افشین حکیمیان
حرف هم که میزد، طعنه و کنایه را حتمن قاطیاش میکرد و به نیشخندی که از میمیک صورتش حذف نمیشد؛ سعی میکرد که طرفِ صحبتش را به هم بریزد. داغانش کند. جوری چشمانش را تنگ میکرد و ابروانش را کِش میداد که خشماش را ابراز کرده و عصبیت را به طرف مقابلش تحمیل کند. حرفهایی را هم که میزد؛ انگاری فقط برای تسکین خشماش بود که بهدلیل حفظ ظاهر نمیتوانست به لیچارگویی دلش را خنک کند.
تهمت میزد. دروغ میگفت. طعنه میزد. آمارهای کذب از خودش رو میکرد. اصلن انگاری هرچیزی از دهانش درمیآمد؛ بدون لحظهای تأمل میگفت. برایش مهم هم نبود که حرف امروزش، حرف دیروزش را باطل کند. دروغهایش را برملا کند. قیافهی دیروزی انقلابیاش را به خاکِ سیاه بنشاند. چرا که او نقشِ خود را میدانست. میدانست که چماقدار است. پایِ کارِ هر سرکوبیست تا بازی مقابل ایدیولوژی حاکم را به هم بزند. و هیچجا هویت و ماهیت تعلق به گروه فشار را از دست نمیدهد.
امروز داشت میگفت:«چون دنیا به ما واکسن نداد، مجبور شدیم تولید کنیم.» در حالیکه در زمان شیوع کرونا اسمش در ردیف دوم نامه دو هزار و پانصد پزشکی، حک شده بود که برای عدم واردات واکسن کرونا نوشته بودند.
رو به دوربین، نیشخند میزد و میگفت:«در زمان کرونا وقتی دولت ریسی آمد روزی ۸۰۰ نفر فوت میکردند و اگر یکسال دیگر دولت روحانی ادامه پیدا میکرد تعداد فوت شدگان کرونا از شهدای جنگ بیشتر میشد.» و خودش میدانست که رهبرش در دیماه نودونه، در هنگامهی صدا ت دولت روحانی و در اوج بکشبکش کرونا دستور داده بود که :«ورود واکسن آمریکایی و انگلیسی کرونا ممنوع است» ولی چون دولت به دست مرئوساش رسیده بود؛ درست در همان اوانِ تعیین رئیسی برای ریاست دولت، دستور دیروزش را از یاد بُرده و از نو فرمان داده بود که :« واکسن چه از راه واردات و چه با تولید داخلی باید با تلاش مضاعف و به هر شکل ممکن تأمین شود و در اختیار همه مردم قرار بگیرد»
او به همینها لقب «تانک انقلاب» گرفته بود. او ذهن و زبانش در خدمتِ نظام بود. نظامی که هر پیروزی را به پای "منویات داهیانه رهبر" مینوشت و اگر بیتدبیریهایش جان و جهان مردم را تیرهوتار میکرد؛ منتخبِ مردمی را داشت که قربانیاش کند. "تانک انقلاب" هم داشت همینکار را برای رهبرش انجام میداد. حسن روحانیایی که با طعنههای دولت با تفنگ و...رئیسجمهوری کلهشق در برابر او شده بود؛ میبایست در برابر رئیسیایی که جز به اطاعت از دستوراتِ او، عمل نکرده بود؛ قربانی میشد.
"تانک انقلاب" در مقام دفاع از سیاستی که تن به مذاکره با دنیا نداده و نیازهای زندگی مردم را طفیلی "میدان" میکند؛ میگفت:«اگر دنبال رفع تحریم هستیم به توانمندی داخلی تکیه کنیم.» ولی با این همه در مقام شهرداری، برای تأمین اتوبوسهای شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و تاکسیهایاش به قیمتی گزاف، روی به خودروهای درجه چندم چین آورده بود. "اتکا به توانمندی داخلی" در زبان او، یعنی پنهان کردن آثار زیانبار سیاستهای عمق راهبردیِ ضد امنیت ملی. یعنی ثروت ایران را خرج ماجراجوئیهای ایدئولوژیک نظام کردن. او چون سرباز نظام، در هر لحظه آماده بود که ردِ سیاستگذاریهای خانمانبراندازی را که زندگی را در هر ساحتی برای ایرانیان سخت و زیانبار کرده بود؛ از میانهی بحثوجدلها گموگور کند
محدودیت های حکومتی برای آمد و رفت احمدی نژاد
تحلیلهای هلی کوپتری ...