Monday, May 8, 2023

صفحه نخست » بدترین فحش ها نثار دین شما و پیغمبر و قرآن شما ولی...؛ ف. م. سخن

IMG_2222.jpegتوضیح لازم: این مطلب الزاما انعکاس دهنده نظر «خبرنامه گویا» و مورد تایید او نیست. مسوولیت این نوشته تمام و کمال بر عهده ی نویسنده است. ف. م. سخن (فرهاد مشرق زمینی)

«قوه قضائیه ایران می‌گوید که بامداد امروز حکم اعدام یوسف مهرداد و صدرالله فاضلی زارع را به اجرا گذاشته است.
خبرگزاری میزان، رسانه رسمی دستگاه قضایی ایران گفته است که اتهامات این افراد «جرایم علنی نظیر سب ‌النبی، اهانت و اتهام به مادر پیامبر اسلام، استخفاف قرآن به وسیله سوزاندن و توهین به مقدسات» بوده است.» «بی بی سی فارسی»

ای کاش دهان ام به فحش و ناسزا باز می شد تا عین «جرایمی» که این دو نفر به خاطر آن اعدام شدند مرتکب می شدم اما افسوس که فحش و ناسزا زبان من نیست و آن را برای مقابله با خرافات مفید نمی دانم.

فحش و ناسزا، نشانه ی بروز خشم است. خشمی که مفری برای بروز خود پیدا نمی کند.

گهگاه نیز فحش و ناسزا برای خودنمایی و قدرت نمایی ست بی آن که خشم بر شخص مستولی شده باشد.

دادن و شنیدن فحش و ناسزا، برای تخفیف آلام درونی انسان مفید است. کوه آتشفشانی ست که مواد مذاب در آن انباشته می شود و به شکل کلمات زشت از دهان و قلم انسان بیرون می ریزد.

به همین لحاظ طول مدت فحاشی کوتاه است. انسانی را نمی توان در جهان یافت که به طور مداوم فحاشی کند مگر آن که فحاشی اش نمایشی باشد.


فرد،،، فحش را می دهد، اهانت را می کند خشم اش را بروز می دهد و بعد....

بعد از آن است که مهم است. فرد از خشم تخلیه می شود. شنونده بروز این خشم را می بیند و اگر خود خشمگین باشد با آن همدل و همصدا می شود اما آیا آتشفشان خشم و مواد مذاب ناسزاهای بیرون ریخته شده، بر عامل خشم اثر می گذارد؟ عامل خشم را به عقب می راند؟ عامل خشم را از میان می برد؟ قطعا خیر.

توسل به خشم پیوسته، نه تنها اثری بر شنونده و عامل خشم و حتی فرد همدل ندارد، بلکه موجب بی اثر شدن بروز خشم واقعی می شود.

کیست که حاضر باشد از صبح تا شب فحش و فضیحت نسبت به خبیث ترین حکومت ها و عوامل حکومتی بشنود و احساس رضایت کند؟

بروز خشم،،، مثل بروز هر احساس انسانی دیگر، مثلا بروز شادی، غم، ترس، در واقعیت کوتاه مدت است و محدود، و مبتنی بر خصائل روانی انسان. مکانیسمی ست مانند سوپاپ های اطمینان، برای منفجر نشدن و جلوگیری از تخریب درونی انسان.

تلویزیون «رنگارنگ» و فحاشی های شبانه روزی «داور» نسبت به حکومت نکبت را بسیاری به یاد دارند.

برنامه های این تلویزیون را می شد برای «تنوع» و «انبساط خاطر» برای مدتی کوتاه تماشا کرد، بعد، دلزدگی از فحاشی های تکراری آغاز می شد.

از این تلویزیون، چیزی جز «فحش» نصیب مخاطب نمی شد.

عقل سالم متوجه می شد که فحاشی، علاج درد نیست. برای علاج درد، نیاز به تحلیل علل درد و مقابله ی عملی و نظری با آن ها هست.

اتفاقا تکیه و تکرار بر فحاشی، به نفع عامل خشم تمام می شد چرا که خشم را به طور موقت فرو می کاست و به درمان خشم پرداخته نمی شد.

آقایانی که افراد را به جرم بروز خشم -حال واقعی یا نمایشی- اعدام می کنند، ظاهرا از دنیای اطراف خود بی خبرند. آن ها نمی بینند که فحش های برخاسته از خشم واقعی مردم، تمام عالم مجازی و واقعی را پُر کرده و بروز کامل آن را در شعارهای آلوده به فحش های رکیک جوانان علیه حکومت در سال ۱۴۰۱ مشاهده کردیم.

حال با این اعدام ها، حکومت باید مدتی فحش های شدیدتر و جدیدتری نسبت به دین و پایه های ایدئولوژیک و خرافی خود بشنود و تحمل کند. فحش هایی که به تنهایی هیچ چیز را تغییر نخواهد داد.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy