وارد کردن قطعات یک مسلسل کنترل شونده از راه دور به ایران و سر هم کردن آن داخل یک وانت و شناسایی مسیر تردد فخری زاده سرکرده ی دار و دسته ی اتمی و مسوول ساختن بمب اتم، و قرار دادن این وانت بر سر راه او و زدن میلی متری او طوری که خودش و زن اش هم نمی توانستند بفهمند فخری زاده چرا در خون خودش غلتیده و بعد نابود کردن این سلاح عجیب غریب در محل.

زدن کنسولگری جمهوری نکبت در دمشق با ظرافتی که تنها یک ساختمان و آن هم ساختمان این لانه ی تروریستی فرو می ریزد و به ساختمان های بغل دست آن آسیبی وارد نمی شود در زمانی که فرمانده نیروی قدس سپاه در آن جا حضور داشته و به درک واصل کردن او و شانزده نفر از همراهانش.

یا همین دیروز، زدن شگفت انگیز اسماعیل هنیه، سردسته تروریست های حماس به گونه ای که تا همین امروز جمهوری اسلامی و دستگاه امنیتی اش که همیشه به «اشراف اطلاعاتی»اش می نازد و رییس معیوب المغز اطلاعات اش خطیبی، چند روز قبل از این عملیات از نابود شدن تمام شبکه های اسراییلی در ایران خبر می داد، تا امروز یعنی یکی دو روز بعد از انجام این عملیات، ندانسته اند و نگفته اند که این عملیات چگونه انجام شده است و از کجا و به چه نحو خورده اند!

انجام این عملیات واقعی، حتی عجیب تر از فیلم «تخیلی و بالاتر از خطری»ِ «تهران» است که توسط اسراییلی ها در تهران، آری، تهران واقعی فیلمبرداری شده است و در اینجا باید گفت، آن چه در واقعیت اتفاق افتاده، به مراتب جالب تر و هیجان انگیز تر از فیلم تخیلی بوده است!