Wednesday, May 1, 2024

صفحه نخست » "حکومتی" چیست و کیست؟ کیقباد یزدانی

ji.jpgاصطلاح "حکومتی"، به‌جز معنای عام آن، که به مفهوم همه‌ی چیزهایی است که به حکومت مربوط است، اصطلاح ویژه‌ای است که بیشتر در میان مردمِ زیر سلطه‌ی حکومت‌های مستبد و تمامیت‌گرا رواج دارد و در میان عامه‌ی مردم به معنای کسی یا چیزی است که مستقیم یا غیرمستقیم در ارتباط با حکومت و در راستای اهداف، منافع و یا تحکیم آن باشد. تقریباً همه‌ی جوامع زیر سلطه‌ی حکومت‌های مستبد و تمامیت‌گرا بسته به فرهنگ، سنت، تجربه‌های سیاسی و ویژگی‌های زبانی‌اشان واژه‌ی ویژه‌ای برای این پدیده دارند. نمونه‌های بارز چنین نظام‌هایی نازیسم آلمان، فاشیسم ایتالیا و اسپانیا، استالینیسم شوروی، مائوئیسم چین، رژیم‌های خودکامه‌ی صدام حسین، قذافی و نمونه‌های مشابه آن هستند. این اصطلاح تقریباً در همه‌ی زمینه‌های زندگی سیاسی و اجتماعی جریان و کاربرد دارد:

در برابر "هنرمند مستقل و مردمی" "هنرمند حکومتی" قرار دارد و در مقابل "روشنفکر مردمی" "روشنفکر حکومتی". به همین منوال می‌توان از "نماینده‌ی حکومتی"، "پزشک حکومتی"، "معلم و استاد حکومتی"، "آخوند حکومتی" و شخصیت‌های مشابه دیگر نام برد. این اصطلاح از شخصیت‌ها فراتر رفته و حوزه‌های مختلف سیاسی، اجتماعی، هنری، فرهنگی و حتی ورزشی را نیز دربر می‌گیرد. بر این اساس می‌توان از "احزاب و سندیکاهای حکومتی"، "رسانه‌ها و مطبوعات حکومتی"، "جشنواره‌های حکومتی" و نیز "تیم (ورزشی) حکومتی" سخن گفت.
برای مثال "تیم (ورزشی) حکومتی" می‌تواند به‌طور مستقیم از سوی یکی از نهادها و یا شخصیت‌های حقیقی یا حقوقی حکومت خریده و اداره شود، یا به دلایل و شیوه‌هایی موردحمایت حکومت قرار گیر د و از امکانات و امتیازات ویژه‌ای برخوردار شود و یا به گونه‌ی غیرمستقیم اهداف و منویات حکومت را پیش ببرد.
در مورد "روشنفکران و هنرمندان حکومتی" نیز همین‌گونه است. روشنفکران و هنرمندانی که در قبال پیش بردن و تبلیغ اهداف سیاسی حکومت و یا دست‌کم همراهی با سیاست‌های حاکم از امکانات و امتیازات ویژه‌ای برخوردار می‌شوند.
در برخی کشورها و نظام‌ها به دلیل کارکرد زیاده‌روانه و یا هدفمند بعضی حوزه‌ها، اصطلاحات نو یا ویژه‌ای ساخته می‌شوند، مانند "دین حکومتی"، "فقه یا فقیه حکومتی"، "حکم حکومتی" و حتی "قتل حکومتی". برای مثال "دین و فقه حکومتی" به دین و فقهی می‌گویند که همه‌ی اصول و احکامشان در خدمت اهداف سیاسی حکومت تفسیر و اجرا می‌شوند و یا "قتل حکومتی" به قتل‌هایی گفته می‌شود که خارج از دایره‌ی قوانین و نهادهای قضایی و حقوقی و به‌صورت پنهان و غیرمستقیم، یا از طریق استخدام تروریست‌های حرفه‌ای و یا پروژه‌های از پیش برنامه‌ریزی‌شده، صورت می‌گیرد، مانند "ترورها"، "قتل‌های زنجیره‌ای"، "خودکشی‌های مشکوک" و یا "مسموم کردن" و مانند آن.
اما پدیده‌ی "حکومتی" به لحاظ جامعه‌شناختی از این‌ها هم فراتر می‌رود. میشل فوکو فیلسوف و جامعه‌شناس معاصر فرانسوی برای نخستین بار این اصطلاح را زیر عنوان governmental وارد جامعه‌شناسی و علوم سیاسی کرد.
او که مقوله‌ی "قدرت" را نه‌فقط به‌مثابه‌ی یک نهاد سیاسی و سرکوبگر در قالب دولت یا حکومت، بلکه به‌عنوان یک مجموعه و سیستم در همه‌ی سطوح جامعه، از خانواده گرفته تا مدرسه و محل کار و ارتباطات اجتماعی می‌داند، "حکومتی" بودن را نظام فکری و شیوه‌ی رفتاری‌ای تعریف می‌کند که با دستگاه فکری و سیاسی حاکمیت همخوانی دارد و همراهی می‌کند. به‌بیان‌دیگر: نظام‌های سیاسی اقتدارگرا می‌کوشند "روحیه‌ی قدرت" را در همه‌ی سطوح جامعه گسترش دهند و یکایک شهروندان را به ابزاری برای رسیدن به اهداف سیاسی‌شان بدل کنند. این در عمل یعنی اینکه "روحیه‌ی حکومتی" آگاهانه یا ناآگاهانه در روابط اجتماعی و حتی زندگی روزمره‌ی شهروندان جاری و ساری می‌شود. بدین ترتیب معلمی که از چارچوب‌های تعیین‌شده، پا فراتر نمی‌گذارد، "اوامر" و "بخشنامه‌ها" را بی‌چون‌وچرا و گوش‌به‌فرمان انجام می‌دهد، هنرمندی که به‌جای بازتاب واقعیت‌ها و آرمان‌های اجتماعی، ایدئولوژی حاکم را در کارهایش تبلیغ می‌کند، پزشکی که به‌جای تعهد به سوگندنامه‌اش با حکومت همراهی می‌کند، پدر و مادری که فرزندان خود را فرمان‌بر و یا ضعیف‌کُش بار می‌آورند و حتی خود شخص که با "عقلانیت هنجاری" ("مأمورم و معذور/اگر من نکنم، دیگری خواهد کرد/همه می‌کنند، من هم روش/من فقط وظیفه‌ام را انجام می‌دهم/اگر نکشی، کشته می‌شوی/و...) همراهی خود را با حاکمیت توجیه می‌کند؛ همه و همه به‌مثابه‌ی شبکه‌ای به‌هم‌پیوسته، در خدمت قدرت حاکم و تحکیم آن‌اند و خود به‌جزئی از آن بدل می‌شوند.
نمونه‌ی بارز این پدیده، نظام فاشیستی آلمان نازی است. در زبان آلمانی واژه‌ای هست به‌نام Helfershelfer که معنی واژه به واژه‌ی آن می‌شود: "کمک‌کننده‌ی کمک‌کننده" و در فارسی به همدست یا همدستانِ (درجه دوم) معنی شده است و منظور از آن این است که نظام فاشیستی هیتلر مانند همه‌ی دیکتاتورها و نظام‌های تمامیت‌گرا و اقتدارگرا، افزون بر همدستانِ مستقیم و درجه‌ی اول، یعنی فرماندهان نظامی، وزرا و نمایندگان مجلس، مدیران ارشد و رؤسای نهادهای دولتی، همدستانِ غیرمستقیم و درجه‌ی دوم هم داشت که بدون این همدستان، همدستان درجه‌ی اول به‌هیچ‌وجه نمی‌توانستند اهداف و برنامه‌های نظام را پیش ببرند. بسیاری از این همدستانِ درجه‌ی دوم برخلاف همدستانِ درجه‌ی اول، نه شناخته‌شده بودند و نه انگشت‌شمار. این‌ها در همه‌ی حوزه‌ها حضور داشتند و مهم‌تر از همه، برخلاف همدستانِ درجه‌ی اول، در میان مردم زندگی می‌کردند. این‌ها کسانی بودند که یا از سرِ ایمان و اعتقاد به حقانیتِ نظام حاکم و یا برای کسب موقعیت و جایگاه شغلی و اجتماعی بالاتر و یا حتی برای حفظ موقعیت شغلی خود، پروژه‌ها و برنامه‌های تعیین‌شده‌ی اتاق فکر نظام را در میان مردم اجرا می‌کردند. در میان آن‌ها از افراد گمنام گرفته تا کارمندان و مسئولان رده پایین مانند مربی‌ها و معلم‌ها، مدیران مدارس و آموزشگاه‌ها و ادارات و سازمان‌های دولتی تا سربازان و نیروهای انتظامی و تا چهره‌ها و شخصیت‌های برجسته مانند نویسندگان و هنرمندان و پزشکان و مهندسان و روحانیون و جز آن دیده می‌شدند. حتی کسانی هم بودند که به‌عنوان "نیکوکاران" و "خادمان مردم" و به نام "نیکوکاری" و "خدمت به مردم" در تحکیم رژیم هیتلری نقش ایفا می‌کردند.
آنچه تشخیص این‌گونه افراد را، به‌ویژه در نظام‌های ایدئولوژیک یا جوامع پس از انقلاب‌های مردمی، حتی برای خود آن‌ها دشوار می‌کند، آرمان‌های "انقلاب" و پوشش‌های ایدئولوژیک است. در این‌گونه نظام‌ها، در مراحل نخستینِ پایه‌گذاری آن، بیشتر این افراد بر پایه‌ی اعتقاد و ایمان به حقانیتِ نظام حاکم عمل می‌کردند و می‌کنند و بعدها که رژیم تحکیم یافته و انسان‌های صادق و سالم غربال و یا نابود شدند، راه برای ورود کسانی که هدفشان کسب موقعیت و جایگاه شغلی و اجتماعی بالاتر است، هموار می‌شود. باوجوداین، در بسیاری موارد کسانی پیداشده و می‌شوند که تا آخرین لحظه "صادقانه" و "مؤمنانه" به نظام حاکم وفادارند و در تحکیم آن می‌کوشند. ازاین‌رو باید و می‌توان حکومتی‌ها یا همدستان نظام را دسته‌بندی کرد.
همدستانِ (درجه‌ دوم) نظام در این شبکه‌ها چند دسته‌اند: نخست کسانی هستند که همکاری مستقیم با نظام دارند و درواقع به‌ جزیی از دستگاه نظام بدل شده‌اند. این گروه، در عمل، چشم و گوش نظام هستند و حتی با نفوذ در گروه‌ها و شبکه‌های مستقل، سعی می‌کنند آن‌ها را بپایند و در صورت امکان با ایجاد فضای رعب و وحشت، اعضای گروه را به سکوت وادارند و یا در بهترین حالت، با در دست گرفتن ابتکار عمل، به شیوه‌های گوناگون آن‌ها را از اهداف واقعی‌شان منحرف و دور سازند. دوم عده‌ای هستند که از حمایت‌ها و تسهیلات غیرمستقیم نظام برخوردارند. این دسته برای به دست آوردن هر چه بیشتر امتیازات و امکانات در رقابت با دسته‌ی نخست عمل می‌کنند و گاه از آن‌ها هم تندتر و "انقلابی" ترند. سوم گروهی هستند که ازنظر سیاسی و اعتقادی در دودلی‌اند و میان مردم و نظام در نوسان. این عده گاه برای حفظ موقعیت خود، دانسته و گاه نادانسته به ابزار تبلیغی نظام بدل می‌شوند. چهارم دسته‌ای هستند که برای منافع آنی و آتی و یا درخطر قرار نگرفتن و یا حتی فرصت‌طلبانه، در مناسبت‌ها و رویدادهای سیاسی و اجتماعی مختلف خودشیرینی و فضای اجتماعی و فرهنگی را آلوده می‌کنند و بر ابهامات و توهمات مردم درباره‌ی ماهیت واقعی نظام دامن می‌زنند.
سخن کوتاه: با یک نگاه سریع و کلی می‌بینیم که حکومتی‌ها یا همدستانِ (درجه دوم) نظام‌های حاکم در میان خودمان هستند. از خودمان هستند و شاید هم خودمان باشیم، بی‌آنکه بدانیم یا بخواهیم.

کیقباد یزدانی
اردیبهشت ۱۴۰۳

ـــــــــــــــــــــــــــــــ
بن‌مایه‌ها
https://www.sfb-governance.de/programm/glossar/gouvernementalitaet.html

https://de.wikipedia.org/wiki/Gouvernementalit%C3%A4t

https://www.iran-emrooz.net/index.php/politic/more/87526/



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy