Wednesday, Nov 8, 2023

صفحه نخست » کجا عصبیت قومی تمام می‌شود؟ اکبر کرمی

Akbar_Karami_4.jpgآن‌چه در اسراییل و بر غزه می‌گذرد، دریافت ما از سیاست و قدرت را هم در برابر آفتاب قرار داده است؛ و به غربال می‌کشد. کسانی که دریافت مناسب و عمیقی از سیاست و قدرت و فرآیندها‌ی گردانش و‌ مدیریت پهنه‌ی همه‌گانی ندارند، در روبه‌رویی با فاجعه‌ای که در منطقه‌ی خاورمیانه و به معنایی در جهان جاری است، مجبور هستند سوگیری کنند و در یک طرف ب‌ایستند! گروهی در طرف اسراییل ایستاده‌اند و چشم‌ها‌ی خود را بر جنایت‌ها‌ی اسراییل و خطاها‌ی غرب در پشتی‌بانی بی‌قیدو‌شرط از اسراییل بسته‌اند! این‌جماعت گاهی تا آن‌جا پیش می‌روند که از ارزش‌ها و‌ مناسبات جدید، خوانشی برای توجیه سرکوب و جنایت می‌تراشند. در طرف دیگر کسانی هستند که دل‌شان از جنایت‌ها‌ی جنگی اسراییل خون است؛ و تا آن‌جا پیش‌می‌روند که به نقد و نفی دمکراسی و استانداردها‌ی حقوق بشر در غرب می‌رسند.

در سفته‌ترین خوانش‌ها، در هر طرف نبود دریافت دقیق و عمیق از سیاست، قدرت و دمکراسی آشکار است.

آن‌ها یا می‌گویند: دشمن دشمن من دوست من است؛ ‌وب ه آسانی و باآسوده‌گی در کنار اسراییل می‌ایستند و از دش‌واری‌ها‌ی سیاست‌ورزی و بنیادها‌ی آمیزش اجتماعی مسالمت‌آمیز می‌گریزند!
یا می‌گویند: غرب به طور کلی و آمریکا به طور ویژه از دمکراسی و حقوق بشر استفاده‌ی ابزاری می‌کنند؛ و در گسترش این ارزش‌ها جدی نیستند.

اگر دریافت مناسبی از سیاست و قدرت در میان باشد نباید و نمی‌توان از فجایعی که در جهان جاری است به نفی و بی‌اعتبار کردن اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر و مناسبات آن رسید. (کاری که سنتی‌ها و اسلام‌گراها فرصت‌طلبانه مشغول آن هستند.) باید راهی و سازوکاری را پالید که بتواند این استانداردها را در پهنه جهانی و بین‌المللی در جای‌گاه داوری‌ی استوار کند. (کاری که سیاست‌مداران انسان‌مدار و صلح‌جو درگیر آن هستند؛ و‌جریان‌ها‌ی فراراست و هوادار اسراییل از دریافت آن ناتوان هستند.)

جریان‌ها‌ی فراراست و هوادار اسراییل برآمد بنارها و علت‌ها هستند؛ این جماعت به طور چیره سیاست را روانیدن قدرت سخت و سرکوب مخالف خود می‌دانند؛ و تن به گفت‌وگو و تغییر نمی‌دهند! جهان تاریک آن‌ها در دوگانه‌ی خیر و شر فشرده می‌شود. دوگانه‌ای که در جاذبه‌ی سیاه‌چاله‌ها‌ی بدپنداری و خودمرکزپنداری هیچ روزنی برای دیدن دیگری، حقوق او و صدای‌اش نمی‌گذارد. این جماعت چنان از کشتار و جنگ صحبت می‌کنند که آدمی بی‌اختیار به یاد پیش‌الگوها‌ی (پروتوتایپ‌ها) فرگشتی نیا‌ی حیوانی آدمی می‌افتد.

با این همه بعد منتقدان مدرن و خوانش‌ها‌ی سفته در نقد سیاست و سیاست‌ورزی در غرب هنوز دو ایراد برجسته وارد است. ایرادها و نقدهایی که از اتفاق راه ما را در رسیدن به جایی که این سیاست‌مدارها‌ی مدرن اراده کرده‌اند، و نشان می‌دهند دش‌وارتر می‌کند.

یکم. نباید چنان از «سیاست» گفت‌وگو کرد که انگار سیاست چیزی بیش و جدا از آدمیان است و بر ما فرمان می‌راند. این شکل از ذات‌گرایی در دریافت قدرت هم نادرست است و هم خطرناک. نادرست است زیرا ما در جهان و در سیاست در بنیادها با هیچ ذاتی روبه‌رو نیستم!

ذات‌گرایی برآمد جهان‌شناسی، انسان‌شناسی و شناخت‌شناسی قدیم است و نمی‌تواند کنار ارزش‌ها و دریافت‌ها‌ی جدید و نام‌گرا (نومینال) و هم‌ساز (اجماع‌شده) بنشیند. ذات‌گرایی به ویژه در پهنه‌ی سیاست و دریافت قدرت خطرناک هم هست! به نادانی‌ها و بددانی‌ها‌ی ما در دریافت قدرت و سیاست دامن می‌زند و امکانان‌ها‌ی ما را برای سیاست‌ورزیدن و توزیع و سامانیدن قدرت بسیار محدود می‌کند.
توسعه‌ی سیاسی فرآیند دریافت نوین ما از قدرت و سیاست و خواست توزیع قدرت و داوری است. سیاست‌ورزی تکاپوی انسانی و همه‌گانی برای کنترل متغیرها‌ی اجتماعی و همه‌گانی است. ذات‌گرایی در دریافت قدرت به جدایش (الیناسیون) از سیاست دامن می‌زند و فرآیند خواست سهم خود از قدرت و داوری را ناکام می‌گذارد. چنین پنداری از قدرت راه را برای توسعه‌‌ی سیاسی می‌بندد. و ما را به آدم‌هایی تبدیل می‌کند که به جا‌ی تکاپو‌ی دگرگونی و گردانش (مدیریت) مناسب شرایط، به منتظران دگرگونی و فرج فرومی‌کاهد.

دوم. طرح این ادعا که برخی از «حکومت‌ها شعار دموکراسی سر می‌دهند، اما به آن عمل نمی‌کنند.» ریختی از ساده‌سازی دمکراسی و سیاست است و حتا در جایی به انگاره‌ها‌ی رنگارنگ نیرنگ می‌رسد. و گاهی بر شکلی از بددانی دمکراسی هم سوار می‌شود.
الف. دمکراسی به تعبیر ارنست بارکر راه‌حل نیست؛ طریق جست‌وجو‌ی راه‌حل است. در نتیجه در پهنه‌ی جهانی و در نبود سازوکارها‌ی دمکراتیک بین‌المللی، متهم کردن کشورها‌ی دمکراتیک به انگاره‌ها‌ی نیرنگ، یا بی‌توجهی به مناسبات انسانی به بی‌بنیادی دریافت سیاست در بنیادها‌ی دمکراتیک راه خواهد برد.
ب. دمکراسی‌ها هم همانند آدمیان خطا می‌کنند. دمکراسی ‌راهی برای گریز از خطا نیست؛ دمکراسی راهی است که امکان آزمون و خطا‌ی ملی را می‌گشاید و هزینه‌ها‌ی ملی را کم‌تر خواهد کرد. در این دریافت از دمکراسی طبیعی است که هم امکان خطا در حکومت‌ها‌ی دمکراتیک هست! و هم چون منافع و ارزیابی‌ها دیگر است، در بنیادها رفتارها و آماج‌ها هم دیگر خواهد شد.
ج. دموکراسی‌ها و حتا سیاست‌مدارها در اجتماعات دمکراتیک همیشه سیاست‌ها (جنگ یا کشتار یا نقض حقوق بشر) را انتخاب نمی‌کنند، این سیاست‌ها به طور چیره به آنان تحمیل می‌شود. به زبان‌دیگر راه‌ها‌ی آسان‌تر، کارآمدتر و ... هنوز در افق سیاست جهانی (حتا در کشورها‌ی توسعه‌یافته) دیده نمی‌شود.

فشرده کنم دش‌واری بنیادین در سیاست در پهنه‌ی جهانی دمکراسی و حقوق بشر یا عدم تعهد بر آن‌ها نیست؛ دش‌واری توسعه‌نایافته‌گی است (گاهی توسعه‌نایافته‌گی رای‌دهنده‌ها) که نمی‌گذارد این ارزش‌ها و سازوکارها در جای‌گاه داوری بنشینند و امکانی برای سیاست‌ورزی و گفت‌وگوها‌ی کارآمد و حقوق بشرمحور (به جای جنگ و عصبیت قومی) بگشاید.

اکبر کرمی



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy