شماره ۱۵۵ مجله ی گرانقدر بخارا، همچون شماره های پیشین، با مقالاتی وزین و کم نظیر منتشر شد. این شماره بزرگداشتی هم هست برای سرکار خانم پری صابری نمایشنامه نویس و کارگردان ارزنده ی تئاتر ما.
چندی ست فکر می کنم معرفی مختصر تمام مقالات بخارا، چندان فایده ای برای خوانندگان گرامی ندارد لذا اگر عزیزان مایل باشند از فهرست مطالب این شماره از بخارا مطلع شوند، می توانند به سایت مجله مراجعه و فهرست مطالب را در آن جا مشاهده کنند.
تصور می کنم معرفی یکی دو مطلب برگزیده در هر مقاله، فایده ی بیشتری برای خوانندگان داشته باشد، لذا در این مقاله به مطلب ی از جناب استاد حسن انوری، پیرامون تجربه های ایشان در فرهنگ نویسی اشاره می کنم که به نظرم بسیار جالب و آموزنده آمد.
جناب استاد در انعکاس تجربیات خود در فرهنگ نویسی بدون این که ذره ای گلایه از مصائب این کار داشته باشند به نکاتی اشاره می کنند که انسان حقیقتا از دشواری این کار در کشور ما دچار شگفتی می شود.
در نهایت هم به جای پاسداشت و قدر شناسی از این همه تجربه ی گران بها، همان طور که در یکی مطالب پیشین اشاره کردم، «تازه از تخم در آمدگانی» که معلوم نیست کیستند و چیستند و چه کاره هستند، ایشان را می رنجانند و از کاری که سالیان سال است به آن مشغول هستند بر کنار می کنند که این داستان پر آب چشم را در آن مطلب که الان عنوان اش به خاطر م نمانده می توانید مطالعه کنید.
جناب استاد از شروع کارشان در موسسه لغت نامه دهخدا داستان شان را آغاز می کنند و با تجربیات شان در کار تالیف «فرهنگ بزرگ سخن» که به راستی کاری ست کارستان مطلب را به پایان می برند.
در خلال نوشته، دو بار به «اراده، پشتکار و عشق» به عنوان محرک خود اشاره می کنند که حقیقتا کاری که ایشان کرده اند جز با پشتوانه ی این سه، امکان پذیر نمی بود.
اگر دانسته شود که هر صفحه از این فرهنگ، تا به مرحله ی نهایی چاپ و لیتوگرافی برسد، ۵ بار میان ایشان و دیگر همکاران شان رفت و برگشت و مقابله و تصحیح می شود، به درصدی از دشواری این کار عظیم پی برده می شود و ارزش کتابی که در اختیار داریم بیشتر آشکار می گردد.
این که شخصیتی «هر روز» از ساعت شش و نیم صبح، تا چهار و نیم بعد از ظهر -یعنی ده ساعت- و فقط با یک توقف پانزده دقیقه ای برای صرف ناهار، و بعد از آن ساعت ها در منزل، و حتی روزهای تعطیل، «به مدت هشت سال» صرف کار نوشتن «فرهنگ سخن» کند و به این موفقیت دست یابد که بر خلاف فرهنگ نویسان بزرگ کشورمان مثل دهخدا و معین، حاصل کار ش را به صورت چاپ شده در زمان حیات خود ببیند، حقیقتا جزو شگفتی هایی ست که اهل فرهنگ را مبهوت و مسحور خود کرده است.
اما در متن به موردی برخورد م که آن را در اینجا ذکر می کنم تا اگر محققی دنبال ریفرنس های این مطلب رفت، با مشکل بر خورد نکند.
جناب استاد فرموده اند که «طرح اجمالی تدوین کتاب لغت برای کودکان را من در سال ۱۳۴۷ در مجله راهنمای کتاب استاد ایرج افشار منتشر کردم...»
که من با مراجعه به مجلات راهنمای کتاب، این مطلب را نه در نسخ سال ۱۳۴۷ بلکه در شماره دوم سال دهم تیر ماه ۱۳۴۶ راهنمای کتاب با عنوان «کتاب لغت برای کودکان» یافتم که به اهمیت نگارش فرهنگ برای کودکان ایرانی اشاره فرموده اند.
برای استاد علی دهباشی، آرزوی تندرستی و موفقیت در انتشار بخارای گرامی دارم.
پند خوب اقای عمرانی بازیگر خوب میهن
پلمب کتاب فروشی سروش صحت