مهدی نصیری
خداوند ارواح همه رفتگان را غرق در رحمت و شادی کند. مرحوم مادرم، هر گاه از مهمانی یا سفر بر می گشتیم، همین که وارد خانه می شد، می گفت: «ای جان، هیچ جا خانه خود آدم نمی شود.» بله واقعا هیچ جا خانه خود آدم نمیشه، اما منظورم در اینجا از خانه، محل سکونت نیست که از این جهت خانه فرزندمان که در ایام سفر کانادا ساکن آن بودیم، عین خانه خودمان و بلکه بهتر از آن بود. محمد جان برایمان سنگ تمام گذاشت و بیش از آنچه در وسع و وقتش بود، از ما پذیرایی کرد و ایام بسیار خوشی را برایمان رقم زد.
منظورم از خانه در اینجا وطن است که هیچ سرزمین دیگری هر چند وسیع، زیبا، تمیز، مهمان پذیر و اهل مهربانی و مدارا با غریبه ها و مهاجران، مانند کانادا، نمی تواند حس غربت را از تو زایل کند و باعث فراموشی وطن شود. به خصوص اگر احساست این باشد که وطن در اسارت و اشغال حکمرانی ای ناکارآمد، سرکوبگر و نابود کننده زندگی و شادی و پیشرفت و آرامش از آن نوع که جلوه هایی از آن را در کانادا و بسیاری از دیگر کشورها می بینی، گرفتار آمده باشد و نیاز به کمک فرزندان خود دارد.
دیدن و ملاقات هموطنان در کانادا گر چه از یک سو مایه شادی بود اما از سوی دیگر بیانگر وضعیت اسفبار و جهنمی بود که حاکمیت برای مردم ایران ایجاد کرده و بسیاری را به فکر مهاجرت و فرار از دامن پرمهر وطن انداخته است.
وقتی عازم کانادا بودیم برخی از مزدوران سایبری از چگونگی تامین هزینه این سفر در فضای مجازی پرسیده بودند. همینان که در برابر ایلغار ثروت مردم توسط حاکمیت و اختلاسهای نجومی و بی سابقه و یا کم سابقه در تاریخ حکمرانی ها سکوت و به جهاد حقیرانه ماله کشی مشغول اند. اکنون برای اطلاع آنان می گویم: کل هزینه این سفر و سفر مقدماتی آن به ترکیه برای اخذ ویزا توسط محمد پرداخت شد.
همچنین برای مقایسه وضعیت فرزندانم با فرزندان برخی از مسئولان در جمهوری اسلامی بگویم که برای هیچ یک از آنان هزینه مدرسه غیرانتفاعی و خصوصی (به جز دو سال راهنمایی و یک سال دبیرستان برای محمد) نکردم. محمد سه سال دبیرستان را در دو دبیرستان از مناطق متوسط و محروم قم گذراند و بدون یک ساعت معلم خصوصی موفق به قبولی در رشته زبان انگلیسی دانشگاه علامه شد و از همان دوران دانشجویی تدریس زبان را برای تامین زندگی خود آغاز کرد.
فاطمه و مصطفی هم تمام دوران تحصیلشان را در مدارس و دانشگاه دولتی (به استثنای دو سال تحصیل مصطفی در دانشگاه آزاد) گذراندند که فاطمه مدرک کارشناسی فقه و حقوق را از پردیس دانشگاه تهران در قم و مصطفی کارشناسی آی تی را از دانشگاه فنی و حرفه ای و آزاد اخذ کرد. مصطفی به کار در شرکتی خصوصی در زمینه برنامه نویسی و ادامه تحصیل در رشته فلسفه غرب. برای اشتغال دخترم فاطمه و همسرم خانم مزینانی هم با وجود داشتن مدرک کارشناسی علوم تربیتی و ارشد قران و حدیث، کمترین اقدامی نکردم و هر دو به خانه داری مشغولند.
در تمام این سالها قدمی برای پارتی بازی و سفارش در مورد فرزندان و بستگان و آشنایانم در هیچ امری بر نداشتم.
همان طور که پیشتر در ویدئویی گفتم محمد با تلاش شخصی خود و بدون کمترین سفارش یا همراهی من، همکاری با خبرگزاری آسوشیتدپرس را در تهران آغاز و پس از ۱۵ سال همکاری با هزینه خود به کانادا مهاجرت و موفق به همکاری با شبکه سی بی سی کانادا در ایالت آلبرتا و شهر کلگری شد.
اکنون که در راه بازگشت به وطن هستیم به همان اندازه که در آمدن به کانادا به شوق دیدار فرزند شاد بودیم، مبتهج و مسرور به دیدن مجدد وطن و هموطنان و اقوام و دیگر فرزندانمان هستیم و این شعر خانم بهبهانی را زمزمه می کنیم که:
دوباره میسازمت وطن
اگر چه با خشت جان خویش
ستون به سقف تو میزنم
اگر چه با استخوان خویش
دوباره میشویم از تو خون
به سیل اشک روان خویش
مسیر برگشتمان فردا از گلگری به فرانکفورت و با توقفی چند ساعته از آنجا به تهران است.
۵ مرداد ۱۴۰۳
انتقاد کامالا هریس از ترور قاسم سلیمانی