تفرقهٔ ابدی!
احمد زیدآبادی - در اکتبر سال 2018 در همین کانال نوشتم: اپوزیسیون هزار تکهٔ خارج از کشور امکان توافق بر روی هیچ موضوع ایجابی را ندارد و از این جهت، محکوم به تفرقهٔ ابدی است!
به دلیلِ این اظهارنظر، هزاران ناسزا - نه انتقاد- نثارم شد، اما امروز میبینم برخی از همان ناسزاگویان به این نکته اذعان میکنند.
آیا وقت آن نرسیده است که این افراد از خود بپرسند که چرا این نکتهٔ واضح و پیشپاافتاده را نه فقط ندیدند که حتی بیان آن را تاب نیاوردند؟
از اجزاء اپوزیسیون که بگذریم، چطور ممکن است افرادی چنان ساده باشند که باور کنند افرادی در سطح مسیح علینژاد یا حامد اسماعیلیون میتوانند رویدادی به عظمت انقلاب را در جامعهٔ 85 میلیونی ایران با بافتاری بینهایت پیچیده و پر مسئله رهبری کنند؟
دنیای ما شاید جای مسخرهای باشد، اما نه به این اندازه که به قول خواجهٔ شیراز:
هر که طرف کلاه کج گذاشت و تند نشست
کلاهداری و آیین سروری داند!
این تازه اول کارِ این اپوزیسیون پر سر و صدا و ناکارآمد است. دعواهای اصلی تازه شروع خواهد شد بخصوص اینکه گویا در طولِ اعتراضات خونبار داخلی سال گذشته، کمکهایی نیز تحت عنوان کمک به قربانیان، از ایرانیان متمول و سادهدل خارج از کشور نیز جمعآوری شده است.
من بدخواه هیچکس نیستم، وحتی آرزو دارم که چنان شرایط امن و آزاد و مطمئنی در کشور پدید آید که تک تک مخالفان نظام از هر گروه و گرایشی به ایران باز گردند، اما ایران هم به عنوان سرزمینی که منبع و منشأ حقوق و امکانات مردم ماست، نباید به عرصهٔ تاخت و تاز بر سر کسب قدرت و ثروت و شهرت تبدیل شود و با وعدههای پوچ و دروغین، مردم ستمدیدهاش به پرداخت هزینههای سنگین و بیاثر ترغیب و تشویق شوند.
گزارشی از یک قتل ناموسی وحشتناک در سردشت