سوم- چرا از این تماس تهدیدآمیز، محمد خاتمی، ابطحی و کل اصلاح طلبان بی خبر بوده و هستند؟

چهارم- محمد سرافراز رئیس صدا و سیما از ۱۷ آبان ۱۳۹۳ تا ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۵، در مصاحبه ای ویدئویی گفت که به محض انتخاب محمد خاتمی و آغاز به کار اصلاح طلبان، کمیته ای به ریاست مجتبی خامنه ای و با شرکت حسین طائب و سرافراز و چند تن دیگر علیه خاتمی تشکیل و مشغول فعالیت های تخریبی شد(رجوع شود به دقیقه ۱۵ تا ۱۹ فیلم «خامنه ای با چه نهادهایِ سرکوبگری حرکتهای اعتراضیِ ۷۸، ۸۸، ۹۶، ۹۸ و ۱۴۰۱ را جمع کرد؟» ). علی لاریجانی هم در آن زمان علیه خاتمی و اصلاح طلبان بود و خاطرات هاشمی هم این را نشان می دهد. احتمالاً این بهتان را هم آن کمیته و یا خود علی لاریجانی ساخته است.

پنجم- آیت الله خامنه ای، نظامیان و دیگر نهادهای حکومتی آنقدر مخالف(اگر نگوییم دشمن) خاتمی بودند و هستند که آیت الله احمد جنتی در ۵ مرداد ۱۳۸۹ در مسجد جمکران گفت: «من سندی را به دست آوردم که آمریکایی ها یک میلیارد دلار از طریق افراد سعودی که هم اکنون عامل آمریکا در کشور های منطقه هستند، به سران فتنه دادند و همین سعودی ها که به نمایندگی آمریکا صحبت می کردند، گفتند، اگر توانستید نظام را منقرض کنید، تا ۵۰ میلیارد دلار دیگر را هم می دهیم.» محمد خاتمی در ۱۱ مرداد ۱۳۸۹ ضمن تکذیب این بهتان، گفت: «چرا همین امر پیگیری نمی شود تا اگر واقعیت دارد تکلیف روشن شود و اگر دروغ است با دروغ‌پردازی‌هایی که مصداق بارز تشویش اذهان عمومی است برخورد شود.» اگر «اطلاعات» منفی ای علیه خاتمی وجود داشت، تاکنون هزاران بار افشا کرده بودند. لذا نیازی به بهتان ها و دروغ های بزرگ احمد جنتی و حسین شریعتمداری و....علیه خاتمی نبود.

ششم- با کمال تأسف علی لاریجانی محمد خاتمی را با جواد لاریجانی فاسدِ اقتصادی(زمین خوار) و فاسدِ سیاسی(مذاکره با نیک براون مدیرکل وزارت خارجه بریتانیا و گفتن اینکه اگر ناطق نوری در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۷۶ پیروز شود، منافع انگلیس در ایران تأمین خواهد شد، نه انتخاب محمد خاتمی رادیکال) و مجیزگوی احمدی نژاد و رئیسی اشتباه گرفته است. نکند علی لاریجانی خاتمی را با برادرش فاضل لاریجانی اشتباه گرفته که فیلم مذاکره با سعید مرتضوی برای معامله فسادش را محمود احمدی نژاد در ۱۵ بهمن ۱۳۹۱ در مجلس پخش کرد؟

من هیچ اطلاعی علیه خاتمی نداشته و ندارم که بخواهم او را تهدید کنم. وقتی من در اعتصاب غذای طولانی مدت بودم و خاتمی در استادیوم ۱۲ هزار نفری در حال سخنرانی بود و حاضران فریاد می زدند : «گنجی، گنجی» ؛ خاتمی پاسخ داد: «من هیچ کاری برای این آقا انجام نمی دهم» (نقل به مضمون). همان شب رئیس تیم بازجویان در بیمارستان میلاد آن را به من نشان داد تا مرا علیه خاتمی تحریک کند. اما سیاست را نباید به عرصه انتقام گیری شخصی و از آن مهمتر، دروغگویی بهتان تبدیل کرد.

هفتم- علی لاریجانی می داند که دو بار در جمهوری اسلامی زندانی شدم و سوابق هر دوبار زندان من نشان می دهد که آیا در زندان بُریده و گریه کردم (گزارش محسنی اژه ای به هاشمی رفسنجانی در خاطرات هاشمی) و یا احساس پوسیدگی کرده و به خاطر آن محمد خاتمی را تهدید کردم یا نه؟ احتمالاً علی لاریجانی انتشار دو دفتر «مانیفست جمهوری خواهی» و کتاب «مجمع الجزایر زندان گونه» در دوران زندان را فراموش کرده است. سعید مرتضوی یک تیم عملیاتی به دفتر ناشر(طرح نو) و کتابفروشی ها فرستاد و همه نسخه های کتاب مجمع الجزایر زندان گونه را جمع آوری و خمیر کرد.

هشتم- سعید قاسمی و حسین شریعتمداری دروغ و بهتان بزرگ «پونززنی بر پیشانی دختران» را ساختند. در حالی که در همان دوران من در مقابل فرماندهان سپاه و بچه های رزمنده در سپاه تهران به محسن رضایی- فرمانده کل سپاه- گفتم که شما و همفکرانتان در سپاه (جناح راست سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی) از اول تاکنون در حال فعالیت سیاسی بوده اید. شما علیه آیت الله منتظری توطئه می کنید و پیرو آیت الله مصباح یزدی و آیت الله راستی هستید و جهالت و قشریت را به نام اسلام بر کشور حاکم کرده اید( نوارش را «بی بی سی» منتشر کرد و روی وبسایت «بی بی سی» موجود است ). آیا چنین فردی همزمان پونز در پیشانی دختران ایران زمین فرو می کرد؟ در همان سخنان علیه سردار نجات و ذوالقدر و طائب هم صحبت کردم. هنوز بسیاری نمی دانستند که مصباح یزدی چه نقش مهمی در آینده جمهوری اسلامی ایفا خواهد کرد و این سرداران با «کودتای خزنده» با ایران و ایران زمینیان چه ها خواهند کرد؟ یک نفر را در کل ایران به عنوان شاهد مطرح کنید که در سال ۱۳۶۳ چنان سخنانی گفته باشد؟ اما آن جوان بیست و چند ساله گفت. ای کاش آن سخنان بیشتر شنیده می شد و شنوندگانی می یافت. من «هیچ» بودم و «هیچ» هستم، اما آن «هیچ» فعالیت هایی کرد، سخنانی گفت و باید می گفت، که هرگز هیچ نسبتی با «پونز زنی بر پیشانی دختران بد حجاب» نداشت. افتخار بزرگ سعید قاسمی و حسین شریعتمداری ساختن لقب «اکبر پونز» است. با اینکه بارها دروغ بودن این بهتان بزرگ را توضیح داده و دروغ های سعید قاسمی در تاریخ سازی در این مورد را نشان داده ام، اما پیروان حسین شریعتمداری و سعید قاسمی در داخل و خارج از ایران از این بهتان همچنان استفاده می کنند.

به سعید قاسمی و حسین شریعتمداری هیچ امیدی نیست که بویی از اخلاق پیامبر رحمت برده باشند که برای تکمیل مکارم اخلاقی مبعوث شد، اما امیدوارم علی لاریجانی با آنان تمایز یافته باشد و این بهتان بزرگ اش را پس بگیرد.

گر مسلمانی از این است که حافظ دارد

وای اگر از پی امروز بود فردایی