Monday, Oct 23, 2023

صفحه نخست » ایرانگراها، ویژگی هایشان و تکلیف ما با آنها - قسمت نهم: باور به خیر و شر مطلق، اکبر معارفی

Akbar_Moarefi.jpgدر عرصه سیاسی از واژگان مختلف برای برچسب زدن های سیاسی گوناگون استفاده شده است. یکی از این واژگان که ریشه در انقلاب فرانسه دارد، در اواخر قرن هجدهم تحت عنوان "چپ" و "راست" سیاسی رایج شد و هنوز در عرصه سیاسی در بسیاری از کشورهای جهان از جمله ایران استفاده می شود. واژگان دیگری هم مانند "تند رو" ، "میانه رو" و "محافظه کار" با بسامد بسیار بالایی هم در ایران و هم در سایر کشورهای جهان رایج است. به نظر می رسد اینگونه واژگان که ریشه در زندگی سیاسی اروپایی دارند برای برچسب جریان های سیاسی ایران گمراه کننده، غلط و در بهترین حالت نارسا می باشند. در سالهای اخیر گروهی از برچسب های سیاسی دیگری با بسامد بالا رواج پیدا کرده که به نظر می رسد بسیار دقیقتر از آنچه از غرب برخاسته گویای زندگی سیاسی ما ایرانیان باشند مانند "پنجاه و هفتی ها"، "ایرانگراها" و "تجزیه طلبان". لذا لازم است هر کدام از ما در شرح درک خودمان از این واژگان بکوشد تا با دقت بیشتری در عرصه گفتمان سیاسی و اجتماعی شرکت کند. تعریف ها بسیار مهم هستند و میتوانند گفتمان اجتماعی را به بیراهه بکشند یا آنها را در مسیری سازنده به جریان بیاندازند. ما در این جا سعی می کنیم به پشتوانه داده های تاریخی، متون اصیل ایرانی و مشاهده صحنه سیاسی ایران و با معیارهای قابل اندازه گیری تعریفی از واژه " ایرانگرایی" ارایه بدهیم. ضمناً باید یادآور بشویم که هدف ما تنها تجلیل از واژگان نیست بلکه هدف تدقیق این معنی است و این هشدار که " نه هر که طَرْفِ کُلَه کج نهاد و تُند نشست کلاه داری و آیینِ سروری داند " (حافظ)

در قسمت اول این سلسله مقالات اشاره ای کوتاه به تفاوت های اساسی ایرانگرایی و ناسیونالیزم کردیم. توضیح دادیم که ناسیونالیزم پدیده ای مدرن است که رابطه تنگاتنگی با تجربه سیاسی اروپا دارد ولی ایرانگرایی پدیده ای پیشامدرن است که برخلاف ناسیونالیزم اروپایی خاستگاه آن فرهنگی است و نه سیاسی. اشاره کردیم که ناسیونالیزم اروپایی در عرصه زبانی و فرهنگی همسان ساز بود و تنوع فرهنگی و زبانی را در کشورهای خود تحمل نمی کرد و با همه ایزارها که گاهی بسیار خشن بودند در رفع گوناگونی قومی کوشیدند و موفق هم شدند. در حالی که ایرانگرایی نه تنها تنوع قومی و زبانی را تشویق می کند بلکه از آن هم تغذیه می کند. در این جا این مباحث را تکرار نمی کنیم بلکه به علاقه مندان پیشنهاد می کنیم به مقاله شماره ۱ مراجعه کنند.

در برشمردن ویژگی های ایرانگرایی به این موارد اشاره کردیم

مقاله شماره ۱ : پاسداری از زبان پارسی به عنوان زبان ملی و زبان رابط همه سرزمین ایران.

مقاله شماره ۲: وحدت ملی و تمامیت ارضی

مقاله شماره ۳: رواداری و تعلق خاطر به رنگارنگی فرهنگی و باورها

مقاله شماره ۴: ارجمند انگاشتن نظم و ضابطه

مقاله شماره ۵: عدالت خواهی

مقاله شماره ۶: بیزاری از خشم، خشونت و تندخویی

مقاله شماره ۷: یکسان انگاشتن مرد و زن

مقاله شماره ۸: پایبندی به آزادی و دفاع از آن

در این مقاله به نهمین ویژگی ایرانگرایی می پردازیم:

۹ - باور به خیر و شر مطلق: بحث در باره نسبی یا مطلق بودن خیر و شر در ایران سابقه طولانی دارد. به رغم ظاهر آکادمیک، درک درست یا غلط از این مبحث دارای تبعات بسیار تعیین کننده ای در زندگی اجتماعی است. تا قبل از زرتشت خیر و شر که مقولات اخلاقی هستند اساساً مطرح نبودند. خدایانی که پرستش می شدند همزمان صفات خیر و شر را با هم داشتند. زرتشت منشاء صدور خیر و شر را از هم جدا کرد. اهورا مزدا منشاء همه چیزهای خیر و اهریمن منشاء همه چیزهای بد قرار داده شد. در آموزشهای زرتشت خیر از منطق اشا یا نظم بر هستی پیروی می کند که مخلوق اهورا مزدا است. در حالیکه شر پیرو دروج یا دروغ یکی از مخلوقین اهریمن است که در پی ایجاد هرج و مرج در هستی می باشد. جدا کردن منشاء خیر و شر پایه های اصلی فلسفه اخلاق ایرانی را ریخت که تا این زمان کمابیش دوام آورده است. در این نگرش برخی امور همیشه خیر و برخی امور همیشه شر هستند فارغ از این که در چه زمان و در چه محیطی رخ بدهند. خیر و شر ریشه فرا انسانی دارند و به خواست انسانها تعریف نمی شوند. به این سبب خیر و شر منشاء هستی شناسانه دارند و لاجرم لازمان و لامکانند. یعنی آنها امروز بد و فردا خوب نیستند. این امور در یک فرهنگ و جغرافیا بد و در فرهنگ و جغرافیای دیگر خوب نیستند. به عبارتی دیگر خیر و شر نسبی نیستند. البته امروز ما منشاء فرا انسانی اخلاق را به جهان مینویی ارجاع نمیدهیم بلکه آنرا محصول قانون تکامل بیولوژیکی و اجتماعی می دانیم[۱]. ولی نتیجه عملی این دو نگرش یکی است. یعنی خیر وشر به واسطه میل و تمایل ما تعریف نمی شوند. برای درک اهمیت این نگرش لازم است که به افکار نیچه اشاره کنیم که دستاویزی شد برای حزب نازی آلمان تا خون میلیونها انسان را برزمین بریزد و در نتیجهٔ جنگ جهانی دوم بزرگترین آسیب را به پیکر بشریت وارد کند.

برای نیچه، اخلاق که قدرت تمیز خیر و شر است امری نسبی است. منشاء اخلاقِ قدرتمداران و مردم عادی با هم فرق می کند. او در "نسب شناسی اخلاق" می گوید: "اخلاقِ نجبا از منشأ سرافرازی و تائید خود بر می‌خیزد و اخلاقِ بردگان ریشه گرفته از نفی آنچه بیرون، غیر و جز خود است[۲]". در "فراسوی خیر و شر" می‌نویسد: "همه این اخلاقیات که ادعا شده هدفشان سعادت انسان است چیزی نیستند جز ضوابط رفتاری مرتبط با تهدیداتی که متوجه اوست، دستورالعمل‌هایی علیه آرزوهایش، کنترل تمایلات خوب و بد او که می‌توانند زندگی‌اش را هدایت کنند، پند و اندرزهای کوچک و بزرگی که بوی کمد کهنه آغشته به بوی داروهای خانگی را گرفته، رنگ و بوی قصه‌های پیرزنان را به یاد می‌آورند و در مجموع شکلی ناهنجار و غیر منطقی دارند چون همه را مخاطب قرار می‌دهند، چون جایی که نباید، حکمی عمومی می‌دهند، احکام بی‌چون و چرا صادر می‌کنند و خود را بی‌چون و چرا می‌انگارند، همه آنها حتی ذره‌ای نمک ندارند ولی وقتی یاد می‌گیرند که بوی ادویه خطرناک "آن جهانی" را بدهند قابل تحمل و گاه دلپسند می‌شوند[۳]." از نظر نیچه ارزشهای اخلاقی، مخلوق انسان‌ها هستند. نیکی یک نفر، شر انسان دیگری است. همگی ما در قبال ارزش‌هایی که برای خود خلق می‌کنیم و بر اساس آنها زندگی می‌کنیم مسؤولیت داریم. والاترین ارزش‌ها، وظیفه‌ی ما در قبال ارتقای خودمان است. وظیفه‌ای که در تلاش‌مان برای رسیدن به یک مرحله‌ی عالی‌تر از تکامل شخصی خلاصه می‌شود. تکاملی که در نتیجه آن طبیعت حیوانی را از خود بزداییم و به اَبَرمرد بدل شویم. اگرچه اکثرمان به آن هدف نخواهیم رسید، اما این "غلبه بر خود" این "تلاش برای قدرت" وظیفه تمام افراد بشر است. هر چیزی که این هدف را تسریع می‌کند نیک است و هر چیز که در مقابل این هدف قرار دارد شرّ است.

در طول جنگ جهانی اول صد و پنجاه هزار نسخه کتاب "‌و چنین گفت زرتشت" نیچه‌ توسط دولت آلمان به چاپ رسید و بین سربازان به همراه انجیل پخش شد[۴]. یک سال پس از مرگ نیچه در سال ١٩٠١ خواهر و شوهر خواهرش با سوء استفاده از میراث فکریش با چاپ کتابی به نام "اراده برای قدرت" به نام نیچه، خمیرمایه ایدئولوژیک لازم برای حزب نازی آلمان که در سال ١٩١٩ بنا شد را فراهم آوردند. ترویج نظریه آبرمَن و اصلاحِ نژادی نازی‌ها بدون هسته اصلی نسبی دیدن اخلاق کامل نمی‌شد. هر چند خود نیچه از آنتی‌سمتیست‌ها بیزار بود و در زمان حیاتش حدس زده بود که نظراتش مورد سوء استفاده قرار خواهد گرفت، ولی تأثیر مخربِ نگرش نسبی او به اخلاق را نمی‌توان نفی کرد. اگر هدف، اصلاح نژاد باشد و اگر خیر و شری فرای خواست و اراده‌ی انسان وجود نداشته باشد قتل عام میلیون‌ها انسان و به راه انداختن کوره‌های آدم‌سوزی قابل توجیه می‌شوند.

امروز ادامه دهنده نسبی گرایی اخلاقی، پیروان نظریه پست مدرنیسم هستند. ادوارد اُزبورن ویلسون زیست‌شناس برجستهٔ آمریکایی، نظریه پرداز و بنیانگذار علم زیست‌جامعه‌شناسی در باره پست مدرنیست ها می گوید در نظر آنها واقعیت هستی آن چیزی نیست که ذهن کشف می کند بلکه واقعیت ساخته ذهن است. در نوع افراطی این نگرش، حقیقتی ملموس خارج از ذهن وجود ندارد، آنچه که در نظر ما واقعیت هستی درک می شود آن چیزی است که گروه های اجتماعی حاکم منتشر می کنند. به این ترتیب اخلاق که ابزار تشخیص خیر و شر است فاقد پایه و اصول است و هر جامعه ای ضوابط خود را برای حفظ منافع گروه های اجتماعی حاکم به وجود می آورد. بر اساس این پیش فرض ها هر جامعه ای حق دارد که حقیقت و اخلاق را به سلیقه خود تعریف کند و هیچ تفاوتی وجود ندارد در میزان اعتبار سیستم های اخلاقی متفاوت و متضادی که جوامع خلق می کنند. چند فرهنگی در عرصه سیاست مورد پذیرش قرار می گیرد، گرایشات جنسی همه یک اعتبار پیدا می کنند. به جای توصیه تساهل و تسامح حمایت دولتی از آنها و قرار گرفتن این گرایشات در متون تحصیلی مطرح می شود، نه به این دلیل که معتبرند بلکه به این دلیل که وجود دارند. هر تلاش که در جهت نشان دادن وجود یک حقیقت فراگیر در هستی باشد و خدشه ای در اعتبار این گرایش ها به وجود بیاورد گناهی بزرگ محسوب می شود[۵]. این نگرش درباره نبود حقیقتی مطلق موجب شده که برخی سیاستمداران غربی سیاست های ضد انسانی جمهوری اسلامی و طالبان را بخشی از فرهنگ مردم ایران و افغانستان به حساب بیاورند و نسبت به آنها سیاست مماشات را در پیش بگیرند. البته باور به حقیقت مطلق در هستی پر از مخاطره است. دین مداران با توسل به آفریننده این جهان که حقیقتی مطلق است و دستورهایی را برای زندگی از طریق رسولانش ارسال کرده برای قرن ها زندگی بشر را به انقیاد کشیده اند. کمونیسم و فاشیسم با برافشاندن پرچم علم به عنوان حقیقتی مطلق، جهان را به خاک و خون کشیدند. پس از اسلام برای مقابله با تفکرات دگم دین مداران، عارفان ایرانی وجود حقیقت مطلق را نفی نکردند ولی اعلام کردند که انسان توانایی شناخت حقیقت مطلق را ندارد. بنابراین مجادله بر سر حقیقت مطلق را کاری عبث اعلام کردند. بطور مثال مولانا گفت برخلاف نظر متشرعین قرآن را فاقد ارزش عملی برای تدوین روابط انسانی است. او هشدار داد قرآن را نباید متنی ساده انگاشت بلکه دارای هفت لایه معانی است و خود بنیانگذار اسلام فقط لایه چهارم را می توانست درک کند.

همچو قرآن که به معنى هفت توست - خاص را و عام را مطعم در اوست[۶]

و سپس می گوید از این هفت لایه، نه تنها پیامبر بیش از چهار لایه را نفهمید بلکه اگر شما و عموها و خاله هایتان صد سال هم به مطالعه آن بپردازید بیش از یک سر مو از آن را درک نخواهید کرد:

حرف قرآن را بدان که ظاهرى است - زیر ظاهر باطنى بس قاهرى است

زیر آن باطن یکى بطن سوم - که در او گردد خردها جمله گم

بطن چارم از نبى خود کس ندید - جز خداى بی نظیر بی ندید

تو ز قرآن اى پسر ظاهر مبین - دیو آدم را نبیند جز که طین

ظاهر قرآن چو شخص آدمى است - که نقوشش ظاهر و جانش خفى است

مرد را صد سال عم و خال - او یک سر مویى نبیند حال او[۷]

با این شیوه برخورد، مولانا ضمن حفظ تقدس قرآن میگوید چگونه می توان از چنین متنی که توان فهمش را نداریم، برای تدوین و تنظیم روابط انسانی و اجتماعی خود، قوانین مطلق و ثابتی استخراج کنیم. به همین جهت آن هایی را که از قرآن برای حمله به دیگران استفاده می کردند اصحاب ضلال نامید:

که ز قرآن گر نبیند غیر قال - این عجب نبود ز اصحاب ضلال[۸]

نفی وجود حقیقتی ثابت و پایدار یا نفی توان انسان در درک آن برای مقابله با ایدئولوژی خطرناکی که لباس دین برخود پوشیده بود در دورانی پاسخ گوی برخی معضلات اجتماعی و فرهنگی بود. ولی امروز این ترفندها نه دیگر لازمند و نه موثر.

امروز که غبار ایدئولوژی های فروکش کرده، به جرات می توانیم بگوییم آن دسته از باورها و کنش ها که همسو با نیازهای تکامل بیولوژیک و اجتماعی انسانها هستند خیراند و آنها که در تضاد با نیازهای تکامل بیولوژیک و اجتماعی قرار دارند شر. از اینرو حجاب اسلامی که با جلوگیری از رسیدن نور خورشید به پوست باعث افزایش وحشتناک "ام. اس" در میان دختران و زنان ایرانی شده یک شر عیان و آشکار است که باید برچیده شود.

طبق آمار پس از انقلاب در فاصله ۲۰ سال بین سالهای ۱۳۶۸ تا ۱۳۸۸ تعداد مبتلایان به "ام اس" در تهران هفت برابر شد[۹]. در شانزده سال بعد بین سالهای ۱۹۸۹ تا ۲۰۰۵ دوباره تعداد مبتلایان به "ام اس" در ایران هفت برابر شد[۱۰]. اگر بر اساس این آمار بخواهیم افزایش مبتلایان به "ام اس" را از انقلاب نکبت اسلامی تا کنون به دلیل اجباری شدن حجاب تخمین بزنیم به رشدی وحشتناک و غیر قابل باور خواهیم رسید. این فقط این یک رقم از سیاست های احمقانه جمهوری اسلامی است که هم به سلامت بیولوژیک نیمی از جمعیت ایران آسیب رسانده و هم به دلیل ایجاد نابرابری قانونی، انواع و اقسام ناهنجاری های اجتماعی را به وجود آورده است. حجاب اسلامی یکی از نزدیک ترین چیزها به شر مطلق است که در این جهان می توان یافت.

در نگرش ایرانی که از زرتشت به ما ارث رسیده اولاً موضوع قضاوت خیر و شر، نه باورها بلکه کردارها است. در نگاه زرتشت این کردار انسان است که مورد داوری قرار می گیرد[۱۱] نه اینکه چقدر اشک ریخته یا چه تعداد و برای چه مدت دعا و ذکر خوانده است. صفاتی که از نظر او اهورایی یا اهریمنی هستند همه زمینی اند و قابل سنجش. پس از مرور سیاهه ای از صفات اهورایی و اهریمنی که زرتشت در گاهان نامبرده اولین چیزی که به نظر می آید این است که تمام صفات اهریمنی که او نام می برد همه در کردار جمهوری اسلامی و حامیان او قابل تشخیص اند ولی صفات اهورایی همه ایده آلهای ایرانیان هستند:

صفات اهریمنی که همه در جمهوری اسلامی قابل تشخیص هستند عبارتند از: (۱) خشم و تندخویی (هات ۳۰ بند ۶، هات ۴۸، بند ۷)، (۲) تباه کردن جهان و جلوگیری از آبادانی (هات ۳۲ بند ۵ هات ۵۱ بند ۱۴، هات ۴۶ بند ۴)، (۳) ویران کردن کشتزارها (هات ۳۲ بند ۱۰)، (۴) کشیدن سلاح بروی مردم (هات ۳۲ بند ۱۰)، (۵) تباهی آوردن برای مردم ناتوان (هات ۳۴ بند ۸)، (۶) ندادن مزد بایسته به نیازمند (هات ۴۴ بند ۱۹)، (۷) استفاده از مواد مخدر (هات ۴۸، بند ۱۰). صفات اهورایی انسان که ایده آل ایرانیان است عبارتند از: (۱) کوشایی یا تُخشایی، (۲) نستوهی یا ثابت قدمی (هات ۳۰ بند ۷)، (۳) کار و کوشش و آبادانی جهان (هات ۳۲ بند ۷ ، هات ۵۰ بندهای ۲ و ۳ ، هات ۵۱ بندهای ۵ و ۶، هات ۴۸، بند ۵)، (۴)پناه دادن به درویشان و مستمندان (هات ۳۴ بند ۵)، (۵) پناه دادن به موجودات هستی (هات ۴۴ بند ۱۶) (۶) مزد بایسته دادن به نیازمند (هات ۴۴ بند ۱۹)، (۷) پرهیز از خشم و تندخویی (هات ۴۸، بند ۷ و ۱۲).

همانطور که دیده می شود، وقتی از خیر و شر مطلق صحبت می کنیم مقصود این نیست که مردم به دو قطب خیر و شر تقسیم می شوند. حتی زرتشت هم که این مقوله را برای اولین بار به میان کشید مردم را آمیخته ای از کردارهای خیر و شر اعلام کرد[۱۲]. بلکه مقصود این است که برخی امور خارج از حیطه شایست و ناشایست و اتیکت اجتماعی هستند و در دایره ای قرار دارند که خیر یا شر بودنشان به زمان، محل و خواست و اراده انسان مربوط نمی شود. این امور با آیه و تقیه و فتوا ماهیتشات تغییر نمی کند. معیار تشخیص خیر و شر تاثیر آن بر سلامت جسم انسان و رشد جامعه است. رشد جامعه هم به معنی افزایش ظرفیت آن در تولیدات مادی و معنوی و پیچیده تر شدن روابط اجتماعی است.

باوری که حجاب اسلامی را بر زنان اجباری کرده و به همین دلیل موجب افزایش چشمگیر "ام اس" در میان دختران و بانوان ایرانی شده باوری اهریمنی است چون به سلامت آنها آسیب رسانده است. باوری که در مقابل تولید موزیک، و هنرهای نمایشی مانع به وجود می آورد باوری اهریمنی است چون مانع رشد ظرفیت تولیدات هنری جامعه شده است. اگر با شایست و ناشایست ها بتوان با سیاست تساهل و تسامح برخورد کرد باورهای اهریمنی را باید با تمام توان و بطور موثر از جامعه زدود.

نتیجه گیری

در فرهنگ ایرانی که از زرتشت به ما ارث رسیده برخی امور، خیر مطلق و برخی شر مطلق هستند. این موارد خارج از دایره شایست و ناشایست و یا اتیکت های اجتماعی قرار می گیرند و از آنجا که منشاء هستی شناسانه دارند بنابر این لازمان و لامکانند. یعنی آنها امروز بد و فردا خوب نیستند. این امور در یک فرهنگ و جغرافیا بد و در فرهنگ و جغرافیای دیگر خوب نیستند. در دیدگاه زرتشت منشاء خیر اهورا مزدا است که کردارش مطابق اشا یا نظم هستی است. بنابراین در این دیدگاه منطقی هستی شناسانه بر خیر و شر مطلق حاکم است. امروز در اثر پیشرفت در علوم مغز و اعصاب و شناخت عمیق تر از دستگاه اخلاقی مغز، درک هستی شناسانه ما از خیر و شر ابعاد دقیق تری گرفته است. اگر در ایران باستان سنگ ترازوی سنجش خیر و شر، اشا یا نظم هستی بود امروز ما باید خیر و شر را در تاثیری که بر تکامل بیولوژیک انسان و تکامل اجتماعی می گذارند ارزیابی کنیم. هر آنچه که به سلامت انسان آسیب برساند شر است. از این جا است که سوء تغذیه شر است. وجود سموم در آب و هوا شر است و باید برنامه های مشخصی برای حل آنها طرح و اجرا بشوند. این امور شر در اثر انتخاب بلاواسطه انسان عارض نمی شوند بلکه اموری هستند که ریشه در اوضاع اقتصادی و نظام اجتماعی دارند. ولی امور شر دیگری هستند که آسیب های جدی به بدن انسان ها وارد می کنند که ناشی از انتخاب بلاواسطه هستند. مصرف مواد مخدر و حجاب اسلامی انتخابی که موجب افزایش بیماری "ام-اس" در میان بانوان ایرانی شده است از این گروه هستند.

پس از سرنگونی جمهوری اسلامی دو گروه از وظایف در مقابل ایرانگرایان قرار می گیرد. گروه اول به اقداماتی مربوط می شوند که در جهت تامین امنیت، تامین معاش و تامین بهداشت و سلامتی برای مردم ایران هستند. گروه دوم امور شر انتخابی هستند مانند مصرف مواد مخدر و حجاب اسلامی انتخابی. از نظر ما تکلیف حجاب اجباری روشن است. با کسانی که از طریق تهدید و ارعاب سعی می کنند زنان و دختران ما مجبور به استفاده از حجاب اسلامی استفاده کنند باید مانند جنایت کاران برخورد کرد و قوانین بسیار سختی علیه اجبار کرد ن حجاب اسلامی وضع کرد. در مورد حجاب انتخابی و کلاً شر انتخابی مانند سیگار کشیدن و امثال آنها ضمن آگاه بودن به پلیدی این امور نباید در رفع آنها چنان زیاده روی شود که شر یا شرهای دیگری تولید کند. بنابر این سلاح اصلی در رفع شر انتخابی قبل از هر چیز باید متکی به آموزش و ترغیب موثر باشد. ولی نباید هرگز شر بودن آن ها را فراموش کرد و آزادی انتخاب را بهانه تعطیل کردن تلاش برای رفع این گونه امور آسیب رسان قرار داد.

اکبر معارفی

منابع:

[۱] نگاه کنید به کتاب نگارنده تحت عنوان "نقدی بر کتاب فلسفه اخلاق محمد تقی مصباح یزدی" در سایت رادیو زمانه

[۲] Nietzsche, On the Genealogy of Morality - First essay: 'Good and Evil' , 'Good and Bad' - Paragraph 10

[۳] Nietzsche, Beyond Good and Evil - Paragraph 198

[۴] پال کریواژیک - در جستجوی زرتشت - ترجمه اکبر معارفی - ص ٨٠

[۵] Wilson, E. O., Consilience, The Unity of Knowledge, Vintage Books, 1999, P44

[۶] مثنوی معنوی دفتر سوم ١٨٩٩

[۷] مثنوی معنوی دفتر سوم ۴۲۵۲ - ۴٢۴٧

[۸] مثنوی معنوی دفتر سوم ۴٢٣٣

[۹] سایت صدای آمریکا: https://ir.voanews.com/a/iran-doubling-ms/3054899.html

[۱۰] سایت رادیو فردا: https://www.radiofarda.com/a/f3_what_causes_ms_in_iran/24970311.html

[۱۱] گاهان، هات ۲۸، بند ۴

[۱۲] گاهان هات ۳۳، بند ۱ (ترجمه جلیل دوستخواه)



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy