سعید اکبری در این استوری نوشته است:

یه روز آقای محمدرضا آخوندی (مدیر روابط‌عمومی اسبق سازمان تربیت بدنی) میهمان برنامه بود. دندون تیز کرده بودم درباره ماجرای برکناری علی دایی تو بازی عربستان بپرسم چون می‌دونستم مثل بمب صدا می‌کنه.

از شب قبل رفتم تو کارش ولی جواب نداد. گفتم بخوابه صبح بیدار شه شاید مهربون‌تر باشه. صبح که رسید، گفتم سوال علی دایی رو می‌پرسما، گفت آقاجان نپرس.

حتی یه‌بار طوری گفت که دیگه بحث رو تموم کنم. ولی از اون‌جا که من یه کرمی تو وجودم بود، دست از تلاش نکشیدم.

نوبت ما شد رفتیم داخل استودیو. دم آنتن به آقای آخوندی گفتم این سوال علی دایی رو می‌پرسم. چشاش از حدقه دراومد گفت بابا تو دیگه کی هستی (منظورش چه کنه‌ای هستی بود)، مطمئنم دردسر میشه ولی بپرس دیگه وگرنه دست از سرم برنمی‌داری. خلاصه پرسیدم و به هدفم رسیدم.

بعد برنامه یکی از دوستان زنگ زد یه ماجرای جالب‌تری تعریف کرد. گفت وقتی علی‌آقا تصادف کرده بود، احمدی‌نژاد زنگ می‌زنه به موبایلش که باهاش حرف بزنه، دایی به خانمش می‌گه من با این آقا حرفی ندارم قطعش کن!

روز پرباری بود و بعد از برنامه شاد و شنگول استودیو رو ترک کردم و داشتم فکر می‌کردم فردا واسه کی جنجال درست کنم :))