مقدمه ی مترجم:
جنگ بی معنایی که اسرائیل تصمیم دارد به تلافی یک حمله ی بودار -از جانب تشکیلاتی که خود تاسیس کرده و هدایت آن را هم رژیم همدست او در تهران بر عهده دارد- به راه بیاندازد، وصله ی ناچسبی است که با هیچ منطقی جور در نمی آید. در این میان، کشور تا خرخره فرو رفته در بحران های بالقوه و بالفعلی، به اسم ایالات متحده ی آمریکا، مجبور است این فرزند تبهکار خود را که یک غول بی شاخ و دُم است دنبال کند و به ماجراجویی های آن بپردازد.
پارادوکس وحشتناکی یقه ی واشنگتن را گرفته است: یا پیروی از اربابان قدرت و ثروت (لابی اسرائیل و صنایع تسلیحاتی) و ورود به یک جنگ بی پایان در خاورمیانه -که ایالات متحده را به سوی فروپاشی و متلاشی شدن خواهد برد- و یا پرهیز از آن و از جاهای دیگری ضربه ی تلافی این لابی را خوردن. بن بست به راستی عذاب آور است و بایدن خود را میان چکش و سندان گرفتار می بیند. آن هم در سالی که می رویم شاهد رقابت های انتخاباتی شاید پرماجراترین انتخابات ریاست جمهوری تاریخ ایالات متحده باشیم.
به نظر می رسد که به تدریج در اتاق های فکر در واشنگتن، ایده ی ضرورت رهاسازی گردن سیاست خارجی ایالات متحده ی آمریکا از زنجیر منبع جنون و مرگی به اسم «صهیونیسم اسرائیل» مطرح می شود. به همین دلیل، جنون زدگان تل آویو اصرار دارند هر چه سریعتر معرکه ای خونین و آخرالزمانی (آرماگدون)را به پا کنند تا بدین وسیله کاخ سفید را در مقابل کار انجام شده قرار داده و راه بازگشتی برای بایدن و دولت آمریکا باقی نگذارند. شاید به همین دلیل است که بایدن خود لازم دیده سفری به اسرائیل داشته باشد و مانع از کلید خوردن این فاجعه ی جهانی شود. وی قرار است روز چهارشنبه ی این هفته (18 اکتبر) سفری به اسرائیل داشته باشد. او می داند که در این میان هدف اصلی اسرائیل گذاشتن مسئولیت نابودی ایران و ایرانی بر عهده ی ایالات متحده است.
امیدوارم باشیم که جنگ کلید نخورد و آمریکا به تله ی اسرائیل پا نگذارد؛ هر چند که در مقاله ی زیر، مروان بیشارا، مفسر ارشد خبرگزاری الجزیره، در این باره که راه فراری برای آمریکا باقی مانده باشد قدری ناامید به نظر می آید؛ لیکن نباید فراموش کنیم که تشتت آرا در واشنگتن در این باره کم نیست. تنش های داخلی رو به افزایش است و یک تصمیم رادیکال توسط کاخ سفید می تواند زلزله ای در درون آمریکا (اقتصاد، جامعه و سیاست آن) به پا کند، به نحوی که به تمام نیروهای نظامی آمریکا در سراسر جهان برای کنترل نظم داخلی و حفظ اتحاد ملی این کشور نیاز باشد. (ماجرای شورش 6 ژانویه 2020 و دخالت گارد ملی را به یاد آوریم).
به هر روی آگاه باشیم که تل آویو برای به راه انداختن این معرکه ی خونین و آتشین به یار غار خود، یعنی رژیم دست نشانده ی آخوندی، نیاز دارد. هرگونه خطای محاسباتی ما ایرانی ها برای باور به دشمنی قلابی تهران وتل آویو سبب می شود که در دام یکی از آنها بیافتیم. این در حالیست که وظیفه ی ماست که رژیم آخوندی را سرنگون سازیم؛ به همان ترتیب که جامعه ی مدنی اسرائیل باید بساط دیوانگان صهیونیست باند نتانیاهو را از قدرت جارو کند. مردم ایران و مردم اسرائیل باید برای سرنگون سازی رژیم های ضد بشری خود هوای همدیگر را داشته باشند. در غیر این صورت می توان فاتحه ی صلح و بقاء را در خاورمیانه و چه بسا جهان خواند. هشیار باشیم.
***
در حالی که اسرائیل یک جنگ منجر به نسل کشی را علیه مردم فلسطین در نوار غزه آغاز کرده، ایالات متحده در نقش پلیس منطقه ای به خاورمیانه بازگشته است. دولت بایدن به بازیگران منطقه نسبت به حمله به متحد اصلی خود هشدار داده و برای این منظور نه یک، که دو ناو هواپیمابر را برای حمایت از حرف خود مستقر کرده است.
واشنگتن همچنین وزیر امور خارجه آنتونی بلینکن و وزیر دفاع لوید آستین را برای تقویت پیام به مقامات تعیین کننده ی دولتی و غیردولتی اعزام کرد.
نمایندگان ایالات متحده بر معادل دانستن حماس با داعش تاکید کردند تا بر خصلت وحشیانه حمله 7 اکتبر تأکید و روشن کنند که هیچ راه حل دیپلماتیکی برای پیگیری وجود ندارد، راه حل فقط نظامی است. قیاس با داعش تا حد زیادی به اسرائیل کمک می کند تا «جنگی طولانی و دردناک» علیه نوار غزه به راه بیندازد.
دولت بایدن درخواستهای اعراب برای کاهش تنش یا آتشبس را رد کرده و آمریکا در جنایات جنگی کنونی و آینده اسرائیل به همدستی پرداخته است.
آمریکا همچنین از دولت های عربی و تشکیلات خودگردان فلسطین خواسته است که حماس را به صراحت محکوم کنند. اکثر آنها به استثنای بحرین و امارات متحده عربی از این امر خودداری کرده اند.
با این حال، فشار ایالات متحده به این کار آمد که وزرای خارجه اتحادیه عرب، پس از نشست اضطراری در قاهره، بیانیهای ضعیف منتشر کنند و برای اولین بار اقدامات فلسطینیها و اسرائیلیها را با محکوم کردن هدف قرار دادن غیرنظامیان از «هر دو طرف» برابر بدانند. در همین حال، هیچ یک از شش دولت عربی "در صلح" با اسرائیل حتی به خود زحمت فراخواندن سفیر خود یا توقف عادی سازی آن را ندادند، چه رسد به بستن سفارت خود.
اما احساسات مردم کشورهای عرب نمی توانست بیش از این از اظهارات رسمی دولت های آنها متفاوت باشد. هر جا که اجازه تظاهرات داده شده، جمعیت به نشانه همبستگی با فلسطین، میادین را پر کرده است.
برای سالها، نظرسنجی پس از نظرسنجی، حکایت از حمایت گسترده اعراب از فلسطین بهعنوان اصلیترین آرمان عربی، و خصومت فزاینده ی آنها با آمریکا، بهعنوان یک نیروی سلطهگر بیثباتکننده در منطقه، داشته است.
در واقع، هم افزایی آشکاری بین مبارزات فلسطینییان از یک سو و مبارزات گسترده تر اعراب برای عدالت و آزادی وجود دارد. همانطور که نیویورک تایمز سرانجام در مقاله ی اخیر خود به این نتیجه رسیده است که "حمایت از فلسطینیان در مبارزه آنها علیه اشغالگری اسرائیل توسط بسیاری از اعراب و مسلمانان با مبارزه ای گسترده تر علیه بی عدالتی و ظلم همسو است". اما دولت بایدن همچنان نسبت به این واقعیت کور است.
این نکته در اصرار بلینکن منعکس شد، زمانی از که شرکای عرب خواست از روابط خود با حماس به عنوان اهرمی برای آزادی تمام اسرای اسرائیلی در غزه استفاده کنند. یک توقع بی جا با در نظر گرفتن این که نه اسرائیل و نه ایالات متحده هیچ نگرانی برای امنیت غیرنظامیان فلسطینی نشان نداده اند، چرا که آنها به طور علنی متعهد به نابودسازی حماس، یک بار برای همیشه، شده اند.
در طول یک هفته بمباران وحشیانه ی نوار غزه توسط اسرائیل، آمریکا تقریباً هیچ اشاره ای به وضعیت اسفناک فلسطینی ها نکرده است مگر در زمینه استفاده از آنها به عنوان "سپر انسانی" توسط حماس. تنها پس از ملاقات با رهبران عرب، بلینکن با عباراتی مبهم در مورد کمک های بشردوستانه ی بالقوه اشاراتی کرد.
همانطور که اسرائیل در مورد حمله زمینی قریب الوقوع هشدار و به 1.1 میلیون فلسطینی 24 ساعت فرصت داد تا از شمال به قسمت جنوبی نوار غزه نقل مکان کنند، دولت بایدن به بازفرست درخواست های اسرائیل برای تخلیه فلسطینی ها از طریق ایجاد یک گذرگاه بشردوستانه اشاره کرد تا آنها را به سوی جزیره ی سینا بفرستند.
اما برای فلسطینیهایی که مدتها از آسیب آوارگی رنج میبرند، «گذرگاه بشردوستانه» یک اصطلاح اورولی (Orwellian) است که مخفف دور دیگری از پاکسازی قومی از طریق اسکان آوارگان فلسطینی در شهرهای چادری در سینای مصر است.
از آنجایی که این طرح فریبکارانه مورد توجه پایتخت های عربی قرار نگرفت، بلینکن شروع به تلاش برای پیشنهاد پخش و پلا کردن فلسطینی ها در نوار غزه کرد. او پیشنهاد داد که فلسطینی ها را به "مناطق امن" ویژه، یکی دیگر از اختراعات اورول، اعزام کنند تا امکان اخراج آنها از خانه هایشان فراهم شود. به زودی، رنج عظیمی که محاصره ی کامل اسرائیل به فلسطینی ها تحمیل کرده است، صدها هزار نفر را به دنبال غذا و سرپناه به مرزها میفرستد و مصر راهی جز پذیرش آنها ندارد.
عبدالفتح السیسی، رئیس جمهور مصر که آشکارا نگران بود، در دیدار با وزیر امور خارجه آمریکا در قاهره در برابر رسانه ها درباره واقعیت های خاورمیانه صحبت کرد و به او گفت که پاسخ نظامی اسرائیل فراتر از حق دفاع از خود است. او هشدار داد که انحلال مسئله فلسطین به هزینه کشورهای همسایه عواقبی در سراسر خاورمیانه خواهد داشت.
در یک موقعیت عجیب، ایالات متحده که از اسرائیل حمایت بی قید و شرط می کند، هیچ نشانه ای از این که برنامه ی جنگی اسرائیل چیست نمی بیند و نمی داند که قرار است در نهایت چه کند. از این رو، رئیس جمهور جو بایدن در مصاحبه ای از پیش ضبط شده در روز یکشنبه به اسرائیلی ها درباره «اشغال جدید غزه» هشدار داد و آن را یک «اشتباه بزرگ» خواند.
اما، دولت بایدن به جای درخواست برای کاهش تنش و آتش بس، بی شرمانه راه را برای دومین "نکبت" فلسطینی - یا فاجعه - به بهانه ی سرکوب حماس هموار کرده است، که همه اینها به بی ثباتی بیشتر منطقه ای منجر و خشونت و خصومت بیشتری را متوجه آمریکا، به عنوان میسرکننده ی جنایات جنگی اسرائیل، باعث خواهد شد.
همزمان با سفر بلینکن به خاورمیانه، حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه ایران نیز از تعدادی از پایتخت های عربی بازدید کرد. او که از تهدیدهای ایالات متحده دلسرد نشده بود، از اسرائیل خواست حملات خود به غزه را متوقف کند و هشدار داد که در صورت پیوستن حزبالله به نبرد، جنگ ممکن است به سایر بخشهای خاورمیانه نیز گسترش یابد و این که این امر، اسرائیل را دچار «زلزلهای بزرگ» خواهد کرد. حزب الله و اسرائیل در اطراف مرز لبنان در حال درگیری هستند.
پس از چندین دهه شکست پرهزینه ی ایالات متحده در خاورمیانه، چه در سطوح استراتژیک و چه در سطوح دیپلماتیک، شکست در جنگ ها و ناکامی در میانجیگری صلح، به نظر می رسد ایالات متحده به هرج و مرج خاورمیانه معتاد شده است. با وجود تعهد بایدن به پایان دادن به جنگهای بی پایان، افزایش نیروی دریایی ایالات متحده خطر یک درگیری منطقهای تازه را افزایش و آمریکا را وارد جنگ دیگری در خاورمیانه میکند.
اگر آمریکا باید به طور مستقیم در امور منطقه دخالت کند، بگذار برای صلح و عدالت باشد، نه جنگ و نسل کشی که از غزه در فلسطین شروع شود.#
دشنه در خزان، مهران رفیعی