رحیم قمیشی
وقتی در تهران ۱۰ میلیونی، آرای نفر اول انتخابات مجلس با همه تبلیغات و التماسهای مشارکت از سوی حاکمیت، با عدد یک میلیون هم فاصله بسیار زیادی دارد، وقتی با وجود عدم مشارکت ۶۰ درصدی مردم، همچنان آرای باطله مقام بالایی بین منتخبین شهرها، بهدست میآورد، وقتی نه تنها مردم عادی، که بسیاری از شخصیتهای مهم سیاسی و احزاب کشور نیز در فرایند انتخابات، رسماً شرکت نمیکنند، وقتی در پایتخت برای مردم اصلا مهم نیست نتیجه انتخابات چه شد، در فضای مجازی، اسم آوردن از انتخابات مجلس، با تمسخر مواجه میشود.
یک معنای مهم دارد؛
"ما وارد مرحلهای جدید و مهم شدهایم"
مرحلهای که دیگر نیازی نیست استدلال کنیم حاکمیت از مردم جدا شده.
مرحلهای که افشای دزدیها برای مردم تعجبآور نخواهد بود.
مرحلهای که قوانین مصوب مجلس دیگر جایگاهی در جامعه نخواهند داشت.
مرحلهای که حاکمیتِ تنها مانده، تدبیرهایی برای تنها ماندنش خواهد اندیشید.
بیشک اتکایش به نیروهای امنیتی و نظامی بیشتر خواهد شد، آزادیهای اجتماعی بیشتر محدود خواهند شد.
اینترنت با توجه به نمایش قدرتش، محدودتر خواهد شد.
اما در مقابل؛
جامعه خود را باور کرده و آماده ایفای نقشهای بیشتری گردیده.
احزابی که از میان مردم طرد شده بودند مجددا فرصت عرض اندام پیدا میکنند.
برخی شخصیتهای گوشهگیر ملی، مخاطبان بیشتری پیدا کرده.
امید به تغییر در مردم افزایش محسوسی یافته
و انرژی جدیدی به قشر ناامید از آینده تزریق گردیده است.
همه اینها که گفته شد، بیانگر آنست که زمینِ بازی تغییر مهمی پیدا خواهد کرد.
وقتی مردم اکثریت بودن خود را یافتهاند، هم نقطه قوت است هم نقطهای خطرناک. چه حاکمیت هم این حقیقت را رسماً دریافت کرده!
اگر مردم حضورشان را در صحنه حفظ کنند، نقطه مثبت تقویت خواهد شد و یقیناً تحولات مهمی در پیش خواهد بود.
مانع مهم حضور، ضعف تاریخی موجود در فرهنگ ایرانیان است "عدم اعتماد به همدیگر" که پراکندگی و بیاثری میآفریند.
عدم اعتماد به تشکلها و جمعها
عدم اعتماد به اشخاص و جریانها
بهخاطر لطمههای زیادی که در دهها و صدها سال مردم از اعتماد بیجایشان خوردهاند.
و اگر مردم قدر این فرصت را ندانند و زمینه اتحاد ایجاد نشود؛ حاکمیت یکدست شده با دریافت تحلیل واقعی از فضای جامعه، امکان برنده شدن را پیدا خواهد کرد.
نباید بیجهت خوشبین باشیم و نه بیجهت بترسیم.
ما وارد مرحله جدیدی شدهایم، جدی گرفتن خودمان، باور توانمندیمان، رفع موانع تاریخی پیشرفتهایمان، یعنی تحولات مثبت و شاید سریع در آینده.
بیتوجهی به شرایط، قدرندانستن حائز اکثریت بودن، فرقه فرقه شدن، یعنی فرصت دادن به استبداد برای قویتر شدن، برای سرکوب بیشتر، برای تجهیز بیشتر!
فاصله ۶۰ و ۴۰ آنفدر نیست که هیچ طرفی را بیخیال از آینده کند.
و بیتفاوتی یعنی باختن عرصه
انتخاب با مردم است
ادامه مطالبات با رویههایی عاقلانه
یا رفتن به استراحتی چند ساله!
و فرصت دادن به دشمنان پیشرفت ایران
شکی نیست تقویت "جامعه مدنی" و تشکلیابی از مهمترین ابزار موفقیت مردم خواهد بود.
که در آینده بیشتر بهآن خواهیم پرداخت.
آقای داریوش اقبالی، خون فرخزاد را پایمال نکنید!
آبروریزی جدید قوه قضائیه