مصطفا محقق داماد که حقوقدان است؛ و منتقد برخی از رفتارهای جمهوری اسلامی، در جایی آورده است: «امر معروف و نهی از منکر کار هرکسی نیست.» او میخواهد بگوید، امر به معروف و نهی از منکر بارهای درخور توجه، درست و راست است؛ اما پیچیدهتر از آن است که از عهدهی همهگان برآید. او میخواهد در بهترین حالت از یک امتیاز دیگر برای آخوندهای آگاه (شما بخوانید خودی، همسو و ...) پردهبرداری کند. (۱)
این اندیشه بسیار خطرناک است؛ و هستهی سخت چند نهاد بدخیم جمهوری اسلامی (همانند شورای نکهبان، مجلس خبرهگان، ولایتفقیه و ...) را یکجا با خود میکشد؛ با این همه به دل برخی از منتقدان و دشمنان جمهوری اسلامی هم نشسته است و در رخنامه دست به دست میشود! چرا؟
کجا ما با جمهوری اسلامی همپوشان هستیم که میتوانیم با این دست ادعاهای خام و ناتمام کنار بیاییم؛ و از آن لذت ببریم؟ این همپوشانیها از کجا میآیند؟ و به کجا میرسد؟
فریب این گزارههای ناتمام و بیبته را نباید خورد. این پیام در بنیادها با مناسبات جهانهای جدید هماهنگ نیست؛ هیچ کس در جهانهای جدید این کاره نیست؛ و نمیتواند باشد. هیچکس در جهان جدید در جایگاهی نیست که بتواند آمر و ناهی دیگران باشد. هیچکس در جهانهای جدید نمیتواند نقش «دیگری بزرگ» را بازی کند. در جهانهای جدید «خدا مرده» است؛ و چون خدا مرده است، پای قانون، حکومت قانون، قرارداد اجتماعی، قانون اساس، دمکراسی، سکولاریسم و حقوق بشر به شهر و زندهگی شهری باز شده است. (۲)
امر به معروف و نهی از منکر در بنیادها نادرست و خطرناک است. امر به معروف و نهی از منکر به جهان سپریشدهی سنت بازمیگردد؛ جهانی که با هرمهای قدرت و داوری سامان میگرفت؛ جهانی که آدمیت، رنگارنگی و گوناگونی را قربانی میکرد، تا سنت را و هرمهای قدرت و داوری را پاسدارد. جهانی که چیزی جز باززایی سنت، همایستاری (Homeostasis) سنت، و بازگشت به ترازهای دلخواه سنت را نمیشناسد. سنت با دگرگونی بیگانه است؛ سنت چیزی بیش از بازخوردهایی که قرار است دگرگونیها را رصد کنند؛ بیایند؛ و به تراز دلخواه برگردانند نیست. سنت سنت ایستایی (ثبات) و سازوکارهای کاربست ایستایی (ثبات) است. (۳)
محقق داماد اگر دریافت درست، راست و روزآمدی از حقوق بشر داشت باید میگفت: در جهان جدید دیگری جایی برای امر به معروف و نهی از منکر نمانده است. امر به معروف و نهی از منکر آداب شکار شهربندان است؛ امر به معروف و نهی از منکر برآمد انسانشناسی، جهانشناسی و شناختشناسی سنتی است که با مناسبات تازه همسو نیست. مناسباتی که در جایگاه داوری همه چیز را زمانمند، زبانمند و انسانمند میداند؛ و میخواهد.
امر به معروف و نهی از منکر با هیچ دریافتی از شهر، شهروندی و شهرنشینی سازگار نیست. امر به معروف و نهی از منکر برآمد نظام شهربندی است؛ و با فرآیندهایی که شهربندان را به شهروند دگرمیدیسد، بیگانه است. آمیزش اجتماعی مسالمتآمیز پایان امر به معروف و نهی از منکر است.
اکبر کرمی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پانویسها
۱) نواندیشی (دینی یا عرفی) کار چندان سادهای نیست؛ و چندان عجیب نیست اگر نواندیشان دانسته یا نادانسته، خواسته یا ناخواسته هستهی سخت این پندارهای سنتی را با خود به جهانها تازه میآورند. بر همین شوند و دلیل روبهروی با نواندیشان هم ساده نیست و در دوگانهی رانش و پذیرش جانمیگیرد. نواندیشان را باید ستود و تکاپوی آنان برای نفس کشیدن در هوای تازه را قدر گذاشت؛ اما نباید پنداشت همیشه خواستن توانستن است.
۲) کسانی که درپی یافتن این برساختهها در متنهای سنتیاند، در بنیادها در دریافت این برساختها و کارکرد آنها ناکام مانده؛ و از ناگزیری آنها برای زیستن در شهر بیخبر هستند.
۳) فیلسوف نخست، و برجستهی سنت، افلاطون است که با پیشگذاشتن انگارهی دنیای مثل، و ریخت فرابودی (Ideal types) دگرگونی و امکانها و ناامکانها آن را آشکارید و در پاسخ تکاپوی ایستایی را ۲۰۰۰ سال به بشریت چپاند.
نیکا! دریا برای خندهی تو آه... میکشد، رضا مقصدی
"حکومتی" چیست و کیست؟ کیقباد یزدانی