پخش تلویزیونی سخنان و خاطرات آقای پرویز ثابتی، یکی از مقامات برجسته سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) در دوران قبل از انقلاب همانطور که شاید انتظار میرفت و قابل پیشبینی بود، پرونده بسیاری از مسائل حساس و قابل بحث میان نیروهای طرفدار و مخالف نظام شاهنشاهی را از نو بازگشوده است.
بی شک در صورت عدم مدیریت این مباحث از سوی همه شخصیتها و گروههای سیاسی، این خطر جدی وجود دارد که نیروهای مبارز و متنوع ملی مجددا درگیر مجادلات بیحاصلی میان خود قرار گیرند و ناخواسته یکبار دیگر آب در آسیاب کسانی بریزند که مردم و مملکت ما را همراه با کشتار و جنایات غیر قابل مقایسه با آنچه که در گذشته تصور میشد، به ناکجا آباد هدایت کردهاند.
لازم است تاکید کنم هدف از این یادداشت، طرفداری یا چشمپوشی از اقدامات یا زیادهرویهایی نیست که چه بسا به درستی به ساواک نسبت داده میشود و تردیدی هم ندارم که برخی از اقدامات و اتهامات غیرقابل کتمان که در گذشته متوجه ساواک بود نه تنها مورد انتقاد بسیاری از صاحبمنصبان آن زمان قرار داشت بلکه بیش از حد توجه و انتقادات سازمانهای حقوق بشری و رسانههای بین المللی را به خود جلب کرده بود.
اما این واقعیت هم غیرقابل کتمان است که مسئولیت حفظ امنیت کشور و جلوگیری از فعالیتهای خرابکارانه بیگانگان و دشمنان ایران شامل حرکات و اقداماتی بود که برخورد با آنها در برخی از اوقات با دستگیری و اعمال خشن همراه میشد. البته این گونه برخوردها جزئی از وظائف تمام سازمانهای امنیتی مشابه در سراسر جهان است که نمونههای اخیر انها در «گوانتانامو» و «ابوقریب» مشاهده شده است.
البته این به معنای توجیه آنچه در گوانتانامو و ابوقریب گذشته نیست و از قضا ممکن است جمهوری اسلامی هم بتواند چنین توجیهی را برای عملکرد خود به کار بگیرد. غرض این است که چنین رفتارهایی بیسابقه نیست و تنها راه جلوگیری از تکرار این گونه مسائل در آینده میتواند فقط از طریق نظارتهای دموکراتیک (به معنی پاسخگو بودن به نهادهای مردمی) و قانونمند جنبه عملی پیدا کند.
برداشت من این است که اظهارات آقای ثابتی هم پاسخگوئی به اتهاماتی از قبیل شکنجه و امثالهم نبود؛ بلکه بیشتر در ارتباط با مسایل دیگری بود که مقامی چون او در حیطه مسئولیتهائی که داشت میبایست به آنها میپرداخت و مقامات تصمیمگیرنده را از گزینههای مختلف به منظور روبروئی با آنها آگاه میساخت. فراموش نکنیم که هر نوع تصمیم درباره تمام ایدههای مطرحشده از سوی ایشان، منوط به تصویب مقامات بالاتر و نهایتا اراده و تصمیم نهائی شخص پادشاه بود.
با توجه به نکات فوق، پرداختن خارج از قواره به اظهارات آقای ثابتی و بیرون بردن بحثها از بستر اصلیاش با غلو و عوامفریبی نمیتواند به نفع مصالح نیروهای مختلف سیاسی مدعی مبارزه با جمهوری اسلامی باشد.
همچنین، فعالان مشروطهخواه، بویژه نیروهای جوان و تازهنفس در میانشان، به درستی بعد از گذشت ۴۵ سال، مسئولیتی در ارتباط با عملکرد ساواک ندارند. این سخن درباره تمام مخالفان نظام پیشین که بیشتر آنها در مقطعی از زمان، حامی جمهوری اسلامی و دستگاه جنایت و کشتار آن بودند نیز صادق است.
امروز نیروهای مترقی ملی، همه به آیندهای متفاوت با گذشته و ارزشهائی متناسب با اوضاع و احوال کنونی ایران و جهان فکر میکنند. لذا، مصلحت عام ایجاب میکند تا همه نیروهای سیاسی با درایت و منطق در قبال جنین مسائلی موضعگیری نمایند و به بحثهای تحریکآمیز و مضر تن ندهند.
البته اگر هدف صرفا ایجاد آگاهی و روشن ساختن مسایل مربوط به گذشته باشد، هر فرد با سازمانی میتواند شفاف و بیشائبه، نکات مورد نظر و پرسشها و تردیدها را در ارتباط با اظهارات آقای ثابتی مطرح کند تا خود او بر حسب وظیفهای که در قبال تاریخ دارد پاسخهای لازم را ارائه دهد.
مهرداد خوانساری