Friday, Aug 4, 2023

صفحه نخست » سالروز مشروطه؛ آوای وحش مُلایان و قمار سرنوشت جوانان، عرفان قانعی فرد

qaneifard.jpgعرفان قانعی فرد - اپک تایمز

گذشت این ۴۴ سال به گونه‌‏ای بوده که دیگر چرخ تمدن و تاریخ ایران به روال عادی خود بازنمی گردد. جنگ ویرانگری علیه ایران سال‌‏ها پیش آغاز شد و اگر متوقف نشود، ادامه خواهد یافت.

البته می‌‏دانیم که چرخ تاریخ و تمدن ایران به هر روالی که گشته، همه کشاکش‌‏ها و نشیب و فرازهای این تاریخ پرماجرا و همه فجایع و کشتار و ویرانگری و ترک تازی‌‏ها را از سر گذرانیده است. مردم ایران هم بزرگ‌‏ترین مظلوم تاریخ هستند؛ اما مردم ایران هم بدانند که فراموش شدگان جهان ما نیستند.

امروز شاید در سالروز مشروطه برای تجدید پیمان کهن در وعده‌‏گاه تاریخ حضور یافته‌‏ایم. با نسل جوانی شیفته مطالعه تاریخ مشروطه روبرو هستیم که یا می‌‏خواهد به عنوان یک ملت بیدار و هشیار و نوخاسته در صحنه جهانی حضور یابیم یا از نو، مُرده و آماده سقوط بیشتر به سمت اضمحلال و ابتذال پیش برود.

الان شاید بازگشت به راه کهن و قانون مشروطه، به جای نشستن در بازار پاک باختگان راه علاج ماست. طبعا فرهنگ کهن ایران، فرهنگ همیشه پیروز است.

و این بار در سالروز کشته شدن مهسا و دیگر فرزندان ایران، هنگامه قمار مرگ و زندگی یک ملت بزرگ است که برای سرنوشت و تاریخ خودش تصمیم گرفته بشود. تا این صفحه تاریک از تاریخ امروز ایران پاک شود. از بلوای ویرانگر ۵۷ جز آوای وحش، صدایی نشنیدیم. درواقع، بزرگ‌‏ترین عملیات انتحاری تاریخ بود... باید آن کژراهه ویرانگر را به بایگانی تاریخ بسپاریم.

بارها گفته و نوشته‌‏ام که مجموعه فریب و واپس‌‏گرایی و تعصب و کینه توزی‌‏ها و زشتی‌‏ها و جنایت‌‏ها و حماقت‌‏ها بود، ناشیانه‌‏ترین و بدفرجام‌‏ترین انقلاب قهقرایی و یک خودکشی دسته جمعی بود. انقلابی بود که به لعنت خدا هم نمی‌‏ارزید. با حضور مُلا و چریک تروریست و احزاب سنتی قرن اخیر، که سربازان مرگ بارترین جنگ تاریخ ایران تا به امروز بوده‌‏اند. خیلی از افراد کهنه پنجاه و هفتی در صحنه هستند؛ اما چون نیک بنگری همه تزویر می‌‏کنند.

کارگردانان جبهه ملی، با عزاداری برای مصدق، فریبکاری کردند؛ کارگردانان نهضت آزادی و مجاهدین خلق اندیشه‌‏های شریعتی را فروختند ؛ کارگردانان حزب توده و چریک‌‏های فدایی، ماتریالیسم فروختند؛ اما دنباله‌‏رو واپس گرایان و بنیادگرایان اسلامی و عاشقان ولایت فقیه بودند و هستند؛ کارگردانان بازاری و سنتی، به ائتلاف شر امام مستضعفین وجوهات دادند و برای تروریست‌‏ها و شیادان یغماگر و غارتگران فریبکار پول خرج کردند.

آخرالامر، کارگردانان مُلا هم به اسم خدا، روز ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ هم گفتند اولین حکومت الله بر زمین ... اما جنایت و خیانت و لواط و فحشا کردند و فاسد‌‏ترین و منفورترین حکومت الله بر زمین را درست کردند و با فکر و روان یک جامعه پویا و روشن بازی کردند. گفتند هدیه‌‏ای آسمانی برای بشریت و جامعه‌‏اند؛ اما زالو صفت‌‏هایی دشمن مردم و ملت بودند. راه گشایان اهریمن و شهسواران تروریسم اسلامی، فاجعه آفرینان نقدار و شناخته‌‏اند که در تاریخ ، تقلب کردند! خلافت اسلامی را تاسیس کردند. ۸ شهریور ۵۸ بیانیه رسمی حزب التحریر که خطاب به خمینی و خبرگان گفت نظام جمهوری نیست و خلافت است.

عمامه سفیدهای رخساره سیاه - به قول نادر نادرپور- آئین اسلامی‌‏شان ، آئین توحش بود و جامعه فریب خورده با وعده‌‏های دلپذیر، کم کم بیدار شدند و فهمیدند فرهنگ تعصب و قشریت را.

در ۵۷، همگی ۵۷ی ها با کینه‌‏توزی عمیق با تاریخ شاهنشاهی و فرهنگ کهن ایرانی، به ستیزه با هویت ملی و اصالت فرهنگی برخاستند. این قشر تندزبان و ناسزاگو، پرخاشگر و انتقام طلب و کینه توز با قاموس خشم و غضب با تاریخ ایران دشمن بودند.

در این حدود نیم قرن شوم، مُلا با یک مغزشویی حساب شده و همه جانبه، همه چیز را در هم کوبید. جامعه را به ۱۴ قرن پیش برد و ملای دارای عطش تخریب، تعادل و نظم جامعه ایرانی را به هم ریخت. موج سنگین فردپرستی مُلا، شد کابوس ملت ایران .

و امروز دم از یادبود مشروطه می‌‏زنیم که حکومت آخوندی در ایران فرمانفرما است - جامعه‌‏ای داریم در حد صفر و مردمی به خاک سیاه نشسته .... ایران از کاروان تمدن جهان به دور افتاده و جامانده است. ظهور حکومت ویرانگر اسلامی با حساب‌‏های ایدئولوژیک بی‌‏ربط و غیر‌‏عقلانی، ایران را به این حال و روز انداخت.

جلادان شرع که دست بریدند، سنگسار کردند، کشتند، حلق آویز کردند، تیرباران کردند و شکنجه کردند. نعش کشی را رواج دادند و قبرستان‌‏ها را آباد کردند. خون‌‏ها ریختند تا خدای قهار و جبار و فتنه‌‏گر‌‏شان راضی شود. قلمرو حکومت مطلق العنان ۵۷ با عطش قدرت‌‏طلبی و کینه و انتقام جویی، جاذبه‌‏ای برای جوانان ندارد .

قبلا درباره مشروطه گفته‌‏ام اما در این رستاخیز ملی، فرزندان امروز ایران؛

باید با جهش سازندگی برای جبران عقب ماندگی، از حکم‌‏فرمایی دیکتاتوری و اختناق بر کشور به سمت آزادی دمکراتیک پایمال شده بروند. به سمت نوآوری و آینده حرکت کنند. این فساد و بدبختی گسترده در جامعه ایران را بردارند و به ترمیم خرابی‌‏ها بپردازند. تعصب جانبدارانه و تقلید و اطاعت کورکورانه و عوامانه را متوقف کنیم.

می‌‏دانیم که با کینه توزی‌‏های مُلاها روبرو هستیم. آخوند، خود را نماینده تام‌‏الاختیار خدا بر روی زمین می‌‏داند اما حکومت مُلایان از نوع ابلیس دیدیم که چه کردند. نازیباترین و تاریک‌‏ترین چهره در تاریخ جهان هستند. تاریخ ثابت کرد که نهاد شوم روحانیت، مجموعه‌‏ای وحشتناک از کینه و تعصب و قشریت و اختناق با ترکیب ناهنجار خرافات و اباطیل است. دارای یک ارتجاع سخیف و وحشیانه، مجموعه‌‏ای ارتجاعی و خرافاتی که حتی حاکم اعظم شرع با ریش پف کرده و صلی علی محمد گویان ..لواط کار می‌‏شود! اسانس چند صد سال خرافه پروری‌‏شان شد همین مدیران فعلی فاسد در رژیم خُدا!

در واقع امر، شبروان راهزن خزاب اندرون در خانه تزویر و ریا گشودند. قشریون دارالمومنین به فکر قطر عمامه و پشم و ریش بودند و جامعه‌‏ای مستهلک و عاصی و خشمگین در ایران ما پدید آوردهاند.

نسل جوان باید هم ۵۷ و هم شاخه‌‏های خارج از کشور آن را دفن کند و هم به تعطیلی نهاد شوم مُلا همت بگمارد . بعد از اینکه طبقه عمامه به سر - فاسدان منفور و مروج خرافات و موهومات - را به زیر کشید، باید چاره‌‏ای برای رفع مزاحمان راه دمکراسی بیابد که این مالکان اسلام و نمایندگان خدا بر زمین، و دکانداران دین و مذهب، منفوران عصر حاضر را از مسیر مشروطه و قانون و حق انسانی بردارند. زیرا مزاحمانی‌‏اند با پندارهای باطل اهریمنی. چون خداناشناسان قدرتمدار و گدای قدرت با قانون جنگل با تظاهر و شعار پوچ در این نیم قرن رفتار کردند. مظهر توحش و استیلای غاصبانه‌‏اند.

هرچند بازسازی ایران و رسیدن به اوج شکوه در دنیای بی‌‏رحم فعلی کمی محال به نظر می‌‏آید؛ اما همین که غریو احمقانه و صدای نفرت انگیز ملایان خدافروش و بیضه‌‏دار در مساجد تمام شود و یا مکتب واپس گرا و ویرانگر شبکه توسعه جهل و خرافات تمام شود، خود موفقیت و قدم بزرگی است.

در این نشیب و فراز و کشاکش حوادث، مشعل فروزان فرهنگ ایرانی در دست مردان با اصالت و اخلاق فرهنگی نسل جوان ایران است. می‌‏توانند با اصالت فرهنگی دیرینه خودمان، این راه دشوار سنگلاخ را با آگاهی و واقع بینی قدم به قدم بروند. در مسیر سرنوشت فرزندان ایران ... برای زیستن با آزادی و سربلندی و غرور.

اما چرخ تمدن ایران گردش قهقرایی ندارد . گرچه در مسیری یکطرفه پنجاه و هفتی‌‏ها و دشمنان پادشاهی ایرانی و قانون مشروطه، ما را به دوران جاهلیت عربی بردند و این شب پرستان چماقدار، به توسعه و رواج فرهنگ عزا و ماتم و بی‌‏اخلاقی و شارلاتانیسم پرداختند؛ با کینه توزی و ویرانی به دشمنی با مشروطه و پادشاهی و ایران برخاستند یعنی همان فرهنگ اهریمن را رواج دادند.

اضمحلال واقعی یک ملت، با اضمحلال فرهنگ او ممکن است نه اقتصاد و سیاست و صنعت و ... از نو باید این موج ویرانگر را کنار زد. جوانان شستشوی مغزی داده شده را از نو در مسیر درست حرکت داد تا بافت کهنه و تحمیل شده به دور افکنده شود.

واقعیت غرور انگیز اینجا است که جوانان امروز ایران، به عنوان فرشته نگهبان، ستایشگر زندگی‌‏اند و می‌‏خواهند که از جنون اسلامی‌‏ها و پنجاه و هفتی‌‏ها و چپ‌‏ها در امان باشند. اما واقعیت ناخوشایند اینکه نهاد شوم روحانیت با مذهب گاهواره جهل و خرافات شدند ... و ثابت کردند که فقط ثنا‌‏خوان مرگ‌‏اند. با غریو جهل و ظلمت، با ابتذال و سخافت، صرفا به انباشتن ثروت از راه غارت خلق پرداختند و بر گرده مردمان خرافی و زود باور و ساده دل سوار شدند.

پس امروز، در سالروز مشروطه، می‌‏توان گفت که روزگار قمار سرنوشت ایرانیان است و باید ریشه حکومت مطلقه تعصب و کینه و نفرت و انتقام را سوزانید تا جامعه ایران، گم کرده راه مقصود، بنیادهای جامعه را با تکیه بر موازین جاودانگی فرهنگ ایرانی و قلمرو فرهنگی کهن، از نو با آرمان‌‏های انسانی بسازد. پاینده ایران.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy