فرامرز داور - ایران وایر
«محمد جمشیدی»، از اعضای دفتر رییس جمهوری ایران کتاب «وندی شرمن»، فرد شماره دو وزارت خارجه امریکا را با دستکاری در آن به فارسی ترجمه و انتشارات وابسته به صداوسیمای جمهوری اسلامی آن را با نام «بدون هراس» منتشر کرده است.
جمشیدی معاون دفتر سیاسی «ابراهیم رئیسی» است و زمانی که «سعید جلیلی» مذاکره کننده ارشد اتمی با گروه ۱+۵ بود، در آن گروه از جمله با امریکایی هم گفتوگو میشد که خانم شرمن از اعضای بلندپایه آن بود.
«علی باقری کنی» از اقوام «علی خامنهای»، مقدمهای بر این کتاب دستکاری شده نوشته و دلیل آن را پرهیز از انتشار و اشاعه یک سویه دیدگاههای خاص نویسنده کتاب عنوان کرده است. باقری کنی اکنون معاون سیاسی وزارت خارجه ایران، یعنی همتای وندی شرمن و مذاکره کننده اصلی اتمی جمهوری اسلامی در شروع سومین دهه از بحران اتمی ایران است.
وندی شرمن کتاب خود را با عنوان «ترس یعنی شکست؛ درسهایی درباره شجاعت، قدرت و سرسختی» در اکتبر ۲۰۱۸ در ۲۳۵ صفحه در نیویورک منتشر کرد. محتوای کتاب درباره شهامت مذاکره کردن با هدف به نتیجه رساندن پروندههای سختی همچون توافق اتمی با جمهوری اسلامی است.
👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر
شرمن در این کتاب میگوید مذاکره با طرفی که سالها با آن مشکل بنیادی داشتهاید، شهامتی میخواهد که انجامش مناسب افرادی با روحیه ضعیف نیست اما جز شجاعت و روحیه قوی و البته دانش مذاکره، شروطی دیگر هم برای موفقیت نهایی در مذاکره لازم است. اساس کتاب بر مبنای مذاکرات ۲۲ ماهه با جمهوری اسلامی برای رسیدن به «برنامه جامع اقدام مشترک» یا «برجام» است که در تیر ۱۳۹۴ به دست آمد.
بدون هراس ترجمه فارسی کتاب شرمن در مقدمه خود از برجام با عنوان «یک تجربه تلخ تاریخی» نام میبرد و از ابتدا تکلیف خود را با محتوایی که در برابر خواننده گذاشته است، روشن میکند. اما محمد جمشیدی، معاون دفتر سیاسی ابراهیم رئیسی در محتوای کتاب هم دخل تصرف کرده است.
گرچه به نظر میرسد اشکال در بخشهایی از ترجمه کتاب، برآمده از نقص تسلط به زبان انگلیسی باشد اما در بخشهایی به وضوح، مترجم، قصد و نظر خود را به نام شرمن وارد محتوای کتاب کرده و حتی یک زیر فصل به آن افزوده است که در نسخه انگلیسی کتاب اساسا وجود ندارد.
این بخش زیر عنوان «اثر احساسات» به کلی توسط مترجم به متن کتاب اضافه شده و در آن از قول شرمن، یعنی نویسنده کتاب آمده است که با «جان کری»، وزیر وقت خارجه امریکا تصمیم گرفتند با دوستی و احساسات، از جمله تکیه بر حربه گریه، تلاش کنند گروه مذاکره کننده جمهوری اسلامی را در رسیدن به توافق نهایی فریب دهند.
بر خلاف روایت اضافه شده از سوی عضو دفتر رییس جمهوری ایران به کتاب، نسخه اصلی کتاب روایت کاملا متفاوتی از موضوعات شخصی افراد در مذاکرات، از جمله در یکی از آخرین روزهای مذاکرات برجام دارد: «زنان وقتی که خشمگین میشوند، گریه میکنند. من در طول این سالها تلاش کردم چنین نکنم.»در زمان مذاکرات اتمی که پس از ۲۲ ماه در دور آخر، ۲۷ روز بدون وقفه در هتل تاریخی «کوبورگ» وین طول کشید، چنان سخت و طاقتفرسا شده بود که او آن را در روزهای آخر به زندان شبیه دانسته است.
شرمن میگوید یکی از آخرین بخشهای مذاکرات اتمی، بحث بر سر پیشنویس قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت بود که مطابق قرار میبایست پس از توافق برجام آن را در شورای امنیت به تایید میرساند و تحریمهای سازمان ملل متحد را برمیداشت. اصل روایت شرمن در کتابش این است: «روز ۲۵ مذاکرات با ایرانیها نشسته بودیم. هیچ یک از ما به اندازه کافی نخوابیده بود. کاغذی روی میز گذاشتم که در آن مواردی که فکر میکردم مهم است و باید در قطعنامه شورای امنیت درج میشد، نوشته شده بود. عباس عراقچی گفت که خب من فکر میکنم این خوب است و من با خودم گفتم پس ما به توافق کامل رسیدیم. اما او گفت فقط یک چیز! این جمله همیشگی ایرانیها است که میگویند فقط یک چیزی! خشمگین شدم. از احتمال به تاخیر افتادن مجدد و طولانیتر شدن دوباره مذاکرات که برنامه من برای بازنشستگی و بازگشت به دانشگاه هاروارد را به تاخیر انداخته بود، ناراحت شدم و شروع به فریاد کشیدن کردم. گفتم شما همه چیز را به خطر میاندازید. نتوانستم جلوی اشکم را بگیرم. همه ساکت شده بودند، چون این تصویری از یک وندی شرمنی که تا آن زمان دیده بودند، نبود. بعد از آن، عباس گفت بسیار خب، ما هم قبول میکنیم.»
شرمن در کتابش مذاکرات را به مکعب روبیک تشبیه کرده و اشکش را واکنشی غیرارادی به احتمال طولانی شدن گفتوگوها خوانده است اما نسخه فارسی کتاب میگوید: «اشک ریختن حرکت نهایی برای حل کردن این مکعب روبیک بود.» این عکسالعمل بر خلاف نظر نویسنده، در نسخه فارسی، عمدی وانمود شده است.
در نکتهای جالب در کتاب اصلی، شرمن میگوید امریکاییها در آینده هم ممکن است با ایرانیها مذاکره کنند. بنابراین، به مذاکره کنندگان آینده پیشنهاد میکند به جای تکیه بر «فریبکاری»، به اصالت واقعی خود و مهارتهایی که در جریان مذاکرات به وجود میآیند، اعتماد و تکیه کنند.
موضوع دیگری که در کتاب جعل شده، روایت کوبیدن جان کری روی میز از روی خشم و استیصال است که هم خود وزیر وقت خارجه امریکا در کتابش نوشته، هم «محمدجواد ظریف» در مجموعه کتابهایی که درباره مذاکرات اتمی است، آورده و هم شرمن آن را بازگو کرده است.
در یکی از جلسات مذاکره، وزیر وقت خارجه امریکا مشت روی میز میکوبد و خودکاری که روی میز بوده است را به سمت عباس عراقچی میپرد. نسخه فارسی کتاب میگوید خودکاری که به صورت عراقچی خورده، روایتی که مخالفان داخلی برجام در آن زمان هم برای تحقیر گروه مذاکره کننده جمهوری اسلامی تکرار میکردند، اینجا از زبان وندی شرمن جعل شده است.
شرمن در کتابش سعی کرده است نشان دهد تجربههای شخصی، مثل دلیری، شجاعت، مقاومت، پایداری و احساس همدردی و همراهی بر زندگی حرفهای افراد تاثیر میگذارند. نمونه هم آورده است؛ مثلا حضور جان کری، وزیر وقت خارجه امریکا و همکارانش در اتاق «حسین فریدون» بابت درگذشت مادر او و «حسن روحانی»، رییس جمهوری وقت ایران.
او نوشته است: «مادر، مادر است؛ چه ایرانی، چه امریکایی.»
سپس شرح داده است که ماهها مذاکره در کنار ایرانیها، افراد را از نظر شخصی به هم نزدیک کرده بود، چنانکه او و عباس عراقچی در دوره مذاکرات نوهدار شدند و با نشان دادن عکسهای نوههایشان به یکدیگر، روابط انسانی نزدیکتری هم بینشان به وجود آمده بود. این روابط پس از پایان مذاکرات با تبریک کریسمس از سوی عراقچی به شرمن و تبریک عید نوروز از طرف شرمن به عراقچی ادامه پیدا کرد.
این همان بخشی است که روایت تلویزیونی آن، جعل کتاب شرمن را به یک رسوایی برای معاون سیاسی دفتر رییسجمهور ایران بدل کرد.
«محمود نبویان»، از نمایندگان مخالف برجام در مجلس شورای اسلامی و یک روحانی تندرو شیعه که دیدگاههای افراطی و غضبناکی دارد، در یک برنامه تلویزیونی در انتقاد از برجام از روی متن کتاب بدون هراس خواند. آنجا معلوم شد که معاون دفتر سیاسی رییس جمهوری تبریک نوروز و کریسمس را به ارسال کارت تبریک نوروز و کریسمس از سوی این دو نفر تغییر داده است.
ترجمه کردن کتاب یک مقام خارجی توسط مقام بلندپایه دفتر رییس جمهوری در کشوری دیگر و سپس نوشتن مقدمه و رد موارد یاد شده در آن توسط معاون سیاسی وزارت خارجه به حد کافی امری غیرمعمول و به واقع غیرعادی در عالم سیاست و حتی در دنیای کتاب و نشر است.
محمد جمشیدی از این هم فراتر رفته و با دستکاری و افزودن به کتاب و نسبت دادن آن به معاون وقت وزارت خارجه امریکا، یک رسوایی تمام عیار برای دفتر رییس جمهوری ایران، آن هم در عصر ارتباطات لحظهای و غیرقابل پنهان ماندن جعل در اسناد عمومی آفریده است.