از ۱۹۷۹ بدعتی به نام «ولایت فقیه» توسط مُلاها خلق شد که کسی نمی داند این بدعت بر اساس کدام قانون است. ولی فقیه، کشور را غنیمت خود می داند. حکومت اسلامی به دروغ و بنا به فکری باطل می گوید که در سال ۱۹۷۹، ۹۸ درصد مردم جامعه به جمهوری اسلامی رأی دادند. در حالی که در آن زمان، کمتر از 60 درصد جامعه ایرانی، واجد شرکت در رأی گیری نبودند.
Wednesday, Jan 10, 2024
صفحه نخست » دوران پس از خامنه ای
عرفان قانعی فرد - خبرگزاری ایرانشهر
احتمالاً پس از خامنه ای، خلافت اسلامی ولایت فقیه در تهران، گزینه ای قابل طرح و عرضه ندارد. بارها نوشته و گفته ام که بحران پس از خامنه ای در ایران، رخدادی جدی و دامنه دار است. در صورتی که مجتبی خامنه ای یا ابراهیم رئیسی را به عنوان جانشین برگزینند، عملاً و علناً، گزینه ای توهین آمیز به مردم جامعه ایران است. اگر مجتبی خامنه ای به عنوان جانشین معرفی شود همانند خلفای اموی و عباسی خواهد شد که خلافت موروثی می شود. ولی باید توجه داشت که به محض معرفی او، جامعه ایران دچار فروپاشی می شود، زیرا کینه و دشمنی مردم با نظام مُلا چیزی فراتر از تصور است.
ملایان از "دورانی که دین خود را آوردند و شاهنشاهی ما را بردند" ایران به سراشیبی سقوط، فساد و انحطاط افتاد. این دین از اساس، وسیله غارتگری ثروت و قدرت بوده است و به هر قیمتی و با خلق هر جنایتی می خواسته و می خواهند قدرت را حفظ کنند.
تاریخ اسلام، چیزی جز رسیدن به قدرت و سلطه نمی باشد. حتی در همان سال های اول خلافت، چهار خلیفه اسلام برای رسیدن به قدرت به ضرب شمشیر خود مسلمانان - نه دشمنان اسلام - کشته شدند و پنج نفر هم به دست جانشینان خود مسموم شدند و ...
صفحات سیاه تاریخ، نمونه های بی شماری از جنگ های داخلی و تسویه حساب درونی دارد. همه رهبران خلافت اسلامی که هیچ اصالتی ندارند، با لباس معنوی می خواهند به قدرت خود تقدس بخشند که در واقع یک نوع حقه بازی، دروغ پردازی و مشروعیت جعلی است. همگی شان مدعی اند که نماینده خدا هستند و می خواهند اسلام را نجات دهند. اکثر رهبران اسلام خلافکار، غارتگر، قاتل و فریبکار بوده اند. گویی که اسلام راهی جز شمشیر، قتل عام، کشور گشایی، فریبکاری و کشتار ندارد.
حکومت مُلاها در واقع، عصاره و خلاصه ای از کارنامه ۱۴۰۰ ساله خلافت اسلامی در تاریخ می باشد. خمینی از همان لحظه اول، با دروغ حرکتش را آغاز کرد. گفتمان خمینیسم، انبانی از توحش، بربریت و جنایت بوده است. با رأی جامعه و دموکراسی هم به قدرت تکیه نزد، اما ۱۰ سال ماند و پس از وی هم خامنه ای تقریباً نزدیک به ۳۵ سال است که بر قدرت چنگ زده است. از زمستان بی بهار ۱۹۷۹، حکومتی بر سر کار آمده که ولی فقیه در قضاوت، سیاست، درآمد و قدرت کشور دخالت می کند و خود را بالاتر از قانون می داند.
امروزه، هر لحظه در ایران امکان عصیان اجتماعی و انفجار واقعی وجود دارد. حکومت خلافت اسلامی هم از راه سرکوب گسترده و وحشیانه وارد عمل می شود. زیرا شمشیر سرکوب در مساجد است. آمدند و گفتند که ولایت فقیه، نماینده اسلام است. اما عملاً چیزی جز نمایش بربریت و توحش نبوده و نیست. حکومت دینی چیزی بی معنا و پوچ است که رهاورد و ثمره ای جز ویرانی برای جامعه ایران نداشته و ندارد. عده ای شیاد هم متولی این حکومت شده اند که بر اساس شرع و فقه حرکت نمایند و عقل و خرد جمعی را نادیده بگیرند. اما با بهره گیری از رسانه های اجتماعی، هر یک یا دو سال یک بار، مردم ایران، ترکی را بر خانه شیشه ای و عنکبوتی مُلاها وارد می کنند.
حکومت اسلامی به همان اندازه بی معناست که بگوییم فیزیک اسلامی، شیمی اسلامی، اگر چیزی جهان شمول و عقلی است که دیگر اسلامی و غیر اسلامی ندارد. اساساً چیزی به اسم حکومت اسلامی هم وجود خارجی ندارد.
اما پرسش اینجاست که «آیا جمهوری اسلامی در زمان حیات خامنه ای به مرحله فروپاشی می رسد؟ آیا در زمان خلیفه دوم خلافت اسلامی شیعه، تغییر رژیم رخ می دهد؟» با این حجم از سرکوب و اپوزیسیون پریشان و باقی مانده های بلوای 1979 و مافیای اصلاح طلبان که تمایلی به عبور از جمهوری اسلامی ندارند، کمی بعید به نظر می رسد.
اما به محض اعلام مرگ خامنه ای، احتمالاً مردم ایران قابل کنترل نخواهند بود. حتی با اعلام حکومت نظامی شدید هم، هیجان مردم ایران را نخواهند توانست کنترل کنند، زیرا که این حکومت، احترام و مشروعیتی نداشته و ندارد.
از یک سو، جمهوری اسلامی مُلایان از هر تجمع مردمی وحشت دارد و از سویی دیگر، سعی خواهد کرد که با تبلیغات گسترده و نمایش قدرت، مراسم تشییع جنازه خامنه ای باشکوه برگزار گردد و در پشت پرده بر معرفی خلیفه سوم تمرکز کند. اما هراس از جمعیت دارد که مردم قیام کنند. البته در واقع، شرایط داخلی ایران بسیار غم انگیز است و ایران بیشتر به یک کشور غارت شده شبیه می باشد و قطعاً یک سونامی اقتصادی هم در راه است، زیرا این حکومت نالایق و ورشکسته و بی هدف مانند یک کشتی در میان امواج حوادث، حیران و سرگردان است.
در هر حالت، این رویداد، یک فرصت طلایی در تاریخ معاصر ایران است. اما اپوزیسیون ایرانی، نه طرح و برنامه ای خاصی دارند و نه آمادگی اتحاد برای معرفی یک آلترناتیو تا مردم را به آن فرا خوانند.
اما چون استقبال عمومی نسل جدید از تفکر ملی در این سالها بیشتر شده، هنوز هم «شاهزاده رضا پهلوی» از نفوذ، محبوبیت و مشروعیت بیشتری برخوردار است زیرا که برند پهلوی، 100 سال در تاریخ ایران اعتبار داشته و دارد.
حکومت اسقاط شده خامنه ای لرزان است و به طور قطعی نمی توان گفت؛ اما ایران همواره سرزمین عجایب و شگفتی هاست. هیچ کسی جز مردم ایران، نمی تواند آن کشور را رستگار کند اما به محض تغییر رژیم و فروپاشی، حمام خون در ایران به راه خواهد افتاد و گروه های تروریستی ملایان، بزرگترین تهدید آینده کشور می باشند. رژیم فعلی در ایران یک نیروی تبهکار است که به سوی تباهی می رود چرا که احدی منطقی و سالم در این حلقه اوباش وجود ندارد.
حال پرسش این است که آیا برای رئیس جمهور آینده آمریکا در کاخ سفید، موضوع جانشینی و احتمال فروپاشی جمهوری ملایان اهمیت دارد یا خیر؟ این پرسش را شاید در ماههای آینده بتوان پاسخی به آن داد.