حسن کاظمی قمی کمیسر عالی رژیم امروز در افغانستان و سفیر آن روز ایران در عراق با درجه سرداری و کارشناسی ارشد سپاه قدس در عراق که خود از اطلاعاتیهای سرشناس و دارای سابقه کار اطلاعاتی در لبنان و خلیج فارس بود به همراه مسئول اطلاعات سپاه، صفری که با عنوان وابسته بازرگانی فعالیت میکرد، با بعضی از شبکه های سه ارگان مذکور در ارتباط بود. عمده ترین مراکز تمرکز فعالیتهای اطلاعاتی رژیم، بصره، نجف، کربلا، کوفه، کاظمین، مدینه الصدر، العماره، الناصریه، الدیوانیه و شهرهای سلیمانیه و اربیل در شمال عراق در منطقه کردستان بود .(در شرایط فعلی ، تعداد مراکز کمتر ولی کارورزی آنها بیشتر شده است .)

در نجف علاوه بر این مراکز، رهبر جمهوری اسلامی با اعزام محمد مهدی آصفی رهبر معنوی الدعوه به این شهر به عنوان نماینده اصلی و پس از او با تعیین وکلائی هم چون نورالدین اشکوری سید طباطبائی ، حجت الاسلام هاشمی و ... موفق شد تا سلطه خود را با دلار در بین جمعی از شیعیان این شهر برقرار کند. در این میان آقای سیستانی که علاوه بر مخالفت با ولایت فقیه به طور کلی آبش با سید علی آقا به یک جوی نمیرفت از چند سو محاصره شد، نخست آنکه آقازاده ایشان سید محمدرضا چنان با عمار حکیم پسر عبدالعزیز رئیس مجلس اعلا (قبل از جدائی اش از سر مزدور رژیم در عراق سردار هادی العامری عراقی الأصل ،) یک جان در دو قالب شد که اوامر مطاع اصغر حجازی را که از طریق عمار میرسید روی چشم میگذاشت . تکلیف آقای شهرستانی داماد آقای سیستانی که دستش زیر ساطور دادگاه ویژه قم است نیز کاملا روشن است. از سوی دیگر اطلاعات سپاه تمام خانه های نیمه ویران اطراف خانه آقای سیستانی را خرید و یا اجاره کرد و آخوندهای نوکر رژیم را در آنجا اسکان داد. کلیه وسائل استراق سمع نیز بر در و دیوار خانه سیستانی نصب شده است (روزی موفق الربیعی مشاور امنیت ملی نخست وزیر پیشین عراق دکتر جعفري به دیدن آقای سیستانی رفته بود و مسائلی از جمله ابعاد دخالتهای رژیم ولایت فقیه در امور عراق را با ایشان در میان گذاشته بود. چند هفته بعد او به تهران سفر کرد و در اولین دیدارش با محسنی اژه ای وزیر اطلاعات وقت ، اژهای به او گفته بود نزد آقای سیستانی شکایت از ما نبرید، حرفی دارید مستقیم به ما بگوئید. موفق الربیعی در دیدارش با آقای سیستانی حتی خواهش کرده بود محمدرضا توی اتاق نباشد و در تهران فهمید که دیوارها واقعا موش و موشها گوش دارند.

به مرور رژیم مصلحت در آن دید که برخلاف لبنان به جای یک تشکیلات پیوسته ؛ بسبب تعدد مدارس اندیشه در حوزه ، و ویژگیهای هر منطقه در عراق , گروههای منطقه ای برپا کند. نجف سهم مقتدی صدر و جماعت قیس خزعلی شد. آلدعوه خود سه پاره شد ، البته با فرماندهی کل هادی العامری .کتائب حزب الله نیز پاره پاره شد در بغداد و بصره و دیاله . درمجموع حدود ده هزارتن در این گروهها به مزدوران رژیم بعضا عقیدتی و شماري مواجبی بدل شدند. حشدالشعبی که به فتوای آیت الله سیستانی و برای مقابله با داعش برپاشد ناگهان جیش شیعه را به نیروئی چند ده هزار نفری تبدیل کرد که کنترلش بسیار مشکل مینمود .پولکی بودن اغلب وابستگان به حشد الشعبی ، تشتت و خود سری را در حشد الشعبی دامن زد . افراد بصورت فردی یا دسته ای با دریافت مبالغي بیش از دستمزد از جائي بجز سپاه و دفتز سیدعلي آقا ؛ قبله های متفاوتی یافتندوالبته "عصائب ، سپاه بدر جناح نظامی الدعوه هادی العامري ؛ و نخبگانی که در کشتن و دریدن ؛ زنده خوران عصر صفوی را به یاد میآورند؛ با رهبری عالی القائد المعظم و نوکران مسلحش (سپاه قدس و نماینده ویژه ولی فقیه در نجف) همچنان در رکاب نایب امام زمان مشغول نشرو پخش مبانی اسلام ناب محمدی ولائی هستند. در این میان مقتدی صدر که بچه شیطون و بازیگوش مدرسه ولایت بود وقتی دست به شورش زد ، به قم برده شد و شش ماه بعد در بازگشت به کشورش ، به دعوت عربستان به دستبوسی ولیعهد رفت و بعد از آن ره به دبی و ابوظبی و کویت کشید و با هدایای کلان ، قبله تغییرداد و پشت به قبله چهارراه آذربایجان کرد. علی رغم صدها ملیون دلاری که خامنه ای به جیب مزدورانش در عراق ریخته تا دشمنانش را نابود و دوستانش را سرفراز کنند ؛ مزدوران عراقی البته تا کنون نیابتا عملیاتی را علیه آمریکائیها در عراق مرتکب شده انداما این بار حکایت رنگ دیگری دارد.

با حمله پهپادی مزدوران عراقی سیدعلی خامنه ای به پایگاه آمریکایی برج ۲۲ در خاک اردن که به قتل سه سرباز آمریکایی ومجروح شدن ده‌ها سرباز دیگر منجرشد، آیا به آن نقطه‌ بی‌بازگشت رسیده‌ایم که عده‌ای سال‌هاست در موردش هشدار داده‌اند؟ آیا باید منتظر جنگ بزرگ باشیم، جنگ آمریکا و ایران که پیش‌بینی می‌شود کل خاورمیانه را آتش بکشد؟ و چنانکه سالها پیش مححموقائد نوشت به زودی شاهد یوم الفاجعه خواهیم شد ؟

این پرسشی است که در روزهای اخیر کارشناسان و تحلیل‌گران بین المللی تلاش کرده‌اند پاسخش را بیابند. و کم وبیش همه میگویند : گسترش جنگ در خاورمیانه به نفع هیچ کس نیست و تمام راه‌ها به غزه ختم می‌شود پس کی باید جلوی رژیم فتنه گر و کودک کش ولایت فقیه را گرفت ؟.

گروه مقاومت اسلامی عراق (کتائب حزب‌الله، بدر حرکت نجبا و چند دسته دستاموز ولایت مسئولیت حمله به پایگاه برج ۲۲در خاک اردن در نزدیکی مرز سوریه و عراق در شامگاه یک شنبه بر عهده گرفته اند . این‌ها گروه‌هایی هستند که توسط سپاه آموزش دیده و تجهیز می‌شوند، واقعیتی که سران رژیم ؛ بر آن تأکید کرده أند.

جو بایدن، رئیس جمهور ی آمریکا در واکنش به این حمله مستقیما به نام ایران اشاره کرد و وعده اقدامی تلافی‌جویانه را داد. حال راه‌های پیش‌ِ روی او چیست، در حالی که وزارت خارجه رژیم روز دوشنبه در واکنشی فوری تأکید کرد که در روند تصمیم‌گیری در گروه‌های نیابتی خود نقشی ندارد و واشینگتن هنوز به اطلاعاتی دست نیافته که نشان دهد تهران با هدف افزایش تنش مستقیما در این حمله نقش داشته است؟!!

از این تجاهل حقا نمیتوان دورتر رفت.عجز و وحشت آشکار ولی فقیه و تلاشهای نمایندکانش از امیر عبداللهیان تا ایروانی ، برای آرایش رژیم و انکار مسئولیتش در حمله پهبادی و موشکی به پایگاه آمریکائیها در مثلث حدودی عراق و سوریه و اردن ؛ آشکار میکند که رژیم ترسیده است . در صورت مجبور شدن بایدن تحت فشار کنگره و أعضای دولت و افکار عمومی ، در حمله به ایران و نه فقط پایگاههای مزدوران عراقی اش ؛

واکنش سپاه و ارتش چه خواهد بود و مردم چه خواهند کرد؟ آیا أرتش و سپاه به جای مقابله با آمریکا بسوی مردم به جان آمده میهن که خواستار نابودی رژیم هستند ،آتش خواهد گشود؟ آیا اسرائیل با سوء استفاده از جو حاکم ؛ زیرآب رژیم را خواهد زد؟ جای ملت ایران در این میان کجاست.؟

برای من تردیدی نیست علی‌رغم تربیتی که از فردای انقلاب، توسط مأموران عقیدتی ـ سیاسی ارتش و حفاظت اطلاعات بر ارتشی‌های ما تحمیل شده به اضافه ریش و تسبیح و مراسم سینه‌زنی با حضور سرلشکر ستاد دکتر موسوی در حال خواندن نوحه دو طفلان مسلم و زنجیرزنی دریادار ایرانی به همراه دلاوران نیروی دریائی در پایگاه دریائی حُرّبن یزید ریاحی در ناو زیردریائی طارق مجهز به اژدرهای طیراً ابابیل و... ارتش ما تا سقف 90 درصد از نظامیان ملی، عاشق خانه پدری و فداکار و دلاور تشکیل شده که طی 44 سال گذشته زخمهای بسیاری نه فقط از دشمن در جبهه‌ها بلکه از اهل ولایت فقیه بر جان و تنش وارد شده است. این ارتش به روی مردم آتش نخواهد گشود. و به روز واقعه در کنار مردم خواهد بود. می‌رسیم به سپاه نیروئی که متشکل از یکصدهزار یا کمی بیشتر از کادرها و حدود 20 هزار سرباز زیرپرچم در نیروی زمینی‌اش، مطابق باور سید علی آقای فرمانده کل قوا آماده جانبازی در راه حفظ نظام و حمایت از جمهوری ولایت فقیه است. من اما مطابق مدارک و مستندات دقیق و تماسهای شخصی‌ام می‌دانم بدنه اصلی سپاه با مردم است و همانطور که 85 درصد از سپاه علی‌رغم دستورات محسن رضائی فرمانده وقت و توصیه‌های نماینده سید علی اقای فرمانده کل قوا و بخشنامه برادر سرلشگر بسیجی حسن فیروزآبادی رئیس ستاد کل، در دوم خرداد 76 به خاتمی رأی داد، امروز نیز بدنه سپاه ؛ بیزار از عربده‌کشی‌های فرماندهانش و بلوفهای مقام معظم و یک دوجین ژنرال با درجه‌های کیلوئی علیه آمریکا و اسرائیل، سخت نگران سرنوشت وطن است. اینها نیز به روی مردم آتش نخواهندگشود اما مسئولیتشان فقط به عدم شرکت در کشتار و سرکوبی ختم نمی‌شود بلکه آنها امروز می‌توانند نقش بسیار مهمی در جا به جائی قدرت در ایران بازی کنند. ارتشبد سوارالذهب، نمیری را در سودان برانداخت و در کمتر از یک سال حکومت را به دولتی منتخب مردم واگذار کرد.

در موریتانی نیز نظامیان با برانداختن دیکتاتور فاسد، انتخابات را برگذار کردند . من مشوق کودتا ن نیستم، جامعه مدنی ایران پذیرای کودتا هم اگر باشد من با آن مخالفم، اما می‌دانم با توجه به وضعی که در کشور حاکم است و بالا گرفتن کار گروههائی مسلح مخالف رژیم ؛ در غرب و شمال غربی کشور، هر تحولی در ایران اگر همراهی نظامیان را نداشته باشد با موفقیت کامل روبرو نخواهد شد. بنابراین امروز موج عظیم دانشجویان، کارگران، روشنفکران، زنان و حتی روحانیون مخالف هیأت حاکمه و وضع موجود با یک حمایت نظامی و همدلی و همصدائی میلیونها ایرانی در خارج کشور، می‌تواند هم جلوی فاجعه را بگیرد و هم ایران را در مسیری متفاوت از مسیر رقم زده شده از سوی خامنه ای و نوکران داخلی و خارجی اش بکشاند .

بدون تردید هرگونه واکنشی از سوی مزدوران رژیم درخارج علیه آمریکا ،سنگینی ضربات بر جان و جهان جمهوری ولایت فقیه رابیشتر خواهد کردو در روز فاجعه نه حزب الله لبنانی ، نه حماس فلسطینی و نه مزدوران عراقی سیدعلی أقا ؛ توان مقابله با آتش را نخوهند داشت ... سید بدجوری ترسیده است