امروز هر جا می رویم کسانی را می بینیم که با سر پایین افتاده و انگشت هایی که مرتب روی تلفن های همراه این سو و آن سو می روند مشغول دیدن و خواندن صفحات اینترنتی هستند.
این توجه به اینترنت و مطالب موجود در آن، همه جا، در ایران و خارج از ایران رواج دارد.
در گذشته ای نه چندان دور، در شهرهای اروپایی که من در آن ها بودم، خارجی ها بیشترشان بخصوص در وسایل حمل و نقل عمومی سر در کتاب داشتند.
در ایران اما به دلیل نبودن مترو که در آن می توان به دلیل بُعد مسافت و حرکت کم تکان و یک سان قطار راحت تر کتاب خواند ما این پدیده را مشاهده نمی کردیم.
با آمدن اینترنت و مترو و اتوبوس های تندرو سر هموطنان ما هم مثل خارجی ها در مقابل تلفن های همراه خم شده و وقتِ تلف شده در فاصله ی ایستگاه های مبدا تا مقصد را با مطالب و دیدنی های اینترنت پر می کنند.
الان صحبت من در باره ی خارج از کشور است.
خودِ من چند سال پیش در هامبورگ کتابفروشی داشتم و تجربکی در این زمینه دارم.
علاقمندان به کتاب تعداد ثابتی هستند که در هر وضع و اوضاعی، در هر جا که باشند، هر جا محل عرضه ی کتابی باشد، خود را به آن جا می رسانند و با نگاه کردن و ورق زدن کتاب های جدید الانتشار و قدیمی، عناوینی را که مورد علاقه شان است تهیه می کنند (حتی اگر پول غذا نداشته باشند!) و این کار مثل تنفس اکسیژن برای آن هاست چون دنیایی بدون کتاب را نمی توانند تصور و تحمل کنند.
مطالبی که در کتاب ها هست «با آن چه ما در اینترنت می بینیم و می خوانیم تفاوت اساسی دارد».
حتی کتاب های موسوم به پی.دی.اف (و نه کتاب های الکترونیکی اصل که باید آن ها را مثل کتاب کاغذی «خریداری کرد» و خواصی دارند که در پی.دی.اف وجود ندارد) نمی توانند جای کتاب کاغذی را بگیرند به دلایل مختلف.
لذت ورق زدن کتاب یکی از این دلایل است.
گذر سهل و آسان از یک صفحه به صفحات دیگر با برگ زدن و نگاه سریع به صفحات یکی دیگر از این دلایل است.
عدم نیاز به برق و باتری و در دسترس بودن آسان، مجبور نبودن به خواندن کلمات بر روی صفحه ی کوچک تلفن یا تبلت های کوچک، شی ییت داشتن کتاب و قابل لمس بودن آن، زیبایی ظاهری کتاب و جلد آن، بوی کاغذ و جلد کتاب، امکان خط کشیدن و حاشیه نویسی راحت تر از خط کشیدن و حاشیه نویسی بر روی تبلت، و خیلی خواص دیگر کتاب، آن را کلا حتی با کتاب های الکترونیکی اصل متفاوت می کند.
از همه مهم تر قرار دادن کتاب در قفسه ی کتاب خانه، شخصیت و اعتبار فرهنگی به صاحب کتاب می دهد که در کتاب های الکترونیکی این خاصیت هم دیده نمی شود.
از لذت دیدن کتاب ها در قفسه ی کتابخانه هم سخنی نمی گویم چون این لذت مختص اهل کتاب است و قابل توضیح نیست.
این ها محاسن «شکلی» کتاب است.
محاسن «محتوایی» هم که تقریبا معلوم است. یاد گرفتن چیزهایی که انسان آن ها را نمی داند؛ آشنا شدن با دنیا و ریزه کاری های آن؛ آشنا شدن با تفکراتی که انسان محال است خودش به تنهایی به آن پی ببرد و علت رنگارنگی بی حد و حصر جهان ما و جهان گذشته و ده ها حُسن و فایده ی دیگر.
مطالب اینترنت هرگز نمی تواند جای کتاب را پر کند.
اگر نمی خواهیم فرزندان مان کاسب و ماشین تولید پول شوند و کارهای فرهنگی را مانع از این «گونه» شدن فرزندان مان می بینیم یا حتی اگر تحصیلات عالیه در رشته ای خاص دارند، آدم های بی فرهنگی بار بیایند که به قول معروف «طرف دکتر است ولی آدم نیست» صفت آن ها شود، لازم است که آن ها را کتابخوان کنیم.
یکی از راه های کتابخوان کردن بچه ها تهیه ی کتاب های خوبی ست که او دوست داشته باشد از ابتدا تا انتهای آن را بخواند حتی بارها و بارها.
دیگری بردن بچه ها به نمایشگاه های کتاب ست که هم شوق مردم کتابدوست را ببینند هم کتاب ها را خودشان ببینند و ورق بزنند.
این ها را گفتم این را هم بگویم ما در ایران با مصیبت نشر کتاب و ممیزی و سانسور رو به رو هستیم.
یکی از دلایلی «که می گویند» کتابخوان در ایران کم است موضوع سانسور و حذف و تعدیل کتاب هاست.
در خارج از ایران افرادی اقدام به تاسیس موسسات انتشاراتی کرده اند که کارشان مختص به چاپ کتاب های سانسور شده و ممنوع در ایران است.
تعداد ایرانیان خارج از کشور قابل مقایسه با داخل کشور نیست لذا تعداد کسانی که خواهان تهیه کتاب باشند هم به همان نسبت کمتر است اما فرق در اینجاست که کسانی که در خارج هستند تقریبا اغلب شان ایرانیانی هستند که خود را با سواد و با فرهنگ و نخبه و صاحب اندیشه می دانند و خود را عوام نمی دانند.
پس کتاب های منتشر شده در خارج، غیر از خواص «ظاهری» و «باطنی» خاصیت سانسور نشده و عین ذهنیت نویسنده را بازتاب دهنده دارند.
زحمات کسانی که در کار نشر کتاب هستند ستودنی ست چون در خارج از ایران و در کشورهایی که زبان و فرهنگ دیگری دارند تنها به انتشار کتاب های فارسی می پردازند و این برای ما ایرانیانی که کتاب را مثل هوا برای تنفس می دانیم بسیار ارزشمند است.
حال چند موسسه انتشاراتی در اروپا گرد هم آمده اند و نمایشگاه کتاب بدون سانسور در شهرهای مختلف اروپایی و امریکا بر پا کرده اند.
امروز و در این ساعت که این مطلب منتشر می شود، این نمایشگاه در شهر کلن آلمان که یکی از قدیمی ترین و پر کارترین انتشاراتی های فارسی زبان یعنی انتشارات فروغ در این شهر فعالیت می کند و کتاب های بسیار مفیدی در اختیار علاقمندان به کتاب می گذارد برگزار شده و امیدوارم عزیزانی که در کلن یا نزدیک آن ساکن هستند از این نمایشگاه بازدید کنند و بقیه هم در شهرستان های دیگر اروپا از نمایشگاه هایی که برگزار خواهد شد دیدن کنند که همین حضور، نشانه ی اهل فرهنگ بودن ما ایرانیان خواهد بود و از زحمات انتشاراتی ها هم بدین نحو قدردانی خواهد شد.
سفارش هادی خرسندی به رضا پهلوی