تجربه ریگان در برخورد با دولتهای سرکش و متحدان تروریستی آنها میتواند نقشه راه بایدن باشد؛ او در پی حمله حماس، وضعیتی مشابه ریگان در دهه ۱۹۸۰ دارد؛ جمهوری اسلامی نگاه میکند تا ببیند آیا پاسخ آمریکا قاطعانه است یا خیر
حمله غافلگیرانه حماس به اسرائیل نقطه عطفی برای تغییر سیاست دولت بایدن در پذیرش نظم نوین جهان بود. ماه گذشته آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا، گفت تصوراتی که رویکرد آمریکا در عصر پساجنگ سرد را شکل داده بود دیگر موضوعیت ندارد.
متیو فریکس در مقالهای که در نشریه تایم منتشر شده است مینویسد این سخن بلینکن حاکی از تمایل بایدن و تیم او به چرخش سیاست خارجی از «جنگ همیشگی» به عصر جدیدی از رقابت قدرت با چین و روسیه بود.
ایندیپندنت فارسی - اما حمله حماس که بهرغم تکذیبها، تصور میشود با حمایت جمهوری اسلامی صورت گرفت، ثابت کرد «دولتهای سرکش»ــ که از پایان جنگ سرد به این سو تهدیدی برای آمریکا و امنیت جهان محسوب میشدند، همچنان صلح و ثبات بینالمللی را تهدید میکنند.
نویسنده مقاله معتقد است که در این لحظه خطیر، بایدن برای تنظیم یک سیاست خارجی موفق، میتواند از راهبردهای موفقیتآمیز دولت رونالد ریگان در پایان جنگ سرد درس بگیرد.
مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی
در اواخر دهه ۱۹۸۰، رژیمهای جمهوری اسلامی و لیبی از خاکستر جنگ سرد سر برآوردند و تهدیدی جدی برای امنیت جهان به شمار میرفتند. با پایان جنگ سرد محدودیتهایی که دو رقیبــ آمریکا و اتحاد جماهیر شورویــ برای کشورهای سرکش ایجاد کرده بودند از بین رفت و آنها سه تهدید امنیتی ایجاد کردند: «ستیزهجویی نظامی منطقهای»، «تروریسم دولتی»، و «تلاش برای دستیابی به سلاحهای کشتار جمعی».
این تهدیدها در سال ۱۹۸۳ آشکار، و مشخص شد جمهوری اسلامی حامی تروریستهای حمله ۲۳ اکتبر ۱۹۸۳ در بیروت بود که به کشته شدن ۲۴۱ نظامی آمریکایی منجر شد.
به نوشته فریکس، این حمله و تشدید حملات علیه آمریکا و متحدانش به ارزیابی مجدد رویکرد آمریکا به مسئله «تروریسم» انجامید. ریگان در ژوییه ۱۹۸۵ اعلام کرد که حملات تروریستی «اقدام جنگی» است و اولین راهبرد جامع مقابله با تروریسم تاریخ آمریکا را اعمال کرد. این سیاست بر اقدامهای آفندی و پدافندی تاکید دارد، از جمله تمرکز بر کشورهای حامی تروریسم.
در پی حملات تروریستی که با حمایت معمر قذافی، رهبر لیبی، در اواسط دهه ۱۹۸۰ صورت گرفت، ریگان در اواخر سال ۱۹۸۵ راهبرد جدید مقابله با تروریسم را در مورد قذافی در پیش گرفت و با برنامهای چندجانبه که طرحهای ابتکاری دیپلماتیک، اقتصادی، اطلاعاتی و نظامی را شامل میشد، رژیم قذافی را منزوی کرد.
فریکس در ادامه مینویسد دولت ریگان سپس به متحدان اروپایی فشار آورد که از این راهبرد حمایت کنند تا ائتلافی بینالمللی تشکیل دهد و با تهدید تروریستها و دولتهای حامیشان مقابله کند. ریگان از طریق تحریمهای سختگیرانه و اقدامهای پنهانی برای تغییر رژیم قذافی، در تلاش بود لیبی را تحت فشار نگه دارد.
تا پایان دوره ریاستجمهوری ریگان، راهبرد او در مقابله با دولتهای سرکش در مهار خطر لیبی تا حد زیادی موفق بود. به نوشته فریکس، اثر این راهبرد را در استفاده از نیروی نظامی علیه کشورهای حامی تروریسم پس از حمله ۱۱ سپتامبر و در «جنگ علیه تروریسم» میشد دید.
به عقیده نویسنده مقاله، تجربه ریگان در برخورد با دولتهای سرکش و متحدان تروریستی آنها میتواند نقشه راه بایدن باشد. او در پی حمله حماس، وضعیتی مشابه ریگان در دهه ۱۹۸۰ دارد. جمهوری اسلامی نگاه میکند تا ببیند آیا پاسخ آمریکا قاطعانه است یا خیر.
فریکس معتقد است مسئله اساسی این است که حمله ۷ اکتبر پیامدهای روشن نه فقط برای حماس، بلکه برای جمهوری اسلامی داشته باشد. بایدن باید تلاشهای آمریکا را بر تسریع روند انزوای دیپلماتیک و اقتصادی حماس و جمهوری اسلامی متمرکز کند، حمایت متحدان را جلب کند و در صورت ضرورت، در مقابله با تشدید حملات به اسرائیل، اقدام قاطع انجام دهد؛ این درسی است که باید از ریگان در مبارزه با تروریسم بگیرد.
نوشته عضو سابق سپاه: دست یافتنیها
رؤیای متفاوت بایدن و نتانیاهو