خاورمیانه شاهد تحول بزرگی در معادله فدرت منطقهای است. بازدارندگی متقابل نتیجه واقعی مبادله موشکی میان ایران و اسرائیل شد؛ عوامل زیر مولفه هایی هستند در جهت اثبات این ادعا و یافتن این پاسخ که آیا تحولات منطقهای و جهانی پس از این رخدادها پایداری این توازن را ممکن میسازد؟
۱- برخلاف تحلیلهای دستگاه تبلیغاتی اسرائیل و اپوزیسیون ایرانی مخالف جمهوری اسلامی، که بغض برحق مخالفت چشم واقع بینی آنان را کور کرده است؛ عملیات نظامی ایران در حمله به اسرائیل موفق بود و به اهداف بازدارندگی مورد انتظار دست یافت.
پرتاب بیش از ۱۵۰ پهباد کند رو، جهت پوشش فضای منطقه عبور موشکها، با اطلاع کافی از احتمال دخالت ضد هوایی ناوهای امریکا و انگلستان و گنبد آهنین اسرائیل، تاکتیک مناسبی بود که به درستی بکار گرفته شد. موشکهای کروز به این پوشش کمک کرد و سرانجام در مشغله سامانههای ضد هوایی، موشکهای بالستیک را روانه خاک اسرائیل کرد و سرانجام ۹ موشک بالستیک به خاک اسرائیل اصابت کرد. حادثهای که از ابتدای تشکیل کشور اسرائیل کم سابقه به نظر میرسد.
۲- کلاهکهای انفجاری موشکها، به خاطرمحدود نگهداشتن سطح تهدید متقابل، ضعیف و در حد ایجاد خسارتهای بزرگ نبوده است. هدف فقط هشدار و نمایش امکان دستیابی به خاک اسرائیل بود.
۳- دولت دست راستی اسرائیل ناباورانه به این واقعیت پی برد که، حتی با پشتیبانی وسیع دفاع ضد هوایی امریکا و انگلستان و اردن، گنبد آهنین در مقابل موشکهای بالستیک جمهوری اسلامی نفوذپذیر است و در صورت حملات گسترده تر و با کلاهکهای انفجاری پر قدرت میتواند شهرهای اسرائیل را دچار وحشت و آسیب جدی کند. امری که اسرائیل کوچک نمیتواند تحمل کند و مردم اسرائیل در دموکراسی سیاسی آن کشور صلح را برای بقا به جنگ ترجیح داده و دولتهای دست راستی را نمیپذیرند
۴- اسرائیل در تقابل با حمله محدود کم خسارت ایران؛ ظاهرا با تاکتیکی مشابه ایران در مقیاسی کوچکتر، با ریز پرنده هایی از داخل ایران سامانه اس ۳۰۰ را گیج و با تعداد کمی موشک هوا به زمین احتمالا به رادار شبکه اس ۳۰۰ در منطقه نزدیک به مراکز هستهای ایران حمله کرد. حملهای محدود و کم خسارت. اسرائیل هم در این عملیات به اهداف خود رسید. به ایران نشان داد که با برتری هوایی و پشتیبانی متحدین جهانی در منطقه، میتواند تا عمق خاک ایران نفوذ کند و هدف هایی را نابود سازد.
با توجه به محدودیتهای هردو کشور در گسترش دامنه جنگ، ۴ مورد فوق نشانه آشکار توازن نسبی از نوع بازدارندگی میان ایران و اسرائیل است.
اما، آیا این توازن بازدارنده پایدار میماند؟
و آیا بر فرض پایداری توازن بازدارنده که مانع رودررویی مستقیم ایران و اسرائیل میشود، چالش دوکشور پایان میپذیرد؟
امکان پایداری در توازن باز دارنده؟
۱-کنگره امریکا در لایحه کمکهای نظامی خارجی که مدتها مورد بحث بود؛ بلافاصله پس از احساس نوعی از توازن میان ایران و اسرائیل، در یک معامله دو حزب جمهوری خواه و دموکرات، ۲۶ میلیارد دلار برای کمک به اسرائیل تصویب کرد که بخش اعظم آن کمکنظامی ست. نخستین دلیل این کمک، برتری نظامی اسرائیل در خاورمیانه بنا بر منافع و تعهد امریکا جهت خفظ همیشگی این برتری ست.
به موازات تصویب این کمکها، تصویب قانون مهسا در کنگره امریکا که فشارها بر چین در معاملات نفتی با ایران را افزایش و احتمالا این خریدها را متوقف میکند؛ همراه با تهدیدهای تحریمی اتحادیه اروپا که آنها نیز از این حضور بازدارنده ایران در مقابل اسرائیل شوکه شدند، عوامل بسیار موثری هستند که بر مشکلات اقتصادی ایران میافزایند و بدون تردید در موازنه بازدارندگی منطقه به ضرر جمهوری اسلامی خواهد بود
۲- با وجود کمکهای بیدریغ جمهوری اسلامی در تثبیت رژیم اسد در سوریه که برنده اصلی آن روسیه بود و نیز همکاری نظامی با روسیه در جنگ اکراین؛ آیا روسیه پس از این تقابل منجر به بازدارندگی میان ایران و اسرائیل آماده فروش سوخو ۳۵ به ایران میشود؟
با توجه به اخبار منتشره در مورد درز اطلاعاتی منجر به حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق، از جانب مقامات عالیرتبه امنیتی سوریه که به احتمال زیاد نمیتواند بدون اطلاع بشار اسد و پوتین باشد؛ احتمال فروش سوخو ۳۵ها به ایران را تضعیف میکند.
به این واقعیت روابط گرم مسکو-تل آویو را باید اضافه کرد. اخیرا در گلایه مقامات ایران از روسیه که چرا سامانه دفاعی ضد هوایی روسیه در سوریه مانع حملات هواپیماهای اسرائیلی به کنسولگری ایران نشد؛ روسها به صراحت گفتند حضور آنها در سوریه با توافق اسرائیل صورت گرفته است!
۳- از سوی دیگر؛ سفر رئیس جمهور ایران به پاکستان و استقبال بسیار سطح بالای شهباز شریف از این سفر و تفاهم افزایش سطح مبادلات اقتصادی به ۱۰ میلیارد دلار، که بی تردید با وساطت پشت پرده چین صورت گرفته است؛ ایران را به یک قدرت هستهای تا حد زیادی همراه با ایده جمهوری اسلامی نسبت به تقابل با اسرائیل، نزدیک میکند. این نزدیکی میتواند همکاری هستهای ایران و پاکستان را که سابقا هم بطور غیر رسمی وجود داشته است؛ به سطح بالاتری برساند و ایران را آماده ورود به باشگاه هستهای جهان کند.
۴- در این آشفته بازار جهان بدون قطب (Apolarity) کنونی، آیا چینیها حاضرند نیروی هوایی ایران را تقویت و به سطح حداقل نزدیک به اسرائیل برسانند؟
پاسخ این سوال را باید در صحنه کشاکش امریکا و چین بر سر تایوان و نیز تهاجم اقتصادی چین در منطقه خلیج فارس و خاورمیانه و فشار برای خارج کردن امریکا از این منطقه جستجو کرد.
۵- باز گردیم به صحنه داخلی ایران:
ورود رسمی سپاه پاسداران به جنگ بر علیه زنان در حوزه حجاب اجباری در طرح نور! یک بهانهای جدی است در حوزه حقوق بشر که میتواند در تلاش پارلمان اروپا برای تروریست نامیدن سپاه پاسداران موثر واقع شود. اگرچه این اقدام منبعث از بی خردی رژیم فقاهتی در جنگ علیه زنان، در میانه کشمکش با اسرائیل، از ترس برخاستن مردم در مقابل تمام بی کفایتیها و فسادها و تبهکاریهای این رژیم است؛ گمان نمیرود که دراین مسیر موفقیت بالایی به دست بیاورد.
سوال بزرگ در مقابل اپوزیسیون آزادی خواه ایران اینجاست:
چه باید کرد؟:
که توازن بازدارنده موقتی را پایدار کرد و ایران را از در غلتیدن به آشوب ناشی از رقابت قدرتهای جهانی و منطقهای باز داشت و در مسیر تعامل منطقی با آنها انداخت تا امکان عبور کم خسارت از جمهوری اسلامی و استقرار یک جمهوری مردمسالار عرفی فراهم گردد.
آلن اکباتانی
آپوزیسیونِ آپوزیسیون، امیرحسین لادن
یک بغل عشق و آزادی، امیر کراب