بعد از ترک آخرین محل ماموریتام در پاکستان و آوردن اسناد اتمی رژیم به غرب و تحویل آن به پروفسور گلد اشمیت معاون وقت آژانس بین المللی انرژی هستهای، علیرغم اصرار و پافشاری من در مخفی و محرمانه بودن منبع این اقدام، بخاطر مسائل امنیتی و حفظ اعضای خانواده در مقابل کینه جوئی رهبری رژیم، هرگز تصور نمیکردم. که اینهمه مورد مراجعه رسانههای جمعی محل اقامت جدید در تبعید و برخی رسانههای دیگر، که بعد از گذشت این سالها، همچنان در جستجوگر گوگل، قابل دسترسی میباشد، قرار گیرم. بخصوص آنکه آژانس مزبور، بعد از بررسی و صحت اسناد مزبور، اولین قطعنامه شورای حکام آژانس را، با استناد به این اسناد و حقیقت یابیهای بعدی در این مورد، با ذکر منبع اسناد به تصویب رسانده و پرونده را، به شورای امنیت سازمان ملل متحد، ارجاع داده بود.
از آن زمان، هر بار یک اتفاق خارق العادهای در درون رژیم رخ میدهد و اخبار آن از طریق سفارتخانهها مقیم به خارج درز میکند. مورد مراجعه این خبرنگاران و منابع خبری دیگر قرار میگیرم. اختلاس سه و نیم میلیارد دلاری جمعی از اعضای وابسته به راس هرم قدرت در مورد خرید چائی نیز باعث شد. همچون دزدی محمد رضا خاوری، که به کانادا متواری شده بود. بار دیگر مورد مراجعه قرار گیرم. منابع مزبور بسیار متعجب بوده و تاکید داشتند. که این رقم معادل بودجه سالیانه تعدادی از دولتهای آفریقایی آمریکای لاتین و سایر کشورهای کوچک در جامعه بین المللی میباشد. چگونه میشود چنین دزدی کلانی صورت پذیرد، ولی هیچ اتفاق خاصی رخ ندهد و اینکه سرانجام روزی این فساد نهادینه شده در رژیم، دامن این بساط مملو از فساد را همچون فروپاشی تعدادی از دولتهای فاسد جامعه بین المللی، در قرن گذشته خواهد گرفت. باین ترتیب علیرغم اینکه آمریکا و اتحادیه اروپا، بخاطر منافع خود و تقویت تشیع در مقابل تسنن و اخذ امتیاز از هر دو به بقای رژیم کمک میکنند.
این بساط حتی اگر از انفجار خشم تهیدستان و یا بخاطر ورشکستگی و فروپاشی اقتصادی یا هر علت دیگری جان سالم بدر برد. یک عامل اساسی و مهم و مرگ زا، که همچون جذام، به جان و رگ و ریشه و چهار ستون بدن و زیر بنای رژیم، از راس هرم قدرت و بیت فاسد رهبری، تا ردههای پایین حاکمیت ذوب شده در ولی فقیه، افتاده، یعنی نهادینه شدن فساد مطلق مالی، پولی و اقتصادی و تبعات مرگ آورش، سرانجام تیشه به ریشه بنیاد این رژیم سرتا پا دروغ و تزویر و غارت و جنایت و شناعت و فساد، خواهد زد.
این رژیم به هزار و یک دلیل رفتنی است. زیرا مدیریت اقتصاد کلان رژیم بر اساس فساد زیر بنایی و رانت خواری ریشه دار میچرخد. اکثریت قریب به اتفاق سران رژیم دستشان آلوده باین فساد اقتصادی است. نهادینه شدن این امر بر همه دستگاهها و نهادهای رژیم سایه سنگین خود را تحمیل نموده است. خلاصی شدن از آن نه با پاکسازی و نه با اصلاح، غیر ممکن است.، این فساد و آلودگی کشنده و زهر آگین، بعلت دست بر تر داشتن نهادهای قدرت در آن همچون سپاه و.. علاج ناپذیر بوده و هر کاری بکنند، نقش مسّکن خواهد داشت. جز با فروپاشی و انقلاب هیچ راه چارهای باقی نمانده است. شواهد زیادی در تاریخ از این معضل و بیماری علاج ناپذیر قابل ذکر است. فروپاشی رژیم چائوشسکو در رومانی و اتحاد جماهیر شوروی در مسکو، علیرغم مسّکن گلاسنوست (گشایش) و پروستریکا (دوباره سازی) و اسکورین (شتاب توسعه اقتصادی) گورباچف نمونه بارز و تاریخی چنین فروپاشی در قرن گذشته است.
علی اکبر امیدمهر