عبدالستار دوشوکی
بیانیه بهت آور، هراس افکن و ترس گستر (scaremongering) جمعی از فعالین سیاسی تحت عنوان "دعوت به حمله نظامی به ایران را محکوم میکنیم" اگرچه ظاهرا نشانه از دغدغه مندی میهن پرستانه این هموطنان دارد. اما اگر زوایای چند بعدی آن را مورد موشکافی جناحی و کالبدشکافی ماهوی قرار دهیم به نتایج مایوس کننده میرسیم که حقیقتا بعد از ۴۴ سال برای اپوزیسیون جمهوری اسلامی نگران کننده است. زیرا به مصداق مَثل معروف آن "طنازی" است که سرُخاب و سفیداب مالیده با زلفهای ژولیده بر لب بام آمده تا سرُنا را از سر گشاد آن بنوازد (آمدی لب بام قالیچه تکاندی، قالیچه خاک نداشت خودت را نمایاندی).
امضاء کنندگان بیانیه با اشاره به درخواست جنگ طلبانه نهادهائی چون "اتحاد علیه ایران هستهای" (UANI) همگی بر بالای پشت بام رفته و فریاد "آی گرگ، آی گرگ" سر دادهاند، غافل از اینکه از آن سوی پشت بام جمهوری اسلامی افتادهاند. اگرچه اتحاد علیه ایران هستهای بیش از دو هفته پیش درخواست حمله به اهداف نظامی و امنیتی سپاه پاسداران را طرح کرده بود، اما واقعیت این است که اسرائیل و آمریکا و متحدانش بنا به درخواست یک نهاد و یا گروه جنگ علیه کشور دیگری را آغاز نمیکنند. وانگهی این گروه مکررا در نشستهای سالانه خود این درخواست را تکرار نموده است و اصلا تازگی ندارد. حتی بیش از پنج سال پیش در دهمین نشست سالانه آن با حضور مایک پمپئو، جان بولتون، برایان هوک، عادل الجبیر، وزیر خارجه وقت عربستان و سفیران امارات متحده عربی و بحرین همین درخواست تکرار شد.
در گذشته این نهاد در کنفرانس خود، سازمان مجاهدین (شورای ملی مقاومت) و برخی از احزاب اتنیکی وابسته به کنگره ملیتهای ایران را دعوت کرده بود. اگر به ساختارشناسی مجموعه افراد امضاء کننده این بیانیه با دقت بیشتر بنگریم، علیرغم تضادهای فراوان فقط سه نکته مشترک را بین آنها میتوان تشخیص داد والاغیر! ۱ ـ مخالفت با مجاهدین. ۲ ـ مخالفت با پهلوی. ۳ ـ مخالفت با احزاب اتنیکی و ادعای آنها مبنی بر اینکه آمریکا قصد دارد به ایران حمله کند و آن را بین گروههای اتنیکی بقول یکی از صادراتیهای اصلاح طلب "کُلنگی" و یا بعبارتی تجزیه کند. یعنی دقیقا همان ادعایی که جمهوری اسلامی همیشه مطرح میکند (فروپاشی نظام = فروپاشی ایران). دلیل دوم برخی از آنها این است که آمریکا با حمله به ایران میخواهد مجاهدین را به قدرت برساند. دلیل سوم برخی دیگر از امضاء کنندگان این است که آمریکا با حمله به ایران میخواهد حکومت پهلوی را برگرداند. در حقیقت فاکتور و عوامل سلبی باعث گرد آمدن این ملغمه "شتر گاو پلنگ" شدهاند تا همانند زرافه با گردنی دراز و زبانی درازتر فریاد سر دهند "آی گرگ". یا وگرنه هیچ انگیزه مثبت و ایجابی دیگری وجود ندارد.
نگارنده هیچگاه در جلسات "اتحاد علیه ایران هستهای" شرکت نکردهام و هیچگاه مبلغ و یا حامی حمله به ایران نبوده و نیستم، و با هواداران این نظریه بحث و جدل فراوان نمودهام. هوادارانی که معتقدند همانند طالبان، صدام حسین و معمر قذافی زور ملت هرگز به دیکتاتورهای دهشتناک نمیرسد، مگر آنکه کمک خارجی باشد، زیرا، به ادعای آنها، جمهوری اسلامی وقتی حاضر است برای بقای بشار اسد نیم میلیون انسان را بُکشد و میلیونها را آواره کند، آیا برای بقای خود از کشتار ابایی خواهد داشت؟ و اینکه برخی از این جماعت معتقدند "خون بر شمشیر پیروز است" منظورشان خون مهساها و نیکاها و خدانورها است؛ یا وگرنه خودشان در سرای پیری در کشورهای غربی دور از گود آسوده غنودهاند و از راه دور به نوجوانان ایرانی میگویند "لنگش کن". این ادعای طرفداران دخالت خارجی است که بنوبه خود حامیان و مخالفانی دارد که آن را میگذارم و میگذرم.
نکته مهم دیگر، به باور نگارنده، شکاف رو به افزون نسلی و عقیدتی بین نسل جوان و نسل ماقبل انقلاب است. اسامی برخی از امضاء کنندگان بیانیه یکطرفه حمایت از فلسطین (بخوان حماس) در این بیانیه نیز دیده میشود. زیرا آبشخور فکری تاریخی مبتنی بر حدس و تعصب اسرائیل ستیزی و آمریکا ستیزی و پهلوی ستیزی در همه آنها انبازین و نمایان است. اینان دهه هاست که بر مخمل نرم خیالهای خوش آن روزگاران گذشته باز نشسته و در رویاهای خود پرواز میکنند. در حالی که نسل جوان در داخل در مقابل شعار مرگ بر اسرائیل شعار مرگ بر فلسطین میدهد و یا در استادیوم در مقابل پرچم فلسطین آن شعار را میدهد و یا چاپلوسانی مثل مرضیه برومند را هو میکنند. در زاهدان شعار نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران سر میدهند. سالهاست نسل جوان شعار میدهد "فلسطین را رها کن، فکری به حال ما کن"؛ و یا شعار "دروغ میگند آمریکاست دشمن ما همینجاست". اما هنوز هم اولویت و دغدغه اصلی نسل ء فرورفته در افکار سنتی (اعم از برخی از چپ و مذهبی و جبهه ملی و غیره) ماقبل انقلاب، فلسطین است و فلسطین.
کلام آخر اینکه برای این جمع بزرگوار که بسیاری از آنها را از نزدیک میشناسم احترام قائلم. ولی نقد و ارزیابی بی کینه پاداشی است که ارزش آن را باید دانست. و امیدوارم این دوستان از سنجشگری دوستانه بنده نرنجند. زیرا در شرایط جاری برآیند این بیانیه اغواگر "دادن آدرس اشتباهی" و انحراف افکار عمومی است. یا وگرنه همانگونه که چند روز پیش به یکی از امضاء کنندگان محترم این بیانیه گفتم، بزرگنمایی خطر حمله و دلواپسی کاذب تجزیه ایران بازنشر قرائت هدفمندانه رژیم و "بازی کردن در زمین جمهوری اسلامی" است. بانی و آغازگر جنگ دهشتناک جاری که بی گناهان بی شماری از دو طرف کشته شدهاند. حمله تروریستی ـ داعشی حماس با حمایت جمهوری اسلامی است. دریغ از یک محکوم کردن لفظی حماس در کنار محکومیت کشتار کودکان غزه توسط نسل ماقبل انقلاب. متاسفانه باید گفت: "هر که پیرش این چنین گمره بود /کی مریدش را به جنت ره بود".
عبدالستار دوشوکی
مرکز مطالعات بلوچستان ـ لندن
doshoki@gmail.com
انجام بازجوییها از دختر عباس عبدی