Thursday, Oct 12, 2023

صفحه نخست » شرایط و اوضاع پسا حماس، هـ. آذین

Hamas.jpgدر پرتو حوادث چند روز گذشته و حمله حماس به اسرائیل بسیاری از اتفاق هایی که در ماه‌های گذشته افتاده است را بهتر میتوان درک کرد و سناریوهای محتمل پیش روی را میتوان ترسیم کرد.
هشت ماه پیش از حمله‌ی حماس یعنی در تاریخ ۲۱ فوریه ۲۰۲۳ آقای والتر راسل مید (Walter Russell Mead) پس از مصاحبه با نتانیاهو در تاریخ ۲۳ فوریه ۲۰۲۳ در مقاله‌ای در وال استریت ژورنال با عنوان " جنگ در خاورمیانه بیش از آنچه که فکر می‌کنید نزدیک است" War in the Middle East Is Closer Than You Think خطر جنگ بزرگی را در خاورمیانه هشدار می‌دهد.

با نگاهی به روح مقاله‌ی آقای راسل مید و با در نظر گرفتن منافع طرف‌های درگیر در این جنگ، برداشت من این است که اولویت استراتژیک اسرائیل از بین بردن امکانات و توان هسته‌ای ایران است. البته پس از آن که تهدید فوری حماس و حزب الله در حوادث اخیر از بین برود. این اولویت برای بقا کشوری به نام اسرائیل قابل درک است. در حالی که اسرائیل به تنهایی قادر به درگیری با ایران و حزب الله و حماس و لبنان نیست و برای این هدف نیاز به حمایت همه جانبه غرب و در راس آن آمریکا را دارد. گفته می‌شود که تنها حزب الله در همسایگی اسرائیل دارای ۱۵۰. ۰۰۰ راکت است. اسرائیل نمی‌تواند و نمی‌خواهد با چنین تهدیدهای مرگباری به حیات خود ادامه دهد. بنابراین اولویت منافع اسرائیل حفظ بقا خود و از بین بردن تهدیدهای جدی و مرگبار گروه‌های شیعی است که به طور عمده توسط رژیم ایران تامین و حمایت می‌شوند.

از سوی دیگر اولویت آمریکا خاورمیانه نیست، بلکه شکستن شاخ چین است. غول بی شاخ و دمی که به سرعت در حال رشد کردن و قوی تر شدن است و اگر دیر شود، دیگر قابل مهار نیست. به همین دلیل آمریکا نیروهایش را از افغانستان و عراق خارج کرده است تا تمرکزش را روی چین بگذارد. همچنین مذاکرات و توافقاتی با رژیم ایران صورت گرفته که بر آن اساس گروگان‌هایی آزاد شدند، مبالغی به ایران پرداخت شده است و متقابلا حملات در یمن و فعالیت‌های تروریستی علیه آمریکایی‌ها در عراق متوقف شده است. بر همین اساس می‌بینیم که به رغم اعلام برخی دولتمردان و سران نظامی ایران مبنی بر حمایت همه جانبه ایران از حماس و همچنین تاکید و تایید رهبران حماس، آمریکایی‌ها به شکل مضحکی اعلام می‌کنند که ایران در این ماجرا نقشی نداشته است! به عبارت دیگر این پیامی دیپلماتیک به ایران است که"ما با شما کاری نداریم و شما هم سعی کنید خوب رفتار کنید".
رژیم ایران نیز با درک این واقعیت از خلا قدرت سود جسته و به ماجراجویی‌های بزرگی در منطقه دست می‌زند. با این استراتژی جمهوری اسلامی سعی می‌کند توافق موسوم به ابراهیم بین اسرائیل و عربستان و متحدانش را برهم زند که تا کنون در این زمینه کمابیش موفق بوده است. در عین حال اقتدار اسرائیل، ارتش و موساد را به شدت تضعیف کرده و حتی زیر علامت سئوال برده است. همچنین این درگیری‌ها به جمهوری اسلامی فرصت خواهد داد تا در مذاکراتش با آمریکا به امتیازات بیشتری دست یابد. از همه مهمتر اینکه زمان بیشتری را برای دسترسی به بمب هسته‌ای به دست می‌آورد.

در پرتو حوادث اخیر معمای یک سری تحرکات و اتفاق‌های جدید در ایران حل می‌شود. باز کردن مرزهای ایران به سوی افعان‌ها و صدور شناسنامه ایرانی به میلیون‌ها افغان اکنون مشخص است که با نیت انسان دوستی نبوده است. رژیم ایران که برای رفاه و منافع انسانها تره هم خرد نمی‌کند دلش به حال افغان و فلسطینی و لبنانی و ایرانی نسوخته است. موضوع فقط بر سر منافع و جاه طلبی‎‌های گروه مافیایی حاکم بر ایران است. شهروند پذیری ایران از کشورهای محروم همسایه فقط با هدف سربازگیری صورت گرفته است. اگر جنگی بین ایران و اسرائیل در گیرد، ایرانی‌ها هیچ تمایلی برای شرکت در آن نخواهند داشت. چه بسا در رویارویی سربازان ایرانی با نیروهای اسرائیلی یا آمریکایی به جای گلوله، گل و شیرینی رد و بدل شود. اینجاست که افغان‌هایی که شناسنامه ایرانی دارند به عنوان شهروند این کشور به ناچار به جبهه یا مناطق جنگی اعزام می‌شوند و رژیم ابزارهای شرورانه و بیشتری را برای کنترل افغان‌ها برای سواستفاده از آنها به عنوان "برده‌های جنگی" در دست دارد.

اسرائیل اکنون تمام خوراک‌های لازم برای جذب اذهان عمومی غرب را در دست دارد تا پای اروپا و آمریکا را به این بحران بکشاند. تا کنون جناح تندرو نتانیاهو موفق شده است تا با برانگیختن احساسات ملی مردم اسرائیل و البته جهانیان به دو دست آورد مهم برسد. اول اینکه در سطح ملی اتحادی از احزاب متفاوت را زیر چتر خود ایجاد کرده است و بدین ترتیب تظاهرات و بروز نارضایی‌های اخیر در اسرائیل متوقف شده است. دوم اینکه این جناح تندرو شرایط را برای سرکوب خونین مردم فلسطین تحت عنوان دفاع از مردم بی گناه اسرائیل و مبارزه با حماس و شروع یک نسل کشی بی سابقه مهیا کرده است. هنوز چهار روز بیشتر از جنگ نگذشته که سازمان ملل به حملات اسرائیل و کشتار افراد غیر نظامی انتقاد کرده است. اما اینکه آیا اسرائیل موفق خواهد شد تا آمریکا و غرب را به طور کامل وارد این جنگ ناخواسته کند هنوز مشخص نیست. میزان خشونت به کار رفته توسط اسرائیل حتی صدای یهودیان صلح دوست ساکن اسرائیل را هم درآورده است. تداوم این خشونت قطعا به گسترش انزجار افکار عمومی در کشورهای متحد با اسرائیل سرایت خواهد کرد. ولی با این اوصاف اسرائیل نفوذ بسیار قوی در صنعت رسانه‌ها در جهان دارد و شاید بتواند از پس این چالش بیرون بیاید. بدین ترتیب نتانیاهو به دو آرزوی مهم خود دست می‌یابد.

اروپا اکنون به شدت درگیر جنگ بین اوکرائین و روسیه است و توان خود را صرف حمایت از اوکرائین و جلوگیری از پیشروی ارتش پوتین می‌کند. با فروکش کردن جنبش مهسا، اروپا به سمت رایزنی و توافق‌های کلی با جمهوری اسلامی بسنده کرده است. اکنون با رفتارهای تهاجمی و بسیار تحریک کننده ایران، صداهایی از اروپا برای مقابله جدی تر با ایران شنیده می‌شود. ادامه این روند ممکن است که سپاه پاسداران را به لیست سازمان‌های تروریستی توسط اروپا اضافه کند، ولی هنوز هیچ اراده جدی برای ورود اروپا به مناقشه با ایران دیده نمی‌شود. حتی برخی از کشورهای اروپایی دل چندان خوشی از رفتارهای خشن اسرائیلی‌ها با فلسطینی‌ها ندارند.

به طور خلاصه اولویت منافع اروپا، آمریکا و اسرائیل در خاورمیانه تا کنون در یک راستا قرار نگرفته است و این نکته قضیه را به مراتب پیچیده‌تر می‌سازد. با این شرایط سناریوهای محتمل پیش روی عبارت است از:

۱- سناریوی اول: حل دیپلماتیک مناقشه به صورت موقت. در این صورت تا زمان توافق دیپلماتیک، زیرساخت‌های حماس نابود خواهد شد. توافق عربستان و اسرائیل دچار وقفه و آسیب می‌شود. ولی اسرائیل پیش روی‌های چشمگیری در نوار غزه خواهد داشت. درگیری به ایران گسترش نمی‌یابد. حزب الله که نزدیکترین نیرو به جمهوری اسلامی است، قدرت اصلی نیروهای شیعی در منطقه باقی می‌ماند. ایران فرصت خواهد یافت که نیروی تازه نفس مهاجران افغان و سایر مسلمانان از کشورهای همسایه را آموزش داده و برای عملیات بزرگ بعدی سازماندهی کند.

۲- سناریوی دوم: آتش جنگ به صورت موقت گسترش یافته و نقاط کلیدی حزب الله و حماس در منطقه بمباران خواهد شد. حتی ممکن است مناطقی در ایران یا مراکز مهم نظامی ایران در خارج از ایران مانند سوریه و لبنان مورد تهاجم قرار گرفته و ویران شود. نیروهای آمریکایی با قدرت نمایی زیاد در منطقه حضور خواهند یافت و حضور آن‌ها مانع گسترش جنگ در تمام ابعاد خواهد شد، پس از بمباران‌ها و درگیری‌ها توافق و آتش بس برقرار خواهد شد. در این سناریو حکومت ایران متضرر خواهد شد ولی از نفس نخواهد افتاد.

۳- سناریوی سوم: شروع جنگی بزرگ در خاورمیانه و رودرویی مستقیم ایران، اسرائیل و آمریکا در منطقه. این جنگ چهره منطقه و حتی جهان را دگرگون خواهد کرد و ضربات جبران ناپذیری به جمهوری اسلامی وارد خواهد کرد. حتی اگر به سقوط رژیم اسلامی ایران نیانجامد، زیرساخت‌های هسته‌ای و پالایشگاه‌های ایران منهدم خواهند شد و حکومت علی خامنه‌ای اگر از نفس نیفتد حتما دچار تنگی نفس حاد خواهد شد.

در همه‌ی این سناریوها علی خامنه‌ای نقش بسیار مهم و کلیدی خواهد داشت. مرگ یا ادامه حیات شخص او می‌تواند سرنوشت منطقه را تغییر دهد. به فرض بسیار بعید اگر اسرائیل دست به نابودی فیزیکی بشار اسد و علی خامنه‌ای بزند، تحولات بسیار بزرگی با هزینه‌ای کمتر از سایر سناریوها ایجاد خواهد شد. ولی چنین گزینه‌ای بیشتر تخیلی است تا واقعی در اندازه‌ای که بتوان آن را سناریوی چهارم نامید. اگرچه این سناریو برای میلیون‌ها شهروند ایرانی و سوری و کرد و... سناریوی مطلوب قلمداد می‌شود.

هـ. آذین



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy