اگر کسی از من بپرسد برای چه می خواهی نظام نکبت اسلامی سرنگون شود، پاسخ خواهم داد ابتدا به خاطر خودم، دوم به خاطر جوانان ایران، سوم برای کشورم ایران، چهارم برای آرامش جهان. مهم تر و قابل لمس تر از همه هم برای خودم!
جواب خودخواهانه ی من، بعد از ۴۵ سال کسب تجربه و درس گرفتن از گذشته ام به دست آمده است.
سال ۵۷ اگر از اپوزیسیون شاه سوال می شد برای چه باید انقلاب کرد مذهبی ها می گفتند برای خدا و دین اش، کمونیست ها می گفتند برای خلق و عدالت، مذهبی-کمونیست ها می گفتند برای خدا و خلق، میانه رو های ملی گرا می گفتند برای ایران و ایرانی....
واقعیت این است که آدم مسوول نمی تواند در یک جامعه ی بدبخت، با خوشبختی زندگی کند حتی اگر امکانات خوشبخت زیستن را داشته باشد. بنابراین اگر خواهان تغییر و تحول هستیم قبل از هر چیز باید ببینیم خواست خود ما چیست و تا چه حد برای این خواست می توانیم و می خواهیم از خود مایه بگذاریم.
با این نگاه، هدف واحد و یکسان و یکشکلی مثلا به نام دین یا خلق یا عدالت وجود ندارد که بتوان آن را به عنوان نقطه ی مقصد تعیین کرد یا درست تر بگویم این کلیات برای «هر فرد» معنایی معین و حدی معین دارد که برای کس دیگر می تواند متفاوت باشد.
در رویداد ۵۷ «مردم» و «خلق» و «توده» حول واژه ها جمع شدند بی آن که فرق های میان خودشان را در نظر بگیرند. خمینی هم سال ۵۶ روی موجی که به وجود آمده بود سوار شد.
در مقابل این توده ی عظیم که رهبری خمینی را پذیرفته بود، کسی نمی توانست یا جرات نمی کرد بایستد و با آن ها مخالفت کند.
اگر هم کارشان را تایید می کردی، باید دنباله روشان می شدی و همین شد که به ظاهر اکثریت مردم ایران خواهان سرنگونی نظام شاهنشاهی و رهبری شخص خمینی شدند.
درسی که من شخصا از این جریان آموخته ام این است که نه دنبال توده و نه دنبال کسانی که می خواهند روی موج اعتراضات سوار شوند و به مقام رهبری برسند بروم بلکه با مردمی که نزدیک ترین فکر به فکر مرا دارند و با مدیر و سازمان دهنده ای که بیشترین قرابت را با او برای رسیدن به هدف «شخصی ام» دارم، آگاهانه و تا حد خواست شخصی ام همراه شوم و نه بیشتر. انتقاد از کسانی که با آن ها همراه هستم و انتقاد از کسی که مدیریت اش را می پذیرم لازمه ی سالم ماندن حرکت و هدفی ست که در پی اش هستم و مراقب باید باشم که رابطه ام با مردم و رهبر اعتراضات تبدیل به رابطه ی مرید و مرادی نشود که اگر بشود حکایت ۵۷ به شکلی دیگر دو باره تکرار خواهد شد.
تنفروشی مردان جوان در ایران
روزهای سخت ولی فقیه آغاز شده است