جنبش عنوان «زن، زندگی، آزادی» برای زندگی و آزادی زنان علیه رژیم جمهوری اسلامی با چالشهای مهمی روبهرو بوده است؛ مهمترین چالش ماهیت بدون رهبر جنبش است. این مقاله به بررسی پویایی قیامهای بدون رهبر، محدودیتهای گروههای مخالف سازمان یافته در دیاسپورا (اپوزیسیون مستقر در بیرون کشور) و ظهور یک رهبر بالقوه در نرگس محمدی میپردازد.
چالش قیامهای بدون رهبر
جنبش اپوزیسیون ایران جنبشی است خودانگیخته و فاقد یک رهبر محوری؛ جنبش بدون رهبر، اگرچه مزایایی دارد، اما محدودیتهای ذاتی نیز دارد. این قیامها اغلب دارای شتاب متناسبی در طول زمان جنبش هستند و همچنین وجود یک سلسله مراتب یا ساختار روشن، هماهنگی را قابل مدیریت و حفظ سمت و سوی جنبش را ممکن میسازد. رژیمهایی که با جنبشهای بدون رهبر مواجه هستند، شانس بیشتری برای بقا دارند، آنها میتوانند تاکتیکهایی را برای تکه تکه کردن مخالفان، تضعیف اراده و انگیزه آنان و در نهایت کنترل اپوزیسیون به کار گیرند.
گروههای مخالف سازمان یافته دیاسپورا
دیاسپورا که غالبا توسط ما ایرانیان با عبارت اپوزیسیون خارج از کشور نامیده میشود، شامل گروههای متعدد و متفاوتی میشود که در مجموع برای اثرگذاری در بسیج عمومی مردم داخل ایران با موانعی مواجهاند:
یک، درگیریهای تاریخی میان این گروهها منجر به چند دستگی شده و ارائه یک جبهه متحد را دشوار میسازد.
دو، اقامت فیزیکی و طولاتی مدت در خارج از ایران، باعث ایجاد شکاف در درک آنها از وضعیت داخل کشور شده است.
سه، وحشیگری رژیم باعث ایجاد وحشت میان ایرانیان شده و موجب میشود تا گروههای مخالف خارج از کشور برای رسیدن به یک جمایت گسترده با دشواری مواجه شوند.
چهار، علاوه بر تمام این موارد؛ رژیم بهسرعت میکوشد تا شکلگیری هر گونه رهبری بالقوه را در داخل سرکوب کند.
نرگس محمدی: نماد شجاعت
چنانکه میدانیم نرگس محمدی، یکی از مهمترین چهرههای اپوزیسیون داخل ایران، به دلیل فداکاری بیدریغش در راه دموکراسی و حقوق بشر، اخیرا جایزه صلح نوبل را دریافت کرد. مردم ایران نرگس محمدی را بهخاطر شجاعت وصف ناپذیرش در به چالش کشیدن رژیم سرکوبگر ایران، میشناسند. مبارزه او آینه تمام نمایی است از کوشش جمعی زنان ایرانی برای تحمل بیعدالتیهای تاریخی و جنگیدن با این بیعدالتی. شجاعت بینظیر و تعهد بیبدیل نرگس محمدی به آرمانهای بشری و آزادیخواهانه، او را به نماد امید برای کسانی که مشتاق تغییر در ایران هستند، تبدیل کرده است.
رهبری بالقوه نرگس محمدی
انتخاب نرگس محمدی به عنوان برنده نوبل صلح ۲۰۲۳ او را به دلایل چندی به رهبربیبدیل بالقوه جنبش کنونی ایران تبدیل میکند:
نخست اینکه موقعیت نرگس محمدی به عنوان یک چهره برجسته اپوزیسیون که توسط رژیم در زندان است، موقعیتی قانع کننده است.
دوم این که: زندانی بودن او تهدید فوری رژیم را برای نابودی یک رهبر بالقوه از بین میبرد و زندانبانان او را به محافظان او بدل میسازد.
سوم این که در مبارزه برای آزادی رهبری تنها یک سلسله مراتب نیست، بلکه یک عاملیت و فاعلیت است. نرگس محمدی آرمان «زن، زندگی و آزادی» را زندگی کرده است و بیهیچ درشتنمایی و کوچکنمایی در اندازههای یک رهبر واقعی برای این جنبش است.
چهارم این که دریافت جایزه صلح نوبل تائیدی است جهانی که همچون سپری حفاظتی ضربهپذیری نرگس محمدی را در برابر فشارهای حکومتی کاهش میدهد و هزینه حکومت را در برخورد با وی بالا میبرد.
و در نهایت این که حمایت شجاعانه نرگس محمدی از حقوق بشر و برابری جنسیتی با آرمانهای بیشمار ایرانیان، بهویژه زنان که سالها تحت رژیم دیکتاتوری مردسالار بودهاند، همسو است.
نتیجه
جنبش اپوزیسیون ایران برای زندگی و آزادی زنان علیه رژیم اسلامی به دلیل ماهیت بدون رهبر خود با چالشهای دشواری روبهروست. در حالی که گروههای اپوزیسیون سازمان یافته در خارج از کشور (دیاسپورا) وجود دارد، محدودیتهای آنان در بسیج حمایت از داخل ایران مشهود است. در چنین وضعیتی، ظهور نرگس محمدی به عنوان برنده جایزه نوبل که به دلیل شجاعت و تعهد تزلزل ناپذیرش شهرت دارد، امیدی تازه ایجاد میکند.
موقعیت نرگس محمدی به عنوان نماد مقاومت و زندانی بودن او توسط رژیم، او را به چهرهای منحصر بهفرد و یک رهبر بالقوه برای متحد کردن اپوزیسیون ایرانی تبدیل میکند. طرفداری او از حقوق زنان و مواضع بیباکانه او علیه رژیم با آرزوهای ایرانیانی بیشمار همسو است. او تبدیل به رهبر واقعی جنبش میشود و حضور او یک منبع الهام بخش و نقطه تجمع و شتاب برای کسانی است که برای ایرانی آزادتر و عادلانه تر کوشش میکنند.
کمال آذری
حجاب، شیرین سمیعی
دو مقوله درباره مسئله فلسطین، احمد فعال