«پرویز داوودی»، معاون اول دولت اول «محمود احمدینژاد»، در ۷۱ سالگی درگذشت. او مجری طرحهای اقتصادی «محمدتقی مصباح یزدی»، روحانی تندرو شیعه بود که دیدگاههای افراطی و در مخالفت با علوم انسانی و دستاوردهای مدرن بشری داشت
آرزو کریمی - ایران وایر
«پرویز داوودی» در زمان ریاستجمهوری محمود احمدینژاد، علاوهبر معاون اول رییسجمهور، «عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام هم بود. او در دور دوم ریاستجمهوری احمدینژاد هم، رییس مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری بود.
پرویز داوودی پیشاز دولت نهم هم، با عناوینی از قبیل «معاونت اقتصادی وزارت امور اقتصادی و دارایی» در دولت «اکبر هاشمی رفسنجانی» و بعد از آن، بهعنوان «معاونت اقتصادی قوهقضاییه» هم فعالیت میکرد.
داوودی تا زمان مرگ، عضو هیاتعلمی و استاد اقتصاد دانشگاه شهید بهشتی تهران بود. او در کنار مناصب مختلف، اثری بیش از سایر معاونان اول رییسجمهور در سیاستهای اقتصادی جمهوری اسلامی ایران گذاشت؛ چنانکه پس از کنار رفتن او از دولت دوم احمدینژاد تا زمان مرگ که نزدیک به دو دهه از آن سپری شده، هنوز اثر او بر روندهای اقتصاد بیمار و زوال زده ایران، باقی است.
شکاف بین آموختههای اقتصادی و عملکرد در دولت
پرویز داوودی در زمان عهدهدار بودن پستهای استراتژیک دولتی، بارها ارادت خود را به محمود احمدینژاد و «علی خامنهای» اعلام کرده بود. او حتی در دفاع از نتایج جنجالبرانگیز انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸، گفت: «ما آقای احمدینژاد را آسان گير نياوردهايم كه بهراحتی از دستشان بدهيم. مقام معظم رهبری را آسان بدست نياورديم كه بهراحتی از دستشان بدهيم.»
ازجمله انتقادات جدی که به پرویز داوودی وارد است، عدم تطابق بین آنچه او در دانشگاه درس میداد، با آنچه در صحنه اقتصاد ایران بدان عمل میکرد بود.
او در توضیحات جلد اول کتاب «اقتصاد خرد» خود آورده است: «بر ما لازم است که از تجربه بشری در راستای بومیسازی علم اقتصاد استفاده کرده و دانشی بر اساس مبانی و ارزش های اسلامی بنا کنیم.»
👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر
به این ترتیب، برخی شاگردانش معتقدند، بین اصول اقتصادی که از او در کلاسهای درس دانشگاه بهشتی آموختهاند با آنچه که او در دوره معاونت اولیاش در دولت اول محمود احمدینژاد پیگیری کرد، فاصله زیادی بود.
«پرویز خسروشاهی»، اقتصاددان، نوشته است در زمانی که شاگرد داوودی بوده، چیزی در خصوص تثبیت نرخ ارز و نظایر آن از استاد خود نشنیده است. او حتی گفته در آن زمان بهنظر نمیرسید پرویز داوودی با مبانی علم اقتصاد متعارف زاویه داشته باشد.
وجود اختلاف قابل توجه بین مواضع پرویز داوودی با خط متعارف و جریان اصلی علم اقتصاد، مورد انتقاد بسیاری از اقتصاددانان، خصوصا شاگردانش شده بود و حتی بسیاری از منتقدین، پرویز داوودی را عامل پیادهسازی نظریات اقتصادی مصباح یزدی میدانستند.
در این گزارش، نزدیکی تفکرات پرویز داودی به مصباح یزدی را بررسی کرده و به تحلیل تعدادی از اقدامات پرویز داوودی در اجرای سیاستهای اقتصادی خواهیم پرداخت که آثار آن، تا به امروز ادامه دارد.
فاصلهگیری موضعگیریهای پرویز داوودی با علم اقتصاد متعارف و نزدیکی عملکرد او به تفکرات مصباح یزدی، از برجستهترین موضوعات مورد بحث منتقدین اوست.
او خرداد سال گذشته در همایش بینالمللی «علوم انسانی اسلامی در اندیشه مصباح یزدی»، با اشاره به «جنگ پیچیده و نرم دشمنان و مستکبران در حوزه علم و تفکر»، گفته بود: «کتب درسی و نظام آموزشی کشور متاثر از همان فرهنگی است که بهجای متفکر پروری، تکنوکرات پروری دارد.»
پیشتر هم داوودی در دولت دوم احمدینژاد در گفتوگویی با «مرکز خبر واطلاعرسانی موسسه امام خمینی» گفته بود: «در الگوهای غربی تنها ابعاد مادی انسان مورد توجه قرار گرفته و به ابعاد معنوی انسان توجه نشده، بالتبع نمیتواند الگوی مناسبی برای توسعه و کمال انسانی باشد.» او در همین مصاحبه گفته بود: «موسسه امام خمینی با ریاست مدبرانه و متفکرانه آیتالله مصباح و با داشتن نیروهای اصیل و متفکر، میتوانند در جهت طراحیهای فکری و محتوایی تاثیر بالایی را ایفا کند»
مخالفت با توصیههای «افای تیاف» تا زمان مرگ
از برجستهترین اظهارنظرهای داوودی در خصوص سیاستهای اجرایی، نظرات او درباره توصیههای گروه ویژه اقدام مالی یا افای تیاف بود که بر خلاف اقتصاددانهای متعارف، آن را بدتر از کاپیتولاسیون و مایه تحقیر میدانست.
به اعتقاد داوودی، در صورت پذیرفتن افای تیاف باید تمامی اطلاعت مالی و گردش کاری کشور را به این نهاد بینالمللی که از سوی آمریکا مدیریت و اعمالنفوذ میشود، ارائه داد. او این اقدام را برای امنیت کشور بسیار خطرناک توصیف کرده و حتی افای تیاف را یک بهانه برای اعمال جاسوسی میدانست.
داوودی بهعنوان عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، در کنار سعید جلیلی، از اصلیترین مخالفان پیوستن ایران به افای تیاف بودند، تا جایی که منتقدین، آنها را احمدینژادیهای علیه افایتیاف خوانده و میگفتند حتی در صورت سکوت این دو نفر، پیوستن ایران به افای تیاف رای میآورد. به باور مخالفین، افرادی مانند پرویز داوودی بدون ارائه دلیل یا سندی معتبر، پیوستن ایران به افای تیاف را یک اشتباه امنیتی برای ایران توصیف میکردند.
نقش پرویز داوودی در «انقلاب بانکی احمدینژاد»
پرویز داوودی در افتتاحیه بانک قرضالحسنه در آذر۱۳۸۶، با اشاره به فعالیتهای مالی بدون ربا در قرآن و گرایش به فعالیتهای قرضالحسنه در اقتصاد اسلامی گفته بود: «باتوجه به تحول مورد نیاز در نظام بانکی کشور، فعالیتهای خوب و گستردهای آغاز شده که اولین قدم آن، افتتاح بانک قرض الحسنه است.»
همین دست صحبتها و پیگیریهای بیرون دانشگاهی بود که باعث شد از او، بهعنوان تئوریسین قرضالحسنه شدن بانکها یاد شود؛ طرحی که بهعنوان انقلاب بانکی احمدینژاد توصیف شد.
پرویز داوودی و اجرای سیاست پرداخت نقدی یارانهها
پرویز داودی اصولا به «یارانه پنهان مالیات پنهان» اعتقادی نداشت و حتی یارانه پنهان را، مغالطهکاری پنهان دولتها میدانست. باتوجه به این اظهارنظر پرویز داوودی در خصوص یارانه پنهان، میتوان به نقش او در اجرای طرح پرداخت نقدی یارانهها در دولت محمود احمدینژاد پی برد.
پرویز داوودی بدون اشاره به اثرات افزایش نقدینگی و تورم حاصل از اجرای این طرح گفته بود تا بهبود ساختارهای اقتصادی، یارانهها را باید بپردازیم، زیرا فشارهای عدیدهای به مناطق محروم وارد میشود.
اجرای سیاست تثبیت نرخ ارز
سیاستهایی مانند تثبیت نرخ ارز، برخلاف باور اقتصاددانان، متعارف از اصولی بود که پرویز داوودی به آن اعتقاد داشت؛ چراکه باور داشت بازار آزاد در اختیار شرکتها و بانکهای بزرگ و واردکنندگان و صادرکنندگان و حتی قاچاقچیان است که ۷۰ درصد بازار کشور را در اختیار داشته و بازیسازان اصلی این میدان هستند. افرادی که به اعتقاد داوودی، از افزایش نرخ ارز سود میبرند.
از طرفی، دولت محمود احمدینژاد، پیشوای تثبیت نرخ ارز لقب گرفته است. دولتی که با سیاستگذاری تیم اقتصادی خود و مروجان این کمپین، آغازگر سیاست نرخگذاری دستوری در بازار ارز بود. پرویز داوودی از افراد برجسته و تاثیرگذار در این تیم بود و نقش قابل توجهی در اجرای سیاست ارز ۴۲۰۰تومانی داشت.
اجرای سیاستهای اقتصادی از این دست که نقش و تاثیر پرویز داوودی بهعنوان هسته مرکزی تیم اقتصادی دولت محمود احمدینژاد در آن غیرقابل انکار است، امروز بهعنوان مشکلات و دردهای مزمن در اقتصاد ایران شناخته میشوند. طرحهایی منطبق بر اصول اقتصاد اسلامی مصباح یزدی که به دست افرادی مانند پرویز داوودی در اقتصاد ایران پیادهسازی شدند. سیاستهایی که پیادهسازی آنها، پیامدهایی مثل ناترازی مزمن بانکها، خلق پول و تورم، افزایش نقدینگی و گرانی کمرشکن را برای اقتصاد کشور بههمراه داشت.
عدم پذیرش قوانین افای تیاف، اقتصاد ایران را در انزوای مالی بینالمللی و چندساله فرو برد. انزوایی که با قطع ارتباط با بانکهای جهانی و خلق هزاران مانع بر سر راه تجارت بینالملل و تولید کشور، اقتصاد ایران را از ورود ارز و جذب سرمایهگذاری خارجی محروم کرد و واردکنندگان و تولیدکنندگان را در بازارهای جهانی، سرگردان چگونگی خرید و انتقال پول نمود.
در نهایت دلار چند نرخی، راه را برای رانتهای کلان و میلیارد دلاری هموار کرد تا رانتخواران وابسته به نهادهای قدرت، سرمایههای ملی را به تاراج برند و راه پیشرفت و استفاده از امکانات دولتی را، بر تولیدکنندگان و تجار واقعی ببندند.
نمونههایی مثل اختلاس فولاد مبارکه، چای دبش و برنج طبیعت، که از دل سیاست تثبیت نرخ ارز بیرون آمدند.