بیژن اشتری - دیکتاتورها از مردم متنفرند و هر چه به پایان عمرشان نزدیک میشوند بر این نفرت افزوده میشود و به قول میخاییل شیشکین،روشنفکر مخالف پوتین، ذهنیتشان این است که «اگر من از دنیا بروم،دنیا هم باید با من از بین برود.»
نمونههای تاریخی فراوان است.مائوتسهتونگ رهبر چین کمونیست ،به قول جان هالیدی زندگینامهنویسش، «سر سوزنی به آنچه پس از مرگش رخ میداد اهمیتی نمیداد.او که مرگش را نزدیک میدید به سران رژیم خودش گفت:«پس از مرگ من،آشوبی بزرگ برپا خواهد شد،بارانهای خون باریدن خواهد گرفت،فضا بوی خون خواهد گرفت ...و چه اتفاقی برای شما خواهد افتاد فقط خدا میداند...در غیاب من ،شما همچون بچهگربههای کور، زیر پای مردم له خواهید شد.» مائو با اینکه از مرگ قریبالوقوع خود آگاه بود و فرصت کافی برای معرفی جانشینش داشت اما هرگز این کار را نکرد،تو گویی برایش مهم نبود بعد از مردنش چه به بر سر مردم و کشورش میآید.
هیتلر،دیکتاتور آلمان،بنا به نوشته جان تولند، در روزهای پایانی عمرش در پناهگاه زیرزمینی خود در برلین،موقعی که از شکست قطعی ارتش آلمان و پیروزی نیروهای متفقین در جنگ اطمینان پیدا کرد،به وزیر تسلیحاتش، شیپر، دستور داد که سیاست «زمین سوخته» را فورا اجرا کند.شیپر با این دستور هیتلر مخالف کرد و در نامهای به او نوشت:«سیاست ویران کردن پلها، سدها،کارخانهها،با این استدلال که مبادا به دست دشمن بیفتد سیاست درستی نیست.» هیتلر پس از خواندن این نامه ،شیپر را احضار کرد و با لحنی سرد به او گفت:«اگر جنگ را ببازیم،مردم را هم باختهایم.هیچ لازم نیست شما نگران نیازهای اولیه مردم آلمان باشید.بر عکس، بهترین کاری که میتوانیم بکنیم این است که حتی همین چیزها (پلها،کارخانهها،سدها)را هم نابود کنیم زیرا این ملت ثابت کرده که ضعیفترین است و لیاقت هیچ چیزی را ندارد.خوبان این ملت تاکنون کشته شدهاند و آنهایی که زنده ماندهاند،جملگی موجوداتی پست هستند.»
Friday, Aug 4, 2023