Sunday, May 5, 2024

صفحه نخست » فراموش‌کاری ما و اشتباه‌های آقایِ گنجی، کوروش گلنام

golnambanner.jpgکوروش گلنام - ویژه خبرنامه گویا

شوربختانه دیده می‌شود که برخوردهای زشتی هم‌راه با ناسزا به آقایِ اکبر گنجی می‌شود. اکبر گنجی روزگاری در یکی از سیاه‌ترین دوران‌هایِ حکومت"نکبت" اسلامی که مخالفان نامدار و نویسندگان و هنرمندان پی‌درپی کشته یا ناپدید شده و سپس جسدشان یافت می‌شد چون زنده‌یادان فروهرها، پیروز دوانی، محمد مختاری، جعفر پوینده، ابراهیم زال‌زاده و...با بی‌باکی به افشای قتل‌هایِ زنجیره‌ای و پشتیبانی از دگراندیش پرداخت و عالی‌جناب سرخ و خاکستری را افشار کرد و کار به جایی رسید که رفسنجانی و فلاحیان را به مناطره رودررو دعوت کرد که نپذیرفتند و بهای سنگینی نیز برای افشاگری‌هایش پرداخت. ولی ما مردم زود فراموش می‌کنیم. فراموش می‌کنیم که اکبر گنجی، با همه نیرو به افشای باندهایی پرداخت که به ناراست"خودسر" نامیده می‌شدند درحالی که آنان همین "آتش‌به‌اختیار"های امروز بوده‌اند و سر در لانه علی‌خامنه‌ای داشته و آدم‌کشی می‌کردند. اکبر گنجی بود که به‌عنوان یک باورمند به‌دین" تلقی فاشیستی از دین و حکومت" را در سالِ 1378 نوشت که در مدت کوتاهی به چاپ سوم رسید. هم او بود که کتابِ "تاریک‌خانه اشباح" را نوشت. روشن است که نگارنده با شماری از موضع‌گیری‌ها از انبوه مقاله‌هایِ آمده در این دو کتاب هم‌خوان نباشم ولی افشاگری‌های گنجی در باره باندهایِ جنایت‌کار هم تأثیر فراوانی در ایران گذاشت و هم سندتاریخی ماندگار آن دوران است. ما فراموش می‌کنیم که اکبر گنجی در همآن آغاز جزء نخستین کسانی بود که در برابر محسن رضایی و باندِ فاسد او در سپاه پاسداران ایستاد و نتیجه‌اش ترک زودهنگامِ سپاه بود.

اشتباه هایِ آقایِ گنجی از دیدِ من

روشن است آقای گنجی که از ایران بیرون آمد، ارکستر مشکوک دانستن هرکه از ایران بیرون می‌آید، که مزدوران حکومت اسلامی نیز در میان آنان خود را پنهان کرده‌اند، ساز همیشگی "عامل حکومت و جاسوس حکومت" را کوک کردند. همین برخوردهای بی‌سند و پشتوانه یک وضعیت بلبشویی در بیرون درست‌کرد که سره‌وناسره را یکی‌کرده که تاکنون بیش‌ترین سودش را حکومت اسلامی برده و خواهد‌برد. موضوع زنده‌یاد روح‌الله زم را همه بیاد داریم. آیا کسانی که او را جاسوس حکومت می‌نامیدند ،هرجا رفتند و گفتند و نوشتند(که سندها همه موجود است) آیا حتا یک‌بار از خود انتقاد‌کردند یا به ماست‌‌مالی کردن آن فضاحت خود پرداختند تا دامان آلوده خود را پاک‌کنند. اینک نوبت آقای مهدی نصیری است. شاید کسانی هنوز متوجه نشده‌اند که بریدن از یک ایدئولوژی و باور اگر انسان درست‌کردار و اهلِ اندیشه باشد و نه فرصت‌خواه و موافق جهتِ باد، چه کارِ سخت و دشواری است زیرا نخستین‌گام در این‌راه انتقاد از خود و حلاجی‌کردن گذشته خود است که بسیاری از ما آن‌را نمی‌پذیریم. آقای مهدی نصیری پیشینه خوبی ندارند و از جمله کسانی بوده است که مخالفِ آقای گنجی و برعلیه نویسندگان و هنرمندان در آن دوران سیاه قتل‌های زنجیره‌ای بوده‌اند و از جمله کسانی بوده است که زنده یاد عباس معروفی مدیر نشریه گردون آن دوران را به دادگاه کشاندند. این پیشینه سیاه و سنگینی است. ایشان ولی اندک،اندک به ماهیت پلیدِ رژیم پی‌برده، از آن دوری نموده، سخت از خود انتقادکرده است تا به ترک کلی نظام ولایت‌فقیه رسیده است. و بازی روزگار را ببینید که اینک این آقای اگبر گنجی است که در برابر موضع‌گیری‌های درست آقای مهدی نصیری ایستاده است!

آقای گنجی و برخورد با اسراییل و هواداران پادشاهی

آقایِ گنجی شوربختانه از هنگامِ آمدن به بیرون از ایران، گاه برخوردهای نادرستی داشته و خبرهای ناراستی منتشر می‌کند و بسیار از آن گنجی‌ای که در ایران علیه ستم‌گری حکومت از حق دگراندیش پشتیبانی می‌کرد، دور شده است. یکی از موضع‌گیرهای نادرستِ ایشان در باره اسراییل است که به ناراست او را "دشمن ایران" می‌نامد. درحالی که ایشان باید بهتر بداند که این حکومت اسلامی است که از همآن روز نخست دشمنی با اسراییل را آغاز کرد و تا امروز ادامه داده و در این‌راستا، هم سرمایه‌های ایران را بباد داده و مردم را در فقر و به خاک سیاه نشانده است و هم همه منطقه را به آشوب کشیده است. اسراییل حق دارد هم از موجودیت خود در برابر یک حکومت آشوبگر و تروریست دفاع کند و هم حق دارد دشمن حکومتِ اسلامی باشد.

آقای گنجی رفته‌اند گشته‌اند یک جمله از شاه در باره اسراییل یافته‌اند و آن را پیراهن عثمان کرده‌اند. این در حالی است که ایران جز نخستین کشورهایی بوده است که اسراییل را به رسمیت شناخته است. اسراییل در دوران شاه رابطه بسیار خوبی با ایران داشته و کارهای کشاورزی آنان در دشتِ قزوین و برای ایجاد روشِ آبیاری قطره‌ای در ناحیه‌های کم‌آب ایران، ایجاد تعاونی‌ها در ایران که الگوبرداری از اسراییل بود فراموش نشده است. از آن گذشته شاه گاه در باره متحدان غربی خود نیز بسیار تندتر از آن یک‌بار برخورد با اسراییل با آنان برخوردکرده است. آیا این دلیل می‌شود که شاه را مخالف غربی‌ها نامید؟

برخورد با هوادارن پادشاهی

مایه تإسف است که در این زمینه آقای گنجی به ابتذال رسیده‌اند و در دشمنی کور با پادشاهی‌خواهان مقاله‌هایی نوشته‌اند که باورکردنی نیست. این مقاله‌ها از قلم کسی بر کاغذ آمده است که عالی‌جناب خاکستری و تلقی فاشیستی ازدین‌وحکومت را نوشته است! اوج ابتذال دو مقاله از دیدِایشان طنزی بود علیه آقای رضاپهلوی که گذشته از بی‌مایگی شگف‌آور، بر هیچ سندی نیز استوار نبود. ایشان باید بداند که طنز نویسی کار هرکسی نیست و استعداد می‌خواهد که گفته‌اند:"کارهرکس نیست خرمن کوفتن!" اگر استعداد و طنازی درکار نباشد می‌شود اون دومقاله طنز آقای گنجی که مایه شرمساری ایشان است. اگر ایشان روزگاری خواستند طنز بنویسند باید مدت‌ها در مکتبِ استاد هادی خرسندی آموزش ببینند.

ولی مخالفت با پادشاهی خواهان. در این زمینه حق آقای گنجی است که با باور هر کسی مخالفت‌کنند. ایشان ولی شوربختانه مخالفت نمی‌کنند، دشمنی می‌کنند و در این‌راه رسیده‌اند به روشِ احمدی‌نژاد و ترمز بریده‌اند و هرچه از دهانشان می‌رسد تندوتند به آقای رضا پهلوی نسبت می‌دهند و تهمت می‌زنند. ایشان چه بخواهند و چه نخواهند، پادشاهی‌خواهان نیز در ایران و بیرون از ایران هوادار دارند و جزیی از مردم ایران هستند و نفی‌شدنی هم نیستند. می‌شود ایرادگرفت به رفتار ناسزاگویان پادشاهی‌خواه که بی‌گمان مإموران حکومتِ اسلامی نیز در میان آنان جاخوش کرده‌اند چون هم‌چون سازمان مجاهدین به سادگی می‌توان در آنان نفوذ کرد. پادشاهی خواهان راستین در حزبِ "مشروطه‌خواهان لیبرال" گرد آمده‌اند که من آقای رضاپهلوی را در میان این بخش از پادشاهی‌خواهان می‌دانم. باید افزود که آقای رضاپهلوی بارها گفته‌اند اگر رای گیری شود به سیستمِ جمهوری رای خواهندداد و انگیزه‌اش را هم به روشنی بیان داشته اند. سخن را کوتاه کنم:

1. از هم‌اکنون برای همه کسانی که شرافت‌مندانه و با آگاهی از حکومت اسلامی بریده و دور می‌شوند، باید جا باشد و پذیرفته شوند.

2. در ایران آینده جا برای همه باورها جز باورهای ضدانسانی باید باز باشد.

3. ایران برای همه ایرانیان با هرباور، نژاد و رنگی است.

4. سیستمِ آینده حکومت در ایران با رای همگانی و این‌بار آگاهانه مردم روشن خواهدشد.

5. ایران آینده نه خودش دیگر اسلامی است و نه قانون‌اش.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy