رادیو فردا - کبری شیخه، مادر ۵۲سالۀ مهابادی، روز پنج شنبه ۵ آبان ۱۴۰۱ که «روز خونین مهاباد» نام گرفته است، درحالیکه از خانهاش برای معترضان در خیابان روسری و ماسک برای پوشاندن صورتشان میبرد، با اصابت گلولههای جنگی نیروهای امنیتی در آغوش پسر کوچکش جان داد.
کبری شیخه کیست؟
یکی از نزدیکان کبری شیخه دربارۀ او به رادیوفردا میگوید: «کبری زنی زحمتکش و رنجدیده بود. در سن نوجوانی، زمانی که تنها ۱۳ سال سن داشت، ازدواج کرد. در ۱۸ سالگی صاحب سه فرزند شده بود. در کشاورزی و دامداری کمکحال نانآور خانواده بود. صدای سوزناک و دلنشینی داشت و هر بار که برای نوههایش لالایی میخواند، اشکهایش او را همراهی میکردند. به گواهی همراهانش و آنچنان که از عکسها و ویدئوهایش هم مشخص است، لبخند جزئی جدانشدنی از صورت او بود. گویی رنجهای خود را در پشت آن لبخندها پنهان میکرد».
اعتراضات مهاباد
بعد از کشته شدن مهسا امینی در بازداشت پلیس گشت ارشاد، مهاباد یکی از شهرهایی بود که شاهد اعتراضات گسترده بود.
آنگونه که یکی از نزدیکان کبری شیخه به رادیوفردا گفته است، او یکی از صدها نفری بود که به دنبال فراخوان چهارشنبه شب چهارم آبان برای تشییع جنازه سمکو مولودی، اولین کشتهشده مهاباد در اعتراضات «زن زندگی آزادی»، به جمعیت معترض پیوستند.
صبح روز پنج شنبه هزاران تن از مردم مهاباد در قبرستان «بهشت فردوس» این شهر برای تشییع پیکر سمکو مولودی حاضر بودند. بعد از پایان این مراسم، جمعیت معترض به سوی شهر مهاباد و چهارراه آزادی این شهر به راه افتادند. در مسیر بر تعداد معترضان افزوده میشد. با رسیدن جمعیت به میدان شهرداری، تعداد معترضان به اوج خود رسیده بود.
معترضان حاضر در میدان شهرداری، پاکوبان و با سردادن شعارهای اعتراضی به سوی فرمانداری شهر مهاباد حرکت کردند. به گفته شاهدان عینی حضور تعداد زیادی از نیروهای امنیتی و گارد ویژه در اطراف فرمانداری به درگیری شدید بین معترضان و نیروهای حکومتی انجامید. نیروهای امنیتی حاضر در اطراف فرمانداری با شلیک گلولههای ساچمهای، شلیک هوایی گلولههای جنگی و پرتاب گاز اشک آور، موفق شدند بعد از ۳۰ الی ۴۰ دقیقه معترضان را متفرق کنند.
بهروایت شاهدان عینی در گفتوگو با رادیوفردا، این بار معترضان چند دسته شدند و در چند نقطه شهر در برابر نیروهای حکومتی مقاومت کردند. بیشترین درگیری در نزدیکی یکی از کلانتریهای داخل شهر روی داد. نیروهای امنیتی با شلیک گلولههای ساچمهای و پینتبال، پرتاب گاز اشکآور و حتی شلیک گلولههای جنگی به سرکوب معترضان پرداختند.
یکی از نزدیکان کبری شیخه که شاهد اعتراضات بود، به رادیوفردا گفت که معترضان حدود یک ساعت و نیم مقاومت کردند و تعداد زیادی از آنها بر اثر اصابت گلولههای ساچمهای و پینت بال مجروح شدند.
بهگفتۀ این شاهد عینی، در ساعتهای ظهر میدان ملا جامی مهاباد و خیابانهای منتهی به آن به کانون اعتراضات و تجمعات تبدیل شد. در همان ساعات و در خیابان حافظ، یکی از خیابانهای منتهی به میدان ملا جامی، شاهو خضری، اولین کشتهشدۀ روز خونین مهاباد از ناحیه پیشانی مورد اصابت گلوله جنگی نیروهای امنیتی قرار گرفت.
کمک کبری شیخه به معترضان
منزل کبری شیخه در خیابان کارگر، دیگر خیابان منتهی به میدان ملا جامی و یکی از کانونهای تجمع کنندگان در اعتراضات روز خونین مهاباد، بود. بهگفتۀ شاهدان عینی، کبری شیخه مدام از داخل خانه خود برای جوانان معترض روسری و ماسک میآورد تا صورت خود را بپوشانند و شناسایی نشوند.
درگیری نیروهای حکومتی با مردم در خیابان کارگر چنان شدید بود که مردم این خیابان را سنگربندی کرده بودند و با پرتاب سنگ در برابر گلولههای جنگی نیروهای حکومتی از خود دفاع میکردند. یکی از شاهدان عینی در گفتوگو با رادیوفردا در توصیف وضعیت این خیابان در آن روز آن را به «میدان جنگ» تشبیه میکند.
یکی از نزدیکان کبری شیخه به رادیوفردا گفت: «کبری شیخه در این درگیریها مردم و فرزندان خود را همراهی میکرد؛ شعار میداد، برای معترضان سنگ جمع میکرد تا از خود دفاع کنند و از فاصله خیلی نزدیک با مأموران حکومتی درگیر میشد؛ آنقدر نزدیک که پسر کوچکش هر بار بازوی او را میگرفت و او را به داخل حیاط خانه میکشاند. اما او هر بار با گفتن جملهای با این مضمون که "تا روزی که جوانان این مرز و بوم سینه خود را در برابر گلولهها سپر کنند، من نمیتوانم در خانه بمانم"، از حیاط خانه بیرون میرفت و با معترضان همراهی میکرد».
اصابت گلوله به کبری سیخه
یکی از نزدیکان کبری شیخه به رادیوفردا گفت: «در میانه شلیک گلوله از سوی نیروهای حکومتی به معترضان، پسر کبری شیخه به سمت منزل رفت و از مادرش خواست که او هم به منزل بازگردد. کبری شیخه هنوز کامل از درِ خانه عبور نکرده بود که مورد اصابت گلوله قرار گرفت و بر زمین افتاد. با هر سختی بود، خود را به داخل حیاط و آغوش پسرش رساند. فوران خون از گردن مادر، پسر را متوجه این مسئله کرد که کبری شیخه تیر خورده است. با تصور اینکه زخم سطحی است، با روسری مادرش زخم را میبندد تا جلو خونریزی را بگیرد، غافل از اینکه گلوله جنگی آنچنان از فاصله نزدیک شلیک شده بود که کتف کبری را نیز شکافته و بعد از بیرون آمدن از بدنش به درب منزل برخورد کرده بود.»
کبری شیخه را به سرعت به بیمارستان رساندند، اما او پیش از آن در آغوش پسرش جان سپرده بود. همزمان با رسیدن پیکر کبری شیخه به بیمارستان، معترضان زانیار ابوبکری، دیگر کشتۀ آن روز مهاباد، را به بیمارستان رساندند. کارکنان بیمارستان از خانواده کبری شیخه خواستند بدون تشکیل پرونده، پیکر او را تحویل بگیرند و برای تدفین اقدام کنند.
بهگفته یکی از نزدیکان کبری شیخه، خانواده پیکر بیجان او را در قسمت باری وانت گذاشتند و سه عضو خانواده و یکی از آشنایان او را همراهی کردند. پدر خانواده در مسیر بازگشت، در پشت وانت با صدای بلند شعار میداد و نیروهای امنیتی حاضر در میدان ملا جامی با موتورهای خود آنها را تعقیب میکردند و با گلولههای ساچمهای به آنها شلیک میکردند. در اثر این شلیکها بدن همراهان و حتی پیکر بیجان کبری شیخه پر از ساچمه شد. پس از رسیدن وانت به درِ خانه، نیروهای امنیتی با تهدید و گرفتن تعهد خانواده را وادار کردند پیکر او را به داخل خانه ببرند.
از این لحظات ویدئوهایی هم در اختیار رادیوفردا قرار گرفته که بهدلیل شدت خشونت و آزار موجود در آن امکان پخش آن میسر نیست.
خاکسپاری کبری شیخه
خانواده برای تشییع پیکر کبری شیخه راهی قبرستان « باغ فردوس» شدند. جمعیت زیادی از مردم آنها را همراهی کردند. در مسیر گورستان، در خیابان منبع، نیروهای امنیتی با گاز اشک آور و گلولههای ساچمهای به جمعیت عزادار حمله کردند. تعداد زیادی از افراد حاضر در مراسم تشییع با گاز اشکآور و گلولههای ساچمهای نیروهای حکومتی آسیب دیدند.
یکی از نزدیکان کبری شیخه به رادیو فردا گفت: «جو آنچنان ملتهب بود که پیکر کبری شیخه بر روی زمین رها شد. عدهای از جوانان روبهروی مأموران حکومتی زانو زدند و دستهای خود را بالا بردند و از آنها خواستند مردم را به حال خود بگذارند تا مراسم تدفین به پایان برسد.»
در نهایت پیکر کبری شیخه سقا، مادر و مادربزرگ ۵۲سالۀ معترض مهابادی که با شلیک مستقیم گلولۀ جنگی از سوی مأموران حکومتی کشته شده بود، در قبرستان «باغ فردوس» به خاک سپرده شد.
دختری که گفت من زنم، مرا از هیچچیز نترسان، کجاست؟