سایت دیپلماسی ایرانی (تهران) - نویسنده: فرشاد عادل، مدیر دپارتمان مطالعات کریدورها و سیاست پژوهی
روابط میان کشورهای منطقه طی سال های اخیر صورت جدیدی به خود گرفته و شکل گیری همگرایی های پیدا و پنهان میان قدرت های منطقه را شاهد هستیم. این همگرایی ها که بعضا به شکل اتحادهایی علنی بروز پیدا کرده نشانگر ورود منطقه غرب آسیا به دورانی جدید است؛ دورانی که در آن ترکیه، عربستان و اسرائیل هر یک به تناسب توان خود برنامه های بلندپروازانه ای را دنبال میکنند. اما آنچه در این میان به شکلی پر رنگ جلوه گر است توافق نظر تمامی این بازیگران بر مهار ایران است؛ کشورهای منطقه با درک صحیح موقعیت جغرافیایی، سیاسی و فرهنگی ایران به خوبی این نکته را میدانند که یک ایران قوی کشوری مهارناپذیر و بازیگر اصلی در منطقه غرب آسیا خواهد بود و به همین سبب هر یک به شیوه ای سعی دارند که ابزارهای قدرت ایران در منطقه را خنثی کنند. ابزارهایی که در طی قرنها به دست آمده و موقعیت جغرافیایی ویژه، عمق فرهنگی و پتانسیل بالای اقتصادی را شامل است و با فعال شدن هر یک از این ظرفیتها سایر کشورهای منطقه به صورت طبیعی متاثر خواهند شد و به همین دلیل قدرت های منطقه ای ناچارند که برای پیشبرد منافع ملی خود، ایدهی مهار ایران را به اشکال گوناگون در دستور کار قرار دهند.
نخستین کشور نقش آفرین در ایدهی مهار ایران ترکیه است. کشوری که طی سالهای اخیر ماجراجویانه در پی کسب قدرت بینالمللی میکوشد و به دلیل موقعیت ژئوپلیتیکی ویژهی خود از این توان برخوردار است که به عنوان یک بازیگر مهم در صحنهی بینالملل ظاهر شود. اما چنین هدفی نیازمند برنامههایی منحصر به فرد است که وزن ژئوپلیتیکی ترکیه را ارتقاء دهد. به همین منظور ترکیه تلاش دارد که به عنوان مبتکر ایدهی دولتهای ترک، دست به معماری جدیدی در نظم منطقه و بینالملل بزند و فرهنگ و جغرافیای خود را به شکلی مبتکرانه و خزنده گسترش دهد. به همین منظور این کشور از ابتکارهای مختلفی در حوزه های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی بهره گرفته است. ترکیه با تاکید بر عنصر هویت ترکی تلاش دارد که نفوذ فرهنگی خود را به سوی قفقاز و آسیای میانه گسترش دهد و سپس با ابتکار سیاسی «شورای دولت های ترک» به عنوان یک قدرت سیاسی غیرقابل چشم پوشی در نظر قدرت های بین المللی نظیر آمریکا و چین جلوه کند. ترکیه این ابتکارات فرهنگی و سیاسی را با یک ابتکار اقتصادی به نام کریدور میانی پشتیبانی میکند که مرزهای این کشور را تا غرب چین گسترش میدهد. در نتیجه ترکیه به پل ارتباطی میان شرق و غرب تبدیل خواهد شد و همچنین با استفاده از بنادر خود در دریای مدیترانه به یکی از مهم ترین مسیرهای دسترسی چین به آفریقا بدل خواهد شد.
از سوی دیگر عربستان نیز با درک دقیق تحولات بینالملل که در پی قدرت گیری چین در حال رخ دادن است، تلاش دارد تا نقش آفرینی خود در معادلات جدید منطقه و بین الملل را ارتقا دهد. این کشور در حال حاضر به مهم ترین منبع تامین انرژی چین تبدیل شده و حجم تجارت انرژی خود با چین را به بیش از صد میلیارد دلار رسانده و در تلاش است تا با سرمایه گذاری در پروژه های پالایشگاهی در چین و پاکستان زمینه را برای تامین انرژی بلند مدت چین فراهم کند. مسأله ای که یکی از مهم ترین دلایل توافق با ایران بود و زمینهساز تامین امنیت تجارت انرژی میان عربستان و چین شد. از سوی دیگر عربستان تلاش دارد که با بهرهگیری از این توافق آهسته آهسته به عادی سازی روابط با اسرائیل بیندیشد. اتفاقی که ثبات آن جز با ایجاد چسبندگی اقتصادی میان اسرائیل و عربستان میسر نخواهد بود و پروژههای مختلفی نظیر کریدور عرب - مد و ایجاد اتصال ریلی میان شبه جزیره عربستان و سرزمینهای اشغالی نخستین تلاشها در این جهت اند. همچنین عربستان نیز به اهمیت دسترسی به آفریقا برای چین واقف است و با طرح پروژه ی پل زمینی عربستان سعی دارد که به یکی از مسیرهای دسترسی چین به آفریقا تبدیل شود.
اسرائیل نیز به این نتیجه رسیده که کارآمد ترین راه برای تبثیت موجودیت خود در منطقهی غرب آسیا ایجاد چسبندگی اقتصادی با کشورهای منطقه است و به همین سبب تلاش دارد که به عنوان نقطهی اتصال زمینی میان جهان عرب به رهبری عربستان، و جهان ترک به رهبری ترکیه تبدیل شود. طرح سرمایه گذاری 27 میلیارد دلاری برای ایجاد اتصال ریلی با عربستان و نیز توسعهی روابط با ترکیه را باید اقداماتی در این راستا ارزیابی کرد.
با بررسی دقیق اقدامات کشورهای منطقه میتوان به این نتیجه رسید که صف بندی جدیدی در منطقه در حال شکل گیری است و کشورهای منطقه تلاش دارند با ایجاد چسبندگی اقتصادی به واسطه کریدورهای توسعهای غرب آسیا را آمادهی تبدیل شدن به یک همکار استراتژیک برای برنامههای بلند پروازانه چین کنند. برنامه هایی که طی دهه های آینده گره خوردگی اقتصادی در سرتاسر پهنه ی به هم پیوستهی آفرو اوراسیا را سبب خواهد شد و با ابتکار اقتصادی پهنه و راه و نیز سازمان های بین المللی نظیر شانگهای و بریکس پشتیبانی میشود.
اما در این میان ایران بازیگری است که میتواند پررنگ ترین نقش را در این برنامه ها ایفا کند و به همین سبب تلاش برای مهار ایران امری است که مورد اجماع قدرت های منطقه قرار دارد.
بی توجهی سیاستگذاران داخلی به پیشبرد برنامه های توسعه گرایانه، جذب سرمایه خارجی و ایجاد زیرساخت های نرم افزاری و سخت افزاری لازم برای نقش آفرینی پررنگ ایران در نظم جدید در حال شکل گیری و عدم ایجاد روایت از ظرفیت های مختلف اقتصادی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در منطقه غرب آسیا موجب خواهد شد که ایدهی مهار ایران به شکلی سریع از سوی کشورهای منطقه دنبال شود که نتیجه ی آن کاهش وزن ژئوپلیتیکی و نفوذ ایران در منطقه و جهان خواهد بود. امری که در صورت موفقیت تمدن زدایی از ایران و ایجاد مشکلات امنیتی مختلف را نیز سبب میشود.
اگر من از دنیا بروم، دنیا هم باید با من از بین برود