1403 سال چالشهای بیشمار!
احمد زیدآبادی
سال 1402 را سال سرنوشت دانسته بودم. به نظرم برخی خطوط کلی سرنوشت ایران در این سال رقم خورد، اما تبلورات عینی و انضمامی آن به خلاف تصورم، به سال آینده موکول شد.
از این جهت، سال 1403 را میتوان سال چالشهای سنگین در بسیاری از زمینهها قلمداد کرد.
چالشهای اصلی اما در حوزهٔ داخلی و خارجی دو چیز است. در حوزهٔ خارجی، نوع مواجههٔ دولت با نظم و نظامی است که پس از جنگ در نوارغزه به دگرگونیهای بیسابقهای در خاورمیانه منجر میشود.
این چالش بینهایت تعیین کننده است.
در حوزهٔ داخلی، برخورد بین نیروهایی است که پیش از این تحت عنوان کلی اصولگرایی شناخته میشدند اما اکنون تجزیه شده ودر مقابل هم صفآرایی کردهاند.
برخورد بین آنها گریزناپذیر است و نتیجهٔ آن نیز، هم در سیاست داخلی بسیار مهم است و هم در جهتگیری چالش نخست اثر فوقالعاده دارد.
چالشهای دیگر که مربوط به نوع کنش نیروهای خارج از قدرت رسمی و واکنشهای اجتماعی است، میتواند بر سرنوشت آن دو چالش اساسی، تعیین کننده باشد. از این رو، بخصوص هر گام نیروهای منتقد داخلی، لازم است بسیار حسابشده و مبتنی بر تحلیل بلندمدت و معطوف به حفظ کشور و منافع آن و خالی از هر نوع تحرک احساسی و کور و زودگذر و بدون توجه با دشمنیهای شخصی باشد.
دشمنیهای شخصی که معمولاً بدون درنظرداشت موقعیت سیال و نقش متغیر بازیگران عرصهٔ سیاست در ایران صورت میگیرد، بزرگترین آفت سیاستورزی در کشور ماست و محصول آن، بعداز 150 سال تلاش و فداکاری و تحمل هزینههای بسیار سنگین برای عبور از بحران توسعهنیافتگی، همین است که با آن روبروییم.
در سوی حکومت، اضطرارِموقعیت کار را به پیش میبرد و در سوی نیروهای منتقد، عقل و تحلیل و انتخاب باید سرمشق باشد.
آدمهای آتشینمزاج و انقلابخو و احساساتی و فاقد تحلیل منسجم و همهجانبه، همواره قادرند روند یک تحول پیچیده و دردناک را به فاجعه برای جامعه تبدیل کنند. متأسفانه اینگونه آدمها معمولاً محور سیاست در ایران بودهاند و خدا کند که در سال 1403 محور نشوند و گرنه چالشهای پیشگفته به مغاک هولناکی تبدیل میشوند که ایران را در کام خود خواهد کشید!
چنین مباد