پرده داری و پرده خوانی یا شمایل گردانی فقط نمایشی مذهبی نیست، جهان سیاست هم پرده و پرده خوان و" بلبل قزوینی"های بسیار داشته و دارد.
اهل تشیع از پرده داری وپرده خوانی یا شمایل گردانی بیشترین بهره را بردهاند. رواج گسترده این شیوۀ تبلیغ شیعه اثنی عشری به دوران صفوی بر میگردد اما استفاده تهیجی و ترویجی از این نوع نمایش، با تغییراتی ادامه یافته است. این نمایش نوعی نقالی و خوانش نوعی نقاشی ست. متن" پرده"ای ست با نقش و نگار و "پرده خوان" متن تصویری را برای تماشاگران به آواز و آهنگین، گاه نعره و فریاد و حرکات دست و چوبی که در دست دارد (مطرق) شرح میدهد و تفسیر و تحلیل میکند. نوع نقاشی روی پرده را "نقاشی قهوه خانه ای"، "نقاشی کربلا" یا "نقاشی دراماتیک" خواندهاند که اوج شکوفایی نقاشی قهوه خانهای به اواخر دوره قاجاریه بر میگردد.
پیشینه تاریخی پرده داری و پرده خوانی و شمایل گردانی، به عنوان نوعی قوالی یا نقالیِ همراه با موسیقی و آواز را پیش از اشغال ایران توسط اعراب دانستهاند. گفته و نوشتهاند قرنها پیش از پیدایش قهوه خانه، به زمانۀ سنت قصه خوانی و به زمانۀ نگارگری بر سفالینهها و شمایل سازیها از سوگ سیاوش و داستانهای مشابه، نمایش پرده خوانی و شمایل گردانی وجود داشته است.
در جهان نیز شمایلنگاری به عنوان یکی از شاخههای هنر (آیکونوگرافی) و نوعی تصویر سازی مذهبی با نام " شمایل" رایج بود که در این رابطه به هنر بیزانسی و کلیسای ارتدوکس شرقی اشاره شده است.
در تشیع صفوی این نمایش مذهبی بیشتر به مصایب و درگیری هایی که خاندان پیامبر اسلام، به ویژه در رویدادهای "کربلا" و آنچه بر امام حسین و خانوادهاش روا داشتند، پرداخته است، بهمین خاطر نیز در ارتباط با ۷۲ تن کشته شده در واقعه کربلا هر پرده، ۷۲ مجلس دارد.
تصاویرمنقوش بر پرده نقش دو گروه است، یگ گروه اولیا (خوبان و نیکان) و گروه دیگر اشقیا (بدان و سیه روزان). اولیا یعنی پیامبر و امامان همه خوش چهره و زیبا وخوش تیپ، نیکو سیرت، نورانی و عادل هستند، و مخالفان پیامبر و امامان یعنی اشقیا همگی بدگِل و بدقوارۀ، بدسیرت وهیولاگونههای ظالم و خونریزاند.
پرده داری و پرده خوانی فقط مختصِ اهل دین و تشیع نیست در سیاست هم پرده داری و پرده خوانی رواج داشته و دارد. نقش و نگارهای پردهها در دنیای سیاست درست عکس برگردانِ پردههای شیعی هستند. پرده داران و پرده خوانان عالم سیاست، افراطیها و کلنگیها و بلندگوهایشان هستند، افراطی گری هایی که به همراه افول " انسانیت" رشد چشمگیری در ایران و جهان کرده است. بر پرده اینان هم فقط دو دسته آدم نقاشی شدهاند: اولیا (خوبان و فرشتگان) و اشقیا (بدان و دیوان)، و البته کور رنگی سیاسی سبب شده است که پرده را رنگین نبینند، نقشها از نگاه اینان فقط سیاه و سفیدند. دراین نوع پرده خوانی افراطیون اولیا و خوبان و فرشتگان و زیبارویان و ناجیان انسان و جهان و سفیدرویانند، و باقیمانده و دیگران اشقیا و کریه المنظرها و بدان و دیوانند.
تفاوتِ چندانی میانِ فلسفۀ وجودیِ پردهها و" بلبل قزوینی" اثنی عشری با پردهها و بلندگویان سیاسیون افراطی دیده نمیشود، هر دو به تقریب همجنساند.
مسعود نقره کار