ای ایران! ای خاک پاک ما
ای به خون نشسته انقلابت آشنا
این زن، زندگی، آزادی است
قلب ما با ندای قلبت همصدا
این طنین بیستون و غرش خزر
با خلیج فارس کرده بر تنت ردا
شیر و خورشید روی پرچمت نشان
از غرور و افتخار پاک آریا
فردای تو از آن مردمان توست
کاوه آن زنی که کرده خود را فدا
فارس، کرد، لر، سیستانی و عرب
گیلکی، ترک و بلوچ یک صدا
این قیام سرخ پیروز این دیار
جمهوری کند مجلس به پا
این پیام لالههای کشته بر زمین
چون ترانهای برای نسلهای ما
گفتم این سال ببر باز میکند
انقلاب و جنگ چندسالهای به پا
چون شنید اهل خانه باور نکرد
سرزمینهای درد صحنه بلا
شد، غریوت از سالهای بردگی
شاید آن کند برای دردها دوا
ای ایران! همسایهات در این
پیشبینی دگر سوی ماجرا
در نهیب باد پیچیده رمز تو
این راز گشته از خواب برملا
ظلم و جور ناحق نیست ماندنی
این جبر تاریخ درس رهنما
در رگان قرن خون واژهها دوید
نبض شعر کرد دین خود را ادا
من بیشتر از همیشه امیدوار هستم، شما چی؟ حسین لاجوردی
نظامیان تا کی میتوانند؟ ابوالفضل محققی