Sunday, Dec 10, 2023

صفحه نخست » تابوی کمک خارجی را بشکنیم، اکبر معارفی

Akbar_Moarefi.jpgهیچ دولتی در جهان با مخالفتی گسترده تر و عمیق تر در جامعه خود چون جمهوری اسلامی مواجه نبوده و دوام نیاورده است. درک درست از علت موفقیت رژیم جمهوری اسلامی در بقا و سرکوب مخالفین برای رهایی از این نکبت چهل و چهار ساله امری حیاتی است. بدون شناخت از علل عدم موفقیت اپوزیسیون و موفقیت جمهوری اسلامی، هدایت انزجار اجتماعی علیه حکومت نعلین برای رهایی از این کابوس ممکن نخواهد شد.

تقریباً همه فعالین اپوزیسیونِ جمهوری اسلامی، انگشت اتهام را بسوی اپوزیسیون شقه شقه شده و خود زن متوجه می کنند که نتوانسته حداقل هایی را برای وحدت عمل و همکاری در یک چارچوب دموکراتیک به وجود بیاورد و گاه به نظر می رسد که برخی از آنها حذف دیگران را مهم تر از مبارزه علیه جمهوری اسلامی می دانند. این ارزیابی اگرچه تا حدودی درست است ولی نه تنها برای توضیح شرایط امروز کافی نیست بلکه شاید نقش اصلی و تعیین کننده ای نداشته باشد.

در ایران امر به دست گرفتن قدرت سیاسی و حفظ آن به ابزار سرکوب و اعمال قدرت در جامعه مربوط می شود. رژیم پهلوی ابزار اعمال قدرت و سرکوب را از دست داد و خمینی با ابزار سرکوب و اعمال قدرت خود که بیشتر آن از خیل عظیم مردم متوهم تشکیل می شد قدرت سیاسی را به دست گرفت. به رغم پیچیدگی های امر سیاست، منطق حاکم بر آن بسیار ساده است. جبهه ای که قدرت بیشتری دارد پیروز می شود و قدرت سیاسی را به دست می گیرد. به همین سادگی.

در همان ابتدای پیدایش جمهوری اسلامی در سالهای ۱۳۵۸ و ۱۳۵۹ تظاهراتی با شرکت ده ها هزار نفر که گاهی به حدود صدهزار نفر می رسید از طرف جریانهای چپ مانند فداییان، پیکار و مجاهدین علیه جمهوری اسامی بویژه در میدان آزادی چندین بار برگزار شد. مرکز مخالفت با جمهوری اسلامی دانشگاه ها بود که مانند سایر کشورهای دنیا پایگاه اصلی سازمانهای چپ بودند. خمینی که از طرف سازمانهای چپ احساس خطر می کرد در فروردین ۱۳۵۹ پروژه انقلاب فرهنگی را با هدایت عبدالکریم سروش، حسن حبیبی، محمد جواد باهنر، جلال الدین فارسی و شمس آل احمد برای پاکسازی دانشگاه ها از مخالفین جمهوری اسلامی اجرا کرد. بازوان انقلاب فرهنگی خمینی که از بی فرهنگ ترین اقشار جامعه تشکیل می شدند با توحشی بسیار نادر به دانشجویان در محیط دانشگاه ها حمله کردند و از هیچ قتل و جنایتی رویگردان نشدند.

من که در آن دوران دانشجو بودم، در آنسوی نرده های دانشگاه شاهد حمله اراذل و اجامر برای پاکسازی دانشگاه ها از دانشجویان و استادانی بودم که مخالف خمینی و حکومت اسلامی او بودند. ابتدا تصور من بر این بود که زمامداران جمهوری اسلامی، این جماعت خشن و خونریز را تماماً از هیئت های مذهبی جنوب شهر بسیج کرده اند. ولی بزودی دریافتم بسیاری از کسانی که با خشمی باورنکردنی به دانشجویان پسر و دختر حمله می کردند اعضای سازمان های مسلح افغانستان بودند که در تهران تحت حمایت سپاه پاسداران سازماندهی می شدند. در آن زمان، تا آنجا که من به خاطر دارم دو سازمان مطرح شیعه افغانی، سازمان نصر و شورای انقلاب اسلامی در تهران دارای روابط نزدیک با سپاه پاسداران بودند. دو سازمان حرکت اسلامی و جمعیت اسلامی افغانستان که به دولت پاکستان نزدیک بودند هم در تهران دارای دفتر بودند. البته سپاه پاسداران هم دارای نیروهای افغانی بود که با لباس سپاه پاسداران در افغانستان برای کسب قدرت می جنگیدند. این سازمان های سیاسی که ریشه شان در خارج از مرزهای کشور ایران قرار داشتند در زمان لازم نیروهایشان را برای سرکوب مخالفین در اختیار سپاه پاسداران قرار می دادند. به رغم وجود خیل عظیمی از جمعیت متوهم که از خمینی طرفداری می کردند، جمهوری اسلامی در جریان انقلاب فرهنگی دریافته بود که برای مقابله موثر و با خشونت کامل علیه جریان های چپ رقیب می بایست به نیروهای خارجی متکی می شد.

مدت ها بعد که کم کم گزارش هایی از حوادث قبل از انقلاب منتشر شدند، فهمیدیم که انقلاب اسلامی ۵۷ نیز تا حد زیادی متکی به نیروهای نظامی خارجی در داخل ایران بود. همانطور که گفته شد، در ایران قدرت سیاسی از طریق اعمال قدرت قهریه تصاحب می شود. شکل قدرت قهریه در جوامع مختلف فرق می کند ولی منطق استوار بر آنها یکی است: نیروی قوی تر نیروی ضعیف تر را به عقب می راند یا کاملاً از صحنه محو می کند. در جریان انقلاب، در دی ماه سال ۵۷ ژنرال هایزر (Robert Ernest Huyser) از طرف کارتر روانه ایران شد تا ارتش را از مقابله با نیروهای خمینی منصرف کند[۱]. یعنی قدرت قهریه ای که می توانست نظم پهلوی را حفظ کند از طرف جیمی کارتر خنثی شد. از طرف دیگر شواهدی وجود دارند که تعداد قابل ملاحظه ای از نیروهای فلسطینی با برنامه قبلی برای تقویت قدرت قهریه خمینی قبل از انقلاب ۵۷ وارد ایران شده بودند. برای این که این گزاره به خیالبافی و رواج تئوری توطئه تعبیر نشود، چند نمونه از این گزارش ها را می آوریم.

هما ناطق که یکی از اعضای چریک های فدایی خلق و مخالف نظام پهلوی بود در دومین نوار "پروژه تاریخ شفاهی ایران" می گوید دو روز قبل از کشتار هفده شهریور در میدان ژاله، شفیعی کدکنی به دانشگاه رفت ولی در آن را بسته دید. به خیابانهای اطراف رفت تا دری جانبی و باز پیدا کند که چند نفر را با لباس سربازی در خیابان نزدیک دانشگاه دید. به طرف آنها رفت تا سئوال کند چگونه می تواند وارد دانشگاه شود ولی آنها از پاسخ دادن به او امتناع کردند. شفیعی کدکنی شک برد که شاید آنها عرب باشند و با آنها به زبان عربی صحبت کرد و در کمال تعجبش، آنها به او پاسخ دادند و گفتند کسی نباید از حضور آنها در ایران اطلاع داشته باشد. هما ناطق اضافه می کند که صبح ۱۷ شهریور که مردم برای دادن خون به زخمی ها به بیمارستان رفته بودند، خانم سیمین دانشور به او گفته بود که بسیاری از زخمی های بیمارستان حتی زبان فارسی نمی دانستند و فقط به عربی صحبت می کردند. حتی کارت شناسایی یکی از کشته شدگان نشان می داد که از اهالی لبنان بود. هما ناطق اضافه می کند که سند مهمی وجود دارد که نشان می دهد راننده باشگاه تاج پانزده عرب عضو حزب عمل را در میدان ژاله جا داده بود تا از میان مردم به سوی سربازان ارتش شاهنشاهی شلیک کنند[۲].

یکی از روحانیونی که متهم شده بود در طرح کشتار ۱۷ شهریور در میدان ژاله نقش کلیدی داشته و برخی از چریک های فلسطینی در خانه او به سر می بردند علامه نوری است. از آنجا که خبر وجود چریک های عرب با لباس سربازی ارتش ایران و شلیک آنها به طرف نیروهای ارتش که گیج شده بودند، در میان مردم پخش شده بود. او برای رد گم کردن در مصاحبه ای عنوان کرد که در روز ۱۷ شهریور در میدان ژاله تعدادی سرباز اسرائیلی که به زبان انگلیسی صحبت می کردند به مردم و سربازان شلیک کردند[۳].

رابرت آرمائو (Robert F. Armao) یکی از دوستان شاه فقید ایران بود که ۳۳ سال پس از انقلاب ۵۷ در مصاحبه ای با عرفان قانعی فرد در نقد ساواک و عدم کارایی آن گفت که یاسرعرفات به او گفته بود که در جریان انقلاب ۵۷ پنجاه چریک فلسطینی را به ایران فرستاده بود بدون اینکه ساواک متوجه شود[۴]. شاید بپرسید چگونه ۵۰ چریک فلسطینی توانستند بر یک ارتش مسلح چیره شوند؟ پاسخ روشن است با ایجاد کشتار از پیش برنامه ریزی شده در میدان ژاله در ۱۷ شهریور ۱۳۵۷، حرکت های اعتراضی رادیکال تر شدند. و برای این کار نه پنجاه نفر بلکه ۱۵ چریک فلسطینی هم که طبق گفته هما ناطق در میدان ژاله جای داده شده بودند کافی بود. چون خمینی و یارانش از تجربه سینما رکس آبادان که در آن ۶۷۷ نفر را زنده در آتش سوزانده بودند و ساواک را مقصر معرفی کرده بودند دریافته بودند بهترین راه برای تهییج عمومی و رادیکال کردن اعتراضها به حکومت سیاسی وقت، کشتار انزجار آوری است که بتوان گناه آن را متوجه دولت شاه کرد.

البته هادی غفاری در مصاحبه با حسین دهباشی به روشنی گفته بود که قبل از انقلاب با استفاده از امکانات موجود در سوریه سلاح های زیادی به ایران ارسال کرده بود[۵].

بنابراین می بینیم که قبل از انقلاب، خمینی با استفاده از نیروهای نظامی غیر ایرانی و امکانات موجود در خارج از کشور موفق شد تا قدرت سیاسی را در ایران به دست بگیرد.

جمهوری اسلامی پس از پیروزی انقلاب جهت رفع خطر از مخالفین خود در خارج از کشور ، از نیروهای خارجی برای ترورهای برون مرزی استفاده کرده است.

انیس نقاش، یک شیعه لبنانی که چهار سال پیش از انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۵، به همراه کارلوس تروریست بین المللی و با طراحی ودیع حداد، بنیادگذار گروه تروریستی «سپتامبر سیاه»، یازده وزیر نفت کشورهای عضو سازمان اوپک را گروگان‌ گرفته بود. بعداً در تابستان ۱۹۸۰ از طرف خمینی اقدام به ترور ناموفق شاپور بختیار کرد که در آن یک زن همسایه و یک پلیس کشته شدند و یک پلیس دیگر معلول شد[۶].

ارتشبد اویسی در بهمن‌ماه ۱۳۶۲ توسط گروه لبنانی جهاد اسلامی، به رهبری عماد مغنیه، در پاریس ترور شد[۷].

در سال ۱۹۸۰ علی اکبر طباطبایی در مریلند آمریکا توسط دیوید تئودور بلفیلد (David Theodore Belfield) فرزند سوم یک خانوادهٔ هفت نفرهٔ مسیحی از پدری سیاه‌پوست و مادری سفیدپوست اهل کارولینای شمالی آمریکا به قتل رسید. علی‌اکبر طباطبایی قبل از انقلاب وابسته مطبوعاتی سفارتخانه ایران در واشنگتن بود و پس از انقلاب به عنوان منتقد روح‌الله خمینی در رسانه‌های آمریکایی ظاهر می‌شد. وی همچنین "بنیاد آزادی ایران" را در تلاش برای برقراری دموکراسی و سکولاریسم در ایران تأسیس کرد. قاتل علی اکبر طباطبایی نام خود را به "داود صلاح الدین" تغییر داد و از طریق سوییس به ایران گریخت و تحت حمایت جمهوری اسلامی اکنون در یک آپارتمان در حومه تهران با همسر ایرانی خود زندگی می‌کند. او در سال ۱۳۸۰ در فیلم سفر قندهار به کارگردانی محسن مخملباف نقش پزشکی انسان دوست را بازی کرد.

در ۱۷ سپتامبر ۱۹۹۲ فعالان و رهبران کرد، صادق شرفکندی، فتاح عبدلی، همایون اردلان و نوری دهکردی در رستوران میکونوس شهر برلین آلمان توسط عباس حسین راحیل معروف به عماد یک شهروند لبنانی به ضرب گلوله به قتل رسیدند. او یکی از دو متهم اصلی پرونده ترور بود.

بنابراین می بینیم جمهوری اسلامی از همان ابتدای پیدایش خود برای رفع خطر از اپوزیسیون خارج از کشور تا حد زیادی به نیروهای بین المللی متکی است.

در جریان جنبش سبز که هدف آن اعتراض به تقلب انتخاباتی آشکار در سال ۱۳۸۸ بود و اقشار وسیعی از جامعه در آن حضور داشتند باز ما شاهد کمک نیروهای غیر ایرانی به جمهوری اسلامی در سرکوب مردم ایران بودیم. در آن دوران عکس ها و گزارش های فراوانی از حضور نیروهای شناخته شده لبنانی در تهران منتشر شدند. بسیاری از سایت های اینترنتی گزارش کرده بودند که برخی از کسانی که با معترضان برخورد می کردند با زبان عربی حرف می زدند و احتمالاً به حزب الله لبنان یا جنبش حماس وابسته بودند. در ۲۵ جون ۲۰۰۹ دفتر حزب الله لبنان در تهران بیانیه ای صادر کرد و این گزارش ها را به "استکبار جهانی" نسبت داد که هدفش ایجاد تفرقه در یک جبهه واحد بود[۸]. یک سال و نیم بعد در بیست فوریه سال ۲۰۱۱ خبرگزاری فرانسه گزارش داد که ۱۵۰۰ نفر نیروی حزب الله لبنان در سرکوب جنبش اعتراضی مردم در سال ۲۰۰۹ شرکت داشتند[۹].

در جریان جنبش موسوم به "زن-زندگی-آزادی" که در پی قتل مهسا امینی "دختر ایران" رخ داد جمهوری اسلامی به طوری گسترده از نیروهای نیابتی خود در منطقه برای سرکوب مردم ایران استفاده کرد[۱۰]. امروز به پیروی از مدل روسی واگنر نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی مانند زینبیون، حشدالشعبی و فاطمیون وظیفه ایجاد فضای امنیتی را به عهده گرفته اند. "امروز یک جوان عراقی، لبنانی یا یمنی برای دسترسی به تسهیلات و امکانات کشور ایران نسبت به هر جوان ایرانی در اولویت قرار دارد. جمعیت ایرانی کشور ایران با رشد بالای مهاجرین افغانستان، با مهاجرت هدایت شده شیعیان عراقی و خرید املاکی که از سوی عراقی ها صورت می گیرد تحت فشار است. بسیاری از ایرانی ها که حاضر نیستند استانداردهای یک زندگی عادی را از دست بدهند مجبور به مهاجرت شده اند، و نظام سیاسی ایران در حال پر کردن کشور با مهاجرانی از کشور های بیگانه است[۱۱]." فرزانه روستایی هدف از این تغییر را در ترکیب جمعیت ایران تقویت اهرمهای سرکوب و سست کردن وحدت ملی برای تغییر سیاسی ارزیابی می کند.

دخالت نیروهای سرکوبگر خارجی در حرکت های اعتراضی در کف خیابان کافی نبود که جمهوری اسلامی شروع به وارد کردن آن ها به دانشگاه ها نمود. در جولای ۲۰۲۳ محمد مقیمی رئیس دانشگاه تهران پذیرش ۳۰ دانشجوی حشدالشعبی به دانشگاه تهران را تایید کرد[۱۲]. بدون شک برخلاف قسم حضرت عباس محمد مقیمی، هدف انباشته کردن دانشگاه های کشور از تروریست های حشدالشعبی برای سرکوب جنبش اعتراضی دانشجویی است.

بنابراین می بینیم خمینی به پشتوانه دخالت نیروهای شبهه نظامی خارجی حکومت پهلوی را شکست داد و بر اریکه قدرت نشست. جمهوری اسلامی که ثمره زندگی نحس خمینی بود انقلاب فرهنگی را که متکی به نیروهای نظامی خارجی بود با موفقیت انجام داد و دانشگاه ها را تصفیه کرد. جمهوری اسلامی با تکیه به نیروهای شبهه نظامی خارجی مخالفان خود را در خارج از کشور ترور کرد. در جریان جنبش سبز از نیروهای حزب الله لبنان برای سرکوب گسترده مردم ایران استفاده کرد. در جنبش اعتراضی ۱۳۹۸ حشدالشعبی را در خوزستان مستقر کرد. در جریان جنبش مهسا یا جنبش "زن-زندگی-آزادی" به حد بیشتری از گذشته از نیروهای نیابتی خود در منطقه مانند زینبیون، حشدالشعبی و فاطمیون برای سرکوب مردم ایران استفاده کرد و این را هم کافی ندانست و تروریست های حشدالشعبی را به عنوان دانشجو در دانشگاه های کشور وارد کرده است.

حال سئوالی که پیش می آید این است که آیا در طول تاریخ ایران ما چنین شرایطی را پشت سر گذرانده ایم؟ آیا حاکمانی را داشته ایم که با تکیه بر نیروهای نظامی منطقه، مردم ایران را سرکوب کنند و هر اعتراضی را با کشتار خفه کنند؟ اگر چنین الگویی قبلاً تکرار شده است نتیجه آن چه بود؟ پاسخ کوتاه این است که چنین الگویی را داشتیم و نتیجه آن بیش از شش قرن حاکمیت خلفای اسلامی بود که تنها بر اثر حمله خانمانسوز مغول ها نابود شد.

مبارزه ایرانیان با خلفای اسلامی ابتدا از همان الگویی پیروی کرد که ایرانیان فرهیخته ابتدا در مقابل قوم لوط خمینی و اصحابش در پیش گرفتند. بدین معنی که ابتدا با مبارزه فرهنگی و ادبی در قالب جنبش شعوبیه مخالفت با اشغالگران را آغاز کردند. ولی طولی نکشید که قیامهای مسلحانه سازمان داده شدند. در سال ۱۲۷ه.ق. بهزادان پور وندیداد معروف به ابومسلم خراسانی علیه امویان قیام کرد و در سال ۱۳۷ه.ق. با توطئه عباسیان به قتل رسید. پس از به قتل رسیدن او در سال ۱۳۷ه.ق. (۷۶۶م)در نیشابور، سمنان (قومس) و ری سنباد زرتشتی معروف به فیروز اسپهبد به خون خواهی ابومسلم قیام کرد. در این قیام خونین لشگر ده هزار نفره ابوجعفر منصور خلیفه عباسی شصت هزار نفر از پیروان سنباد، پیر، جوان، زن و مرد را به قتل رساند و شخص سنباد هم در هنگام فرار کشته شد[۱۳]. سپس در سال ۱۳۸ه.ق. (۷۵۶م) بعد از قيام سنباد، بوعاصم بستی والی سیستان که چهارسال درعهد ابومسلم برسیستان حکومت میکرد، بر ضد سلطه عباسی قيام کرد و با سپاهی از زرنج در جنوب غربی افغانستان بقصد تسخير خراسان براه افتاد. ولی او نیز در این نبرد کشته شد[۱۴]. در سال ۱۴۰ه.ق. (۷۵۷م) دوسال پس ازقيام بوعاصم بستی، دسته‌های نظامی به رهبری سعيد جولاه بر ضد حکمران خراسان قيام کردند وچنان ترس و وحشتی را در دل والی خراسان ايجاد کردند که والی از برج قلعه بزير افتاد و در دم جان داد[۱۵]. يکسال بعد در سال ۱۴۱ه.ق. (۷۵۸ م) مردم سيستان به رهبری حضين بن رقاد از روستای رون و چول سیستان (اوق) بر ضد حاکم عباسی (سليمان بن عبدالله) قیام کردند[۱۶]. همزمان با قيام حضين سيستانی، قيام ديگری به سرکردگی سردارخراسانی موسوم به اسحاق ترک به راه افتاد. اين شخص از آن جهت به اسحاق ترک شهرت يافت که به نمایندگی ابومسلم به ماوراء النهر به ميان ترکان برای سازماندهی رفته بود[۱۷]. در همین سال راوندیان به خونخواهی ابومسلم علیه ابوجعفر منصور خلیفه عباسی قیام کردند و با سیصد نفر به قصر او در بغداد برای کشتنش حمله کردند[۱۸]. در سال ۱۴۲ه.ق. اسپهبذ نبردی طولانی را با سپاه خلیفه ابو جعفر منصور شروع کرد[۱۹].

همانطور که دیده شد بعد از ابومسلم در طول پنج سال حد اقل هفت قیام بزرگ رخ دادند که در تاریخ ثبت شده است. تصویر دوران ششصد ساله حکومت خلفای اسلامی بر ایران با این تصویر پنج ساله چندان تفاوت نمی کند. ولی خلفای عرب با بهره برداری از امکانات موجود در این حوزه تمدنی تقریباً همیشه موفق شدند که قیام های ایرانیان را به خونین ترین شکل سرکوب کنند. شکست قیام های ایرانیان فقط به دلیل عدم یکپارچگی و فقدان رهبری واحد نبود. در صورت نبود امکانات مادی و انسانی لازم در حوزه تمدنی وسیعی که خلفای اسلامی به آن دسترسی داشتند حتماً رهبری واحد علیه آن ها شکل می گرفت. ولی در عمل، ایرانیان در قیام های خود متکی به نیروهای مردمی محدودی بودند که بی واسطه در پیرامونشان حضور داشتند ولی خلفای عباسی از نیروهای انسانی وسیعی استفاده می کردند که از آسیای میانه تا دریای مدیترانه در دسترس آن ها قرار داشت. این همان الگوی زمامداری است که قوم لوط اصحاب خمینی از آن پیروی می کند: سرکوب در مرزهای ایران و جمع آوری نیروهای نظامی مدافع در خارج از مرزهای ایران برای تداوم بقا. این تجربه تاریخی به ما نشان می دهد تداوم این الگوی زمامداری و سرکوب خونین این امکان را به جمهوری اسلامی می دهد تا بقای خود را تضمین کند.

سئوال این است: در شرایطی که جمهوری اسلامی از امکانات وسیع منطقه ای برای سرکوب مردم ایران استفاده می کند آیا جایز است مردم ایران و نیروهای مخالف جمهوری اسلامی از امکانات موجود در منطقه برای به زیر کشیدن حکومت نعلین استفاده کنند. به این پرسش از دو جنبه می توان پاسخ مثبت داد. یک جنبه فلسفی و تاریخی است و جنبه دیگر عملی و بر اساس محاسبه سود و زیان است.

از جنبه فلسفی و تاریخی تمام منطقه ما که خاورمیانه نام گرفته است قدیمی ترین حوزه تمدنی باقی مانده در تاریخ انسانی است که حدود پنج هزار سال پیش شکل گرفت. این منطقه جغرافیایی از غرب چین تا دریای مدیترانه به رغم وجود فرهنگ های متفاوت، یک حوزه تمدنی واحد است چون سبک زندگی این مردم و باورهایشان در ارتباط با هم شکل گرفت. بدون شناخت از اسطوره های میان رودان شناخت از اسطوره های فرارودان ناقص خواهد بود. بدون شناخت از فرهنگ بلوچستان شناخت فرهنگ ارمنستان دشوار می شود. بدون شناخت از آریایی های آسیای میانه شناخت اعراب کشور عراق که هم نام کشور و هم نام پایتخت شان پارسی است ناممکن می شود. این حوزه تمدنی که حدود پنج هزار سال پیش شکل گرفت، ۲۵۰۰ سال پیش به یک وحدت سیاسی فراگیر دست یافت. حتی پس از حمله اعراب به ایران اگرچه قدرت سیاسی دست به دست شد ولی یکپارچگی این حوزه تمدنی تداوم یافت. امروز این حوزه تمدنی بر اثر حمله انگلیس ها و روس ها به حدود سی کشور تقسیم شده است. هم تاریخ و هم آینده و هم سرنوشت مردم این منطقه به هم گره خورده است. آشوب در یک بخش این حوزه تمدنی بر زندگی همه مردم آن تاثیر می گذارد. ما همه در یک کشتی و در یک دریای متلاطم نشسته ایم. یا همه با هم به ساحل نجات خواهیم رسید و یا همه با هم در دریای افراط گرایی و بلاهت غرق خواهیم شد. در چهل و چهار سال گذشته، کانون تولید آشوب در حوزه تمدنی ما، جمهوری اسلامی و حکومت ملایان بر ایران بوده است. کمک گرفتن از امکانات منطقه برای به زیر کشیدن حکومت جهل و جنونی که آینده را برای صدها میلیون انسان در این منطقه تیره و تار کرده نه تنها جایز است بلکه یک وظیفه انسانی است.

از نظر محاسبه سود و زیان، آنهایی که در تلویزیون های لس انجلس از روی حسن نیتِ آغشته به بلاهت علیه دریافت کمک از نیروهای خارجی تبلیغ می کنند باید بگویند تا کی می خواهند به تصاویر جوانان به قتل رسیده نگاه کنند و همچنان مردم ایران را به حضور در خیابان با دست خالی دعوت کنند تا شکار تک تیراندازان سپاه و تفنگهای ساچمه ای بشوند که صورت های زیبای آنها را هدف بگیرند؟ تا کی باید شاهد باشیم جوانان ایران که تنها آرزویشان یک زندگی معمولی است به پشتوانه نیروهای کتائب، فاطمیون، حشدالشعبی با باطوم در خیابانهای ایران مورد ضرب و شتم قرار بگیردند، شکار نیروهای مسلح سپاه بشوند و یا در زندان های ایران چنان مورد تجاوز جنسی و شکنجه روحی و روانی قرار بگیرند که مدت کوتاهی پس از آزادی دست به خودکشی بزنند؟ به گزارش بی بی سی بر اساس گفته حسن نوروزی، نایب‌رییس کمیسیون قضایی مجلس ایران تا بهمن ۱۴۰۱ (فوریه ۲۰۲۳) تعداد زندانیان ایران ۲۶۰ هزار نفر تخمین زده شده بود که بخش قابل توجهی از آنها در جریان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ دستگیر شده بودند[۲۰]. فرستادن جوانان وطن با دست خالی به مسلخ جمهوری اسلامی دیگر بس است. ما امروز برای حفظ جان مردم ایران و نجاتشان از این کابوس چهل و چهار ساله به استراتژی دیگری احتیاج داریم که بخش مهم آن کمک مادی و معنوی خارجی است.

منابع

(۱) موسی حسن وند، معمای هایزر؛ فرستاده کارتر در ایران چه ماموریتی داشت؟ اقتصاد انلاین (۱۸ بهمن ۱۴۰۰، ۲۱:۵۳) کد خبر: 608304

(۲) هما ناطق پروژه تاریخ شفاهی ایران، به کوشش حبیب لاجوردی، نوار دوم 1-04-84 از دقیقه ۴۷ به بعد

(۳) سایت پژوهشکده تاریخ معاصر، روایتی از حاشیه و متن کشتار ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ در گفت ‌وشنود با زنده‌یاد آیت‌الله علامه یحیی نوری، ماموران اسرائیلی در کشتار 17 شهریور شرکت داشتند، کد مطلب ۶۰۴۵

(۴) عرفان قانعی فرد "نخستین گفت‌وگو با همراه آمریکایی شاه پس از ۳۳ سال/ مصلحت نیست مسایل محرمانه شاه را منتشر کنم" - سایت تاریخ ایرانی، ۱۶ بهمن ۱۳۹۰، کد خبر ۱۷۶۹

(۵) تاریخ آنلاین - خشت خام - نوبت هفدهم - گفتگو حسین دهباشی با هادی غفاری (Youtube)

(۶) Iran Global 25.02.2021

(۷) Lodi News-Sentinel - Wednesday February 8, 1984, Page 8 of 37Google News Archive Search". news.google.com. Re

(۸) سایت بی بی سی فارسی - ۲۵ ژوئن ۲۰۰۹ - حزب الله حضور نیروهایش در ناآرامی ها را رد کرد

(۹) https://web.archive.org/web/20110224224721/http://hambastegimeli.com/index.php?option=com_content&view=article&id=18907:-1500-&catid=21:2010-01-17-21-49-36

(۱۰) بیانیه مشترک نهاد های چپ و دمکراتیک، در دو سالگرد قتل عمد حکومتی مهسا"ژینا" امینی و جنبش عظیم «زن-زندگی-آزادی» در ایران

(۱۱) سایت گویا: فرزانه روستایی- سه تصویر سیاه از ایران، راه نجات «انقلاب زن زندگی آزادی» است

(۱۲) رادیو فردا (۲۶/تیر/۱۴۰۲): رئیس دانشگاه تهران پذیرش نیروهای حشد الشعبی با هدف سرکوب دانشجویان ایرانی را تکذیب کرد

(۱۳) تاریخ طبری جلد یازدهم (چاپ هفتم ۱۳۹۰)، انتشارات اساطیر - ص ۴۷۱۵

(۱۴) ادموند کلیفورد باسورث، تاریخ سیستان، ترجمه حسن انوشه ص ۱۷۴ - ۱۷۲

(۱۵) تاریخ طبری جلد یازدهم (چاپ هفتم ۱۳۹۰)، انتشارات اساطیر - ص ۴۷۲۳

(۱۶) عبدالحی حبیبی، تاریخ افغانستان بعد از اسلام دنیای کتاب، ۱۳۶۷تهران ص ۳۶۹ و ۸۸۴

(۱۷) شجاع الدین شفا، پس از ۱۴۰۰ سال، ص ۴۶۸

(۱۸) تاریخ طبری جلد یازدهم (چاپ هفتم ۱۳۹۰)، انتشارات اساطیر - ص ۴۷۲۵

(۱۹) تاریخ طبری جلد یازدهم (چاپ هفتم ۱۳۹۰)، انتشارات اساطیر - ص ۴۷۳۲

(۲۰) https://www.bbc.com/persian/articles/cx0971p7q59o



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy