiens Histooria، Från frontidrn till 1914، 1971 Stockholm - ۱
Herodotos، Xenefon، Thukydides - ۲
Jonien - ۳
Themistokles. Pausanias and Alkibiades - ۴
Xenofon - ۵
simitiskT - ۶
Hellenism - ۷

بخش ۲

دامنه نفوذ زبان و فرهنگ فارسی در هند

عمران‌خان نخست‌وزیر پاکستان در سفری به تهران در سال ۱۳۹۸ گفت: " اگر انگلیسی‌ها در قرن نوزدهم به هند نیامده بودند، نیازی به مترجم نداشتیم، همه ما به فارسی صحبت می‌کردیم. فارسی برای شش‌صد ‌سال زبان رسمی در هند بود.
امروزه خیلی‌ها می‌پرسند چطور شعر حافظ، طوطیان هندی را در قرن هشت هجری شکرکن می‌کرده، اگر بدانند که شعر حافظ خوانندگان بیشتری در هندوستان داشته، شاید تعجب کنند. " بی بی سی فارسی، ۶ اردیبهشت ۱۳۹۸ ـ ۱۶ آپریل ۲۰۱۹

و بی جهت نیست که به گفته استاد شفیعی کدکنی بیدل[میرزا عبدالقادر عظیم‌آبادی متخلص به بیدل ۱۱۳۳ ـ ۱۰۵۴ ه. قمری، برگ ۲۱] شاعر پارسی گوی هند "اگر نگوییم پُرشعر‌ترین شاعران زبان فارسی است باید بگویم یکی از چند شاعری است که فراوانی اشعارش مایه حیرت است. " برگ ۳۱ شاعر آینه‌ها.
استاد کدکنی در شناسایی بیدل یاد آور می‌شود که: "بیدل شاعری است که پارسی زبانِ مادری او نبوده و به گفته تذکره نویسان از نژاد قوم "برلاس" است که در شهر عظیم‌آباد پتنه در هندوستان متولد شده است. برگ ۳۱ همان
میکاییل نوردبرگ نیز در باره زبان فارسی در هند آگاهی‌های جالبی به دست می‌دهد و می‌نویسد:
"... اکنون می‌خواهم به این بپردازم که چیرگی انگلستان بر هند، چه اثری بر پیوند‌ها بر این کشور نهاده است. در آغاز باید گفت که برای هندوستان به هیچ روی امر تازه‌ای نبود که بیگانگان امر اداری کارهای آنان را در دست بگیرند. بوروکراتی در دوران چیرگی مغول در دست بیگانگان (پرش‌ها[ایرانیان] و ترک‌ها) بود و زبانی غیر هندی، زبان فارسی، زبان اداری بود تا ۱۷۹۳ [ تسلط انگلستان بر هند] و روند تازه شهروندی در هند زیر عنوان
Indien Civil Service (ICS)
در این سیستم، هندی‌ها در مقام‌های بالا و یا میانی قرار نمی‌گرفتند. هیچ
غیر اروپایی در رده افسری در ارتش قرار نمی‌گرفت و هندی‌ها تنها زیر دستی‌ها را تشکیل می‌دادند...
در آغاز سده ۱۸۰۰ میلادی همه کارمندان آی سی اس در کالچ ویژه‌ای، هَیلی‌بورگ، (۲) در انگلستان آموزش می‌دیدند. آموزش از آن میان در برگیرنده بنیان‌هایِ زبان فارسی بود که تا سال ۱۸۳۹ همچنان زبانِ رسمی هندوستان باقی ماند تا زبان انگلیسی جایگزین آن شد. " برگ ۲۹۹ تاریخ آسیا
ویکی‌پدیا سوئدی در این باره می‌نویسد:
"فارسی در هندوستان با حضور غزنویان و دیگر حکومت‌هایِ ترک و افغانستانی به هندوستان ورود کرد و زبان دستگاه قضایی هند شد. فرهنگ ایرانی (پرشین) با همراهی بعدی دولت‌های مغول، بیش از ۵۰۰ سال بر هنر، تاریخ و ادبیات هند چنان اثر گذاشت که فارسی بر بسیاری زبان‌ها به ویژه در واژه نامه‌ها روان شد. این روند تا ۱۸۳۷ که انگلیسی‌ها انگلیسی را جایگزین فارسی کردند، دنبال شد. " ویکیپیدیا سوئدی (زبان در هندوستان)
وبسایت اومانیست پُرتالن سوئدی نیز در این باره می‌نوبسد:
""دو زبان در پیوند و ارتباط، نقشی اساسی در هندوستان داشته‌اند، فارسی و انگلیسی. فارسی در دوران فرمانروایی مغول‌ها در هند زبان کاربردی در دستگاه فضایی بود، هم‌چنین در چندین سده زبان اداری هند فارسی بود تا زمان استعمار انگلستان"
در همین وبسایت در باره نخستین چاپ کتاب‌هایِ فارسی در هندوستان نیز داده‌های مهمی وجود دارد که علاقه‌مندان می‌توانند آن را در آدرس زیر بخوانند:
https://www.humanistportalen.se/artiklar/filologi/persisk-filologi-fran-muntlig-tradition-till-boktryck/?pageNo=18
واژه‌های فراوان فارسی در رمان "بچه‌های نیمه شب" سلمان رشدی (۳)
این نیز خود سندِ دیگری است بر پیشینه تاریخی زبان فارسی در هندوستان. سلمان رشدی در این کتاب انبوهی واژه‌های فارسی و یا مشترک فارسی ـ عربی به کار برده و بیشتر چهره‌ها در کتاب نام ایرانی یا اندک‌تر ایرانی ـ عربی دارند و البته مترجم سوئدی گاه اِدایِ واژه‌ها را درست نیاورده ولی برای خواننده ایرانی روشن است چون واژه "فرنگی" که مترجم آنرا "فرینگی" آورده است و یا "پهلوان" که "پَلِوان" آمده یا " پوررُستم" که "پوررُشتم" آمده است. من شاید بیش از ۶۰ واژه و حتا کاربرد‌هایی با گویش تهرانی چون" جونم و یا خانوم" یا "آره"، "آره بابا"، "چی، چی؟ " "بدمَصب! " یاد‌داشت کرده‌ام. شماری از این نام‌ها:
تخت نسیم
تماشا بابا
بیگم کشک
مرکوکرُم تاج
باغ میدان
احمد سینایی
همدرد رشید
تاج بی بی
شاه جهان
تلاق (طلاق)
زهره حامد
کمال دُنیا
نادر همایون
ییگم ابراهیم
نوشی (نوشین)
سیروس بانو
شیوا شطرنج
جِن شیخ
گلاب پشمینه
پشمینه شال
تماشا خسرو
مینو لیلا
مادرِ ملت
بلبلِ دین
دلمه کلم
نان تنوری
کوفته فالوده
قورمه

پانویس:
۱ ـ شاعر آینه‌ها (بررسی سبک هندی و شعر بیدل)، دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی، چاپ دوم زمستان ۱۳۶۸، چاپ کتیبه، انتشاراتِ آگاه
Haileybutg - ۲
۳ ـ بچه‌های نیمه شب، سلمان رشدی، چاپ سوئدی، ۱۹۸۵



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy