لُب کلام عطا در مقاله ای که برای اعتماد نوشته، از این قرار است:
«...در سی خرداد ۱۳۶۰، مبارزه مسلحانه و تروریسم گسترده را آغاز کردند. در کوچه و خیابان، هر کسی را که نشانه یا سیمایی حزباللهی داشت، ترور کردند. امامان جمعه، شهیدان مدنی و قاضی و دستغیب و صدوقی و اشرفی اصفهانی ترور شدند. هفتم تیر ماه سال شصت، با انفجار حزب جمهوری اسلامی بیش از هفتاد نفر از وزیران و نمایندگان مجلس و در راس آنان آیتالله سیدمحمد بهشتی را شهید کردند. هشتم شهریور همان سال شهادت رییسجمهور محمد علی رجایی و نخستوزیر محمد جواد باهنر اتفاق افتاد. سال شصت سال غریبی بود.»
این طابق النعل بالنعل چیزی ست که حکومت نکبت در باره ی مجاهدین خلق آن سال می گوید و متاسفانه، چون مجاهدین این سال، مجاهدین آن سال «نیستند» و به دروغ می گویند که مجاهدین، از همان روز اول انقلاب، در مقابل خمینی و دار و دسته ی حکومت تازه تاسیس ایستادند و با آن جنگیدند، -که این دروغ مجاهدین خلق امروز در اصل موید نظر حکومت و عطاست-، دیگر کسی نمی ماند که در دفاع از مجاهدین خلق سال ۶۰ بگوید که این ها هر دو دروغ می گویند.
اما حرص و جوش خوردن امروز من برای مجاهدین خلق سال ۱۳۶۰ برای چیست؟
برای این است که در سال ۱۴۰۲ حکومت همان کثافتکاری که در مورد مجاهدین خلق انجام داد را در مورد بچه های جوان امروز تکرار می کند یعنی سرکوب معترضانی که دست شان خالی ست با نهایت شدت و قدرت و بی رحمی، تا جایی که این معترضان دست به اسلحه ببرند و کاری را که مجاهدین بعد از سال ۱۳۶۰ انجام دادند برای سرنگون کردن حکومت نکبت عینا انجام دهند.
عطا در مطلب اش می نویسد که چون مجاهدین می خواستند با استفاده از بنی صدر حکومت را در اختیار بگیرند و بر موج بنی صدر سوار شوند و حکومت را بر اندازند دست به عملیات مسلحانه زدند.
عطا رسما و علنا دروغ می گوید.
مجاهدین تا سال ۱۳۶۰ دندان بر جگر گذاشتند و چند صد و شاید چند هزار زخمی و کشته به دست عوامل سرکوبگر حکومت و لباس شخصی هایی که آن زمان فالانژ نامیده می شدند دادند و بالاخره صبرشان به پایان رسید و کاری را کردند که هر انسان عادی انجام می دهد یعنی مقابله به مثل با اسلحه (و یک سازمان سیاسی انسان عادی نیست و این کار به این خاطر خطا بود و نتایج مهلکی به بار آورد).
سوالی که از عطا باید کرد این است که گیرم نظرت در باره ی مجاهدین صحیح است. در باره ی حزب توده و اکثریت چه می گویی که اسلحه ای نداشتند و از خود حکومتی ها بیشتر مجیز حکومت را می گفتند، آن ها را چرا تو و حکومتی که جزو آن بودی سرکوب کردید؟!
ناگفته در این باره بسیار است و من به خاطر دوستان نازنین بسیاری که مجاهد و توده ای و اکثریتی بودند از دست دادم، ناچار به دفاع از آن ها و بازگویی بخشی از حقایق آن دوران برای جوانانی که از آن دوران هیچ نمی دانند هستم.