Sunday, Jan 28, 2024

صفحه نخست » داریم باهاشون کار می​کنیم»: چرا غربی​ها با تروریست​های اسلامگرا همکاری دارند؟ مجید محمدی

Majid_Mohammadi_2.jpgمجموعه ی تلویزیونی «وطن» (هوملند) در فصلی از این سریال که در پاکستان می گذشت در یکی از قسمت ها با روایت موازی جنگ گروهی از عوامل سی آی ای با تروریست ها و پناه دادن به تروریست ها و بیرون بردن آنها از صحنه توسط بخش دیگری از نیروهای امریکایی به درستی نشان داد که دولت امریکا بر اساس نیازها و مقتضیات دوگانه و پاسخ به دو بخش افکار عمومی در برخی موارد نقش دوگانه بازی می کند. این همکاری و حمایت در کنار تهدید و جنگ، هرگز تروریسم اسلامگرا را که باید منزوی شود به حاشیه نمی راند چون آن را از اروپا بیرون می رانید از عراق و سوریه سر بر می آورد، سپاه قدس را تحریم می کنید طرفداران سپاه قدس و حماس از نیویورک تایمز و دانشگاه کلمبیا و پرینستون بیرون می زنند، و یک سازمان را تحریم می کنید سازمان تازه ای شکل می دهند.

رمز نابودی داعش فقدان این بازی دوگانه و شکل گیری یک ائتلاف برای حذف آن با همکاری رسانه ها و نهادهای مدنی بود. شکل گیری داعش به نفع جمهوری اسلامی هم نبود و از این جهت مورد حمایت آن واقع نشد. البته جمهوری اسلامی عدم حمایت خود را به معنای نقش کلیدی در حذف داعش معرفی می کند. بر آمدن داعش تنها آتشی در خاورمیانه بوده که جمهوری اسلامی بر آن نفت نریخت چون مقامات می دانستند آنها رقیبشان خواهند شد و نه مثل طالبان همکار آنها. در حمله به بیمارستانی در موصل تحت حاکمیت داعش تیتر گزارش دیده بان حقوق بشر این بود: «در جنگ موصل داعش از بیمارستان به عنوان پایگاه استفاده کرد.» اما تیتر گزارش عضو همین سازمان در حمله به بیمارستانی در غزه این بود: «بیمارستان های غزه تحت حمله ی سیستماتیک و متداوم اند.»

این مطلب را به بیان پنج روند اصلی در همکاری میان دولت ها و نهادهای غربی با نیروهای اسلامگرا اختصاص می دهم:

رسانه های غربی معتمدان تروریست ها را استخدام می کنند

استخدام نیروهای محلی مورد اعتماد دولت ها و سازمان های تروریستی اسلامگرا توسط خبرگزاری ها و روزنامه ها و شبکه های تلویزیونی غربی به یک روند تبدیل شده است. نمونه ی آن استخدام پسر مهدی نصیری (وقتی هنوز در بیت رهبر کار می کرد) و همکاران حماس در غزه توسط خبرگزاری ها و شبکه های خبری و روزنامه های امریکایی و اروپایی است. این امر دردسر بازداشت و دسترسی همکاران این موسسات را کاهش می دهد اما اصول حرفه ای روزنامه نگاری را به سطل زباله می اندازد.

چهار دهه است که نیویورک تایمز و واشنگتن پست، پی بی اس و سی ان ان، بی بی سی و گاردین، و دیگر رسانه های جریان اصلی در غرب گزارشی جستجوگرانه و مبتنی بر واقعیت در مورد ایران منتشر نکرده اند چون کارشان را به رفقای بسیج و همکاران سپاه در ایران سپرده اند. موارد بسیاری از گزارش های نادرست (در ماجرای هواپیمای اوکراینی) یا عدم گزارش (حمله به زندان اوین) توسط این رسانه ها وجود دارد. نمونه ی جنایتکارانه ی این امر را در همکاری و هماهنگی همکاران فلسطینی رسانه های غربی با حماس در حمله ی ۷ اکتبر علیه اسرائیل دیدیم.

برخی دولت ها تروریست ها را در آب نمک می خوابانند

گذاشتن رهبران سازمان های تروریستی در آب نمک برای ارتباط با آنها در مواقع گروگانگیری و برخورد جهت کاهش تنش و آزادی گروگان ها از سیاست های دول غربی در دوران حیات جمهوری اسلامی و دیگر گروه های اسلامگرا بوده است. فعلا قطر محل این آب نمک است که به محل خوشگذرانی سران حماس تبدیل شده است. قبل از قطر لیبی و سوریه و لبنان محل زندگی آرام و خوشگذرانی رهبران گروه های تروریستی بود. جمهوری اسلامی برای دو دهه سران القاعده و طالبان را پناه داده بود. دولت ایالات متحده با این سیاست مخالفتی عملی نشان نداده بلکه در مواردی (مثل مذاکره با سران طالبان و حماس) به آن روی خوش نشان داده است.

رهبران طالبان در قطر بودند تا توسط هواپیماهای امریکایی به مردم افغانستان تحویل داده شوند. با این سیاست نادرست، رهبران حماس هم در قطر هستند تا لابد اگر روزی یهودیان توسط نائبان رژیم اسلامی قتل عام شدند و از «رودخانه تا دریا» در اختیار حماس قرار گرفت توسط هواپیماهای امریکایی به «فلسطین آزاد شده» گسیل شوند تا یک دولت مستقل طالبانی و داعشی دیگر را در منطقه تاسیس کنند.

دولت ها و دانشگاه ها مشاطه گران تروریست ها را استخدام می کنند

استخدام مدافعان و مرتبطان با دولت ها و سازمان های تروریستی در نهادهای دولتی و آموزشی غربی و دادن امکانات و پول به آنها تا نقش ارتباطی را بازی کنند و صدای آنها در حلقه های سیاستگذاری باشند نیز یک سیاست پیگیرانه توسط دول راست و چپ اروپایی و امریکایی بوده است. چپ ها و راست ها عوامل جمهوری اسلامی-مدافعان رژیم تروریستی اسلامی در ایران- را در هاروارد و پرینستون و اوبرلین و دیگر دانشگاه های معروف امریکا استخدام کرده اند.

این امر در دولت بوش، اوباما و بایدن و نیز در آلمان و بریتانیا اجرا شده است. حسین موسویان با همین انگیزه و به احتمال زیاد با توصیه ی کاخ سفید در دانشگاه پرینستون استخدام شد همان طور که عباس ملکی (همکار و معاون ولایتی) و کیهان برزگر (همکار ملکی) در یک دوره در هاروارد و محمد جعفر محلاتی (نماینده ی رژیم در سازمان ملل) در اوبرلین استخدام شدند. افرادی که فعالیت های خود را با مقامات رژیم اسلامی هماهنگ می کرده اند نیز در مقامات ارشد دولت بایدن به کار گرفته شده اند (مثل آرین طباطبایی). نتیجه ی این ماجرا تشویق گروگانگیری بیشتر بعد از باج دهی های چند میلیارد دلاری و آزادی قاچاقچی های بین المللی و تروریست های جمهوری اسلامی از زندان های اروپایی و امریکایی بوده است.

در کنار آن نیز نسلی از دانشجویان چپ امریکایی تربیت شده اند که عاشق حماس و حزب الله لبنان و القاعده هستند و شور و شعف خود را از یافتن پیام بن لادن به امریکا نمی توانند پنهان کنند (در تیک تاک). همین افراد هستند که فعلا سیاست مربوط به ایران را برای کاخ سفید رقم می زنند و مرتبا دهها میلیارد دلار را به جمهوری اسلامی تزریق می کنند بدون آن که بگویند در ازای آن چه چیزی گرفته اند. آخرین آنها جایزه ی دولت بایدن به رژیم اسلامی بعد از حدود ۷۰ حمله به مراکز نظامی امریکا بعد از ۷ اکتبر به مبلغ ده میلیارد دلار بوده است.

سازمان ملل تلاش می کند تروریست ها را خشنود سازد

کارکنان سازمان ملل که این سازمان ادعا می کند در غزه کشته شده اند همه با حماس و تحت نظر حماس کار می کردند. سازمان ملل فقط سیاسی نیست بلکه در کشورهایی که تروریست ها آنجا حاکم هستند با آنها همکاری دارد. جمهوری اسلامی برای دو دهه گزارشگران حقوق بشر را راه نداده و سازمان ملل برای خوش خدمتی یک گزارشگر ویژه ی اهل بلاروس به نام آلینا دوهان به ایران فرستاد تا در بیانیه ای تبلیغاتی دروغ های رژیم را در مورد تحریم ها مثل تحریم دارو تکرار کند. یونیسف تا شش ماه بعد از کشتار کودکان توسط رژیم بیانیه ای در این مورد نداد و بعد از فشار زیاد ایرانیان در یک بیانیه موضوع ایران را در کنار دیگر کشور قرار داد و با لحنی بسیار آرام از این موضوع سخن گفت تا مبادا دل مقامات برنجد. رژیمی که تا انقلاب مهسا برای ۴۴ سال همه ی حقوق زنان را سرکوب می کرد عضو کمیسیون مقام زن این سازمان بود.

پاکیزگی سیاسی به نفع گفتمان تروریستی عمل می کند

تروریسم اسلامگرا و ادبیات حامی آن آنقدر در گفتمان عمومی و رسانه ها نادیده گرفته شد (برای پاکیزگی سیاسی) که به تدریج فضای دانشگاهی و رسانه ای را از آن خود کرده و اثری از آزادی بیان در این موسسات باقی نمانده است. دول غربی چنین رفتار می کنند و سخن می گویند که گویی تروریسم اسلامگرا وجود ندارد. روش دولت اوباما و بایدن و همراهان آنها در رسانه ها و دانشگاه ها فرستادن این موضوع به زیر قالی بود (ممنوع شدن استفاده از تعبیر تروریسم اسلامی تا مبادا مسلمانان همدل با آنها ناراحت شوند) تا روزی که در جمعیت چند ده هزار نفری حامیان حماس و ضد یهودی ها در شهرهای امریکا از زیر قالی بیرون آمدند (زیر پرچم دفاع از فلسطین). آنچه آنها می گویند (از رودخانه تا دریا)، نمادهایی که همراه می آورند (پاراگلایدرهای حماس برای قتل عام) و نوع برخوردشان با مخالفان خود در فضاهای عمومی (کشتن یک حامی اسرائیل یا کندن پوستر گروگان های اسرائیلی) همانند حماس و حزب اللهی های ایرانی است اما خود را طرفدار مردم فلسطین معرفی می کنند.

مدارا با پلنگ تیز دندان

پس از حملات به دانشجویان یهودی در دانشگاه های امریکا و بی توجهی رسانه های جریان اصلی به رشد شگفت آور یهود ستیزی در امریکا (افزایش ۳۵ درصدی از ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۲ و افزایش ۳۸۸ درصدی بعد از ۷ اکتبر ۲۰۲۳) توسط انواع طرفداران حماس این پرسش جدی را باید مطرح کرد که «چگونه از مهد آزادی به مهد سرکوب و نادیده گیری» در دانشگاه های امریکا و رسانه های جریان اصلی رسیدیم؟

پاسخ این است که جوامع غربی آن قدر برای اهل تنفر و خشونت و ترور مدارا قائل شدند و دست آنها را باز گذاردند و تریبون ها را در اختیار آنها قرار دادند که (از حیث ایجاد رعب و وحشت و تک صدایی غلبه پیدا کرده) و دارند صدای همه بجز خودی ها را خفه می کنند. امروز بخشی از سیاستمداران امریکایی مبشر این رهیافت است که باید با این افراد، سازمان ها و دولت های تروریست کار کرد و تنوع رنگی افراد را ارزش گذاشت تا حدی که اسامه بن لادن و ابوبکر بغدادی می توانند با آنها به ائتلاف برسند. در دیگ تنوع آنها حزب الله و حماس و حوثی ها و القاعده هم جای می شود و عکس های حسن نصر الله و قاسم سلیمانی در تظاهرات همراهان آنها در شهرهای غربی مشاهده می شود. خط قرمز آنها تنها قدرتشان است و بس. البته با شدت یهود ستیزی که در گروه های موتلف آنها مشاهده می شود به تدریج کوکلوس کلان را هم جذب خواهد کرد.

در نتیجه ی پنج روند فوق امروز سم اسلامگرایی در جوامع غربی به یک سرطان درونی تبدیل شده است. این سم به درون کاخ سفید هم رسوخ یافته تا حدی که دولت فدرال به سازمان های طرفدار اسلامگرایی بودجه می دهد و سران این سازمان ها مدام با اعضای کاخ سفید و نهاد های فدرال و ایالتی برای کسب حمایت جلسه برگزار می کنند.

*بخش نظرات این مقاله به درخواست نویسنده غیرفعال شده

لینک سابستک برای یادداشت های نویسنده

majidmohammadi.substack.com

کانال یوتیوبی برای شنیدن یادداشت ها

https://www.youtube.com/@majid-mohammadi



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy