در روزگار معاصر بخشی از تاوان و مالیاتی که مردمان میپردازند تا از دست ملال دیرینه ولی حاد شده در جامعه مُدرن خلاص شوند، آن عمر و وقتی است که برای برنامههای سرگرم کننده خرج میکنند.
آن برنامه هایی که در گونههای متفاوت هنر دیداری و شنیداری تولید و توسط رسانههای جمعی عرضه میشوند، امروزه بخش جدا ناشدنی از زندگی تک تک مایند. چرا که ما به ناتوانی خود در مشغول سازی خویش عادت کرده و منتظر ماندهایم که از بیرون برای ما برنامۀ سرگرم کننده بگذارند.
البته در بطن این برنامهها اتفاقاتی میافتد و ضمنأ اشخاصی با ایفای نقش و وانمودسازی مشهور میشوند. شهرتی که البته میتواند به فرد در جلد دیگری رفته اعتبار ببخشد. چه بسا دیده و مشاهده شده که این وام و اعتبار به هنرمند و غیر هنرمند توانایی بخشیده تا بر ذهن عمومی تاثیر گذارند و به روند افکار مجرا دهند.
در فارسی امروزی به کسانی لقب "سلبریتی" داده میشود. لقبی فرنگی که برای معادلش در فارسی میتوان "خودنمایان" را استفاده کرد. باری. سلبریتی که ریشه در زبان لاتین دارد، صفتی تک معنایی نیست. زیرا هم به منزله فرد تجلیل شده است و هم به کسی اطلاق میشود که در شلوغی بازار از سر و کول همنوعان بالا میرود تا خود را جلو اندازد و جار زند.
در هر حالت برنامههای سرگرم کننده و "افراد خودنما" گویا لازم و ملزوم یکدیگرند. در چشم انداز کنونی انگاری مردم را از این داد و ستد پیامددار راه فراری نیست. اگر که بخواهند از ملال روزمره بگریزند.
با این حال برای آشکاری کم و کیف ارزش و رابطۀ پیچیده برنامه سرگرمی و سلبریتی کافی است یکسری از شعارهای رایج دوران جدید را یادآور شویم. شعارهایی که میگوید عمر، مهم ترین سرمایه و کاپیتال آدمی است. یا وقتی میگویند زمان، از منظر ارزشی، معادل طلا است.
در نتیجه "کاپیتال" و "طلا"ی خود را در عصر تجدد برای خلاصی از ملال فراگیر خرج میکنیم که استعاراتی برای عمر و زمان زندگی ما هستند. بدین وسیله جهت سرگرم شدن چیزهای بسیار با ارزشی را از کف میدهیم که بازگشت ناپذیرند.
بنابراین مجاز هستیم به ارزش سرگرمی برنامهها و نقش سلبریتیها با دیدۀ شک و تردید بنگریم. برنامه و نقش هایی که میخواهند ملال از منظر روان شناختی را مرتفع سازند. اما با ارائه الگو و طریقههای ناهمزمان از نظر جامعه شناختی قوزی بالای قوز زیست جهان بگذارند.
این قوز بالای قوز را از جمله در آن ردیۀ مهناز افشار میتوان دید. او که خواسته نفی رهبری مقتدر از سوی داریوش اقبالی را ناخوشایند خوانده است. درست در این لحظۀ تاریخی که شهروندی ایرانی به سوی کنار گذاشتن آقا بالاسر و قیم دینی، خودباوری و مشارکت در امور سیاسی گام برمی دارد، خانم "سلبریتی" با نامه سرگشادهاش تبلیغ بازگشت به عقب و تلویحأ "رهبر مقتدر" را آرزو میکند.