پیشگفتار
حکومت اسلامی، حکومت مردِ قبیلۀ "عُذْرَه"، یعنی حکومتِ "خرافه" است. رسانههای حکومتی و منابر ریز و درشت، آخوندهای مکلا و معمم در باره جن و جنیان میگویند، و خبر و حدیث از مسلمان شدن سوسمار و مار و شیر ومرغابی و ویروسها و میکروبها میدهند. از گفت و گوهای عالمانه درختها و سنگها و رودخانهها و اقیانوسها با پیامبر اسلام و ائمه اطهار، و شفا یافتن بیماران لاعلاج در صحن امامها و امام زاده هائی که خودشان با بیماری هایی مثل اسهال و استفراغ و مسمومیت مردهاند، نقل میکنند. حکایتهای بهشت و جهنم بویژه غلمانها و حوریهای هفتاد متری و مشروب خوری در بهشت هم جای خود دارند. درعرصه حکمت و علوم و طب اسلامی وبه طور کلی دین خرافه، حکمت خرافه، فقهاللغه خرافه، پزشکى خرافه هم مرد قبیلۀ " عُذْرَه" حکمرانی میکند. برای نمونه در حوزۀ طب اسلامی تجویز واجبی و پشکل ماچه الاغ و ادرار شتر و ریختن سرکه روی آلت تناسلی زیر آفتاب سوزان برای تقویت قوۀ "باء" سرلوحۀ نمایش دانشِ" نوین"ِ کاسبکارانِ طب اسلامی ست. خرافات و ترهاتی از این دست که در آخرالزمان، یزید و ابنزیاد و خوارج زنده مىشوند و به قتل مىرسند، و یا پهن کردنِ بساطهای خود آزارانه، کودک آزارانه و دیگر آزارانۀ تعزیهخوانى، مداحی و روضهخوانى، زنجیر زنی، قمهزنى و گِل مالی و دخیل بندی به در و دیوار ودرخت و.... شیوع پیدا کردهاند.
تصور میشد با دگرگونیهای ساختاری در جامعه بشری و پیشرفتهای اجتماعی، فنی و تکنیکی پدیده و مفهوم خرافه بتدریج رو به زوال خواهد داشت اما چنین نشده است. پیشرفتهای علمی و تکنولوژیک و رویکردهاى تبیینی علوم تجربى سبب کاهش چشمگیرِ تمایل انسان به باورهای خرافی نشدهاند و خرافههای تازهای بازتولید و حتى ابداع مىشوند.
خرافات فقط در ایران پُر مشتری نیست، جهانگستر است، خرافات بخش بزرگی از فرهنگ جوامع انسانی با برچسبِ " آداب و رسوم اجتماعی" را تشکیل دادهاند. خرافات درجامعه جهانی حضور و فعلیتی ناباورانه دارد، حتی در امریکای پیشرفته در میان بسیاری از کلیسائیون و سیاست بازانِ شیادِ کلیسائی بازارش پررُونق است. دو کشور ایران و امریکا، با دو کیفیت متفاوت ساختاری و سطح پیشرفتهای اجتماعی و علم و دانش، نمونهاند. بهمین دلیل پرداختن به "خرافه" از منظر معنائی و تاریخی بیش ازپیش اهمیت یافته و جای خاصی در گفتمان سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، به ویژه در رابطه با میهنمان که حکومتی خرافه پرور و خرافه پرست در قدرت است، یافته است.
خرافه چیست؟
خرافه پنداری غیر واقعی و موهوم، باوری غیرمنطقی و و گنگ تعریف شده است، پدیدهای که با معیارهای عقلانی خوانایی ندارد. سخنان بیهوده و پریشان و گاه نا خوشایند، اوهام و دروغ هایی گفتاری و رفتاری، گاه فریبنده و دلنشین، گاه آرامبخش و گاه اضطراب آور و ترس آفرین، و بهمین دلیل تلاش هایی نمادین برای سرپوش نهادنها بر ضعفها و برآوردن آرزوها و خواستها نیز تلقی شده است.
خرافه نام مردی ازقبیله عُذْرَه از قبایل یمن بود که مدعی بود مدتی توسط اجنه ربوده شد و پس از مدتی به قبیلهاش بازگشت. وی با نقل رویدادهای عجیب از زندگی اجنه و جن زدگان در میان اعراب به شهرت رسید. درعربی، هر سخن عجیب و دور افتاده از علم و تجربه انسانی را حدیث خرافه و" دروغی با نمک" میگویند.
خرافات که واژگان معادل زیادی، از جمله اسمار و افسانه همردیفاش کردهاند پیش از اسلام با عناوین مختلف در جامعه بشری وجود داشت. از یونان باستان تا هند، از ایران تا کشورهای افریقایی و امریکای لاتین و... در روم باستان ادعا میشد خرافات انسجام امپراتوری روم را حفظ میکند و بهعنوان «ابزار قدرت عمل میکند".
علل پیدائی "خرافه"
زمانۀ پیدائی خرافات را دورههای نخستین زندگی انسانهای اولیۀ دانستهاند که تا امروز در مناطق و جوامع مختلف ویژگیهای متفاوت یافتهاند. در طول تاریخ، خرافه سازی و خرافه پروری تنها به "مرحله جادویی وجاهلیت وعدم درک و آگاهی انسان " تعلق نداشته است. دین بر دامنه و تنوع خرافات افزوده است تا حدی که پیشرفتِ علم و دانش وخرد گرایی هم جلودارش نبودهاند. فیلسوفان، دینکاران، جامعه شناسان، روانشناسان و اهل شعر و ادب بسیاری در باره خرافه وخرافات نوشته و گفتهاند و دیدگاههای متفاوت و گاه متناقضی را مطرح کردهاند. فیلسوفان بسیاری علیه خرافه گرایی و خرافات زدگی مبارزه کردهاند اگرچه برخی نیز در راستای توجیه خرافات نوشته و گفتهاند.
عوامل بروز خرافات را "جهل ونادانی، سوء تفاهم و عدم درک و آگاهی انسان، حیرت انسان در برابر طبیعت و رویدادهای طبیعی، ترس از پدیدههای ناشناختۀ درونی و بیرونی، دستیابی به آرزوها و رویاها و احساس رضایت مندی از تقلید" دانستهاند (اتو کلاین برگ). برای خرافات هم دلایل "ماهوی و فلسفی" و انواع گوناگون خرافه تلقینی، تدافعی، فرافکنانه، ذوقی (فال قهوه و فال حافط)، تسکینی، تسخیری (اعتقاد به اشباح) و بَدَلی (جایگزینی اعتقادات دینی) بر شمردهاند.
خرافات را به خرافات دینی، فرهنگی وشخصی نیز طبقهبندی کردهاند. بسیارانی هر گونه عقیده دینی و مذهبی، و افراطی گری و بنیادگرایی دینی را خرافه دانستهاند. اکثر ادیان، ادیانی که نگاه به آسمان دارند و خود را الهی میخوانند تولیدکننده و آلوده به خرافات هستند. یهودیت، مسیحیت واسلام بزرگترین بهرههای دینی و دنیوی را از اشاعه خرافه بردهاند.
مطالعات روانشناختی خرافات نشان میدهد که در مواقع حساس و لحظههایی که اضطراب و ترس از شرایط و عدم اعتماد و اطمینان به آینده وجود دارد خرافات زاده یا گسترش مییابد. زمانۀ رویارویی با مسائلی همچون تولد، مرگ، بیماری، قحطی، فقر و حوادث طبیعی نیز زمانۀ تولید و گسترش خرافاتاند.
خرافه گری عوام و خواص نمیشناسد
خرافات را ساخته ذهن و مورد پذیرش و باور عوام و " فرهنگ عامه" معرفی کردهاند، چنین ادعائی واهی و بی اساس است. فقط بی سوادها و عوام خرافه گرا و خرافی نیستند، خواص و تحصیلکردگان خرافاتی فراوانند و این نوع "حکمت عامیانه" را خواص خرافی نیز پذیرفتهاند با این تفاوت که خواص آگاهانه از خرافات و خرافه پراکنی سوء استفادههای سیاسی و مالی نیز کردهاند. امروز بیش از گذشته خرافه مصرف اقتصادی و تجاری و دینی و فرهنگی دارد و به ابزار پیشبرد مقاصد و سیاست بَدَل شده است. سیاست بازان فریبکار از خرافات برای پیشبرد سیاستهای مورد نظرشان سود برده و میبرند، نمونه است اوهام وتُرهات و پدیدۀ "هالۀ نورانی" احمدی نژادی - دونالد ترامپی و یا سفره انداختنها و مراسم عاشورا گرفتن تحصیلکردگان فرنگ دیده و ثروتمندان ایرانی در شهرهای مختلف جهان از جمله تورنتو و لُس انجلس و...
در ایران
در میهنمان ریشهی بسیاری از باورها و اعمال خرافی به دوران باستان بر میگردد. در میان آریاییها باورمندان به جادوگری و اوهام و پدیده های"خرافی" کم نبودند. دین زرتشت هم از آلودگی به خرافات امان نماند. روحانیون و مغها برای کسب در آمد مروج خرافات شدند. آمرزش گناهان را فروشی کردند، ستایش آفتاب ونیایش ماه هنگام خواب و برخاستن، مناسک و دعا به وقت قضای حاجت و عطسه زدن، چیدن ناخن و مو، نحس بودن روزها و ساعتها، نریختن آب بر آتش، نقاره زدن هنگام غروب آفتاب و... بر پا بود. همسایگان و مهاجرین و مهاجرتها هم در انتقال انواع خرافات به سرزمین آریایی نقش داشتهاند. با یورش اعراب خرافه گرائی با کیفیتی متفاوت گسترش یافت. تسلط اعراب بر ایران باعث ورود و گسترش بسیاری از باورهای خرافی - اسلامی به ایران شد. این باورها و رفتارها نسل به نسل منتقل شدهاند.
اوج نفوذ خرافات و افکار و عقاید پوچ در جامعه ایران را بعد از تسلط مغولها و ترکها دانستهاند. برای نمونه مغولها به وقت خسوف و کسوف بر طبل میکوبیدند تا با این کار نیروهای شیطانی تارومار شوند و...
دوران صفویه وقاجاریه زمانۀ گسترش عقاید و باورهای خرافی بود، حتی شاهان و دربارهاخرافه پرور و خرافه پرست بودند و رسالهها و کتابهای بسیاری که سرشار از خرافه بودند نوشته و منتشر و تبلیغ میشد.
مراسم مذهبی و عزاداریها که مراکز تولید و انتشار خرافه بودند تقلیدی از عزاداری و مصیبت خوانی و شبیه سازی مسیحیت اروپایی شد و رنگ و لعابی چشمگیرتر به خود گرفتند.
خرافات ابزار دستیابی به اهداف سیاسی و دینی شد. در دوران پهلوی نیز خرافات وجود داشت اما در دوران حکومت اسلامی اوج و گسترش یافت و حتی خرافات منسوخ شده بکار آمدند و آخوندها و رسانههای حکومتی مُبلغ و مّروج آنها شدند.
بساط استخاره کردن پهن تر شد، مشتریان امامان و امام زادهها و مکان هائی مثل"چاه جمکران" برای شفا و رسیدن به آمالها و آرزوها افزایش یافت، بساطی که محلِ درآمدی برای روحانیون و حکومت اسلامی شد.
پیش گویی، جن گیری، بازار رمالی و طالع بینی و جن گیری و آینه بینی و تفال و سحر و جادوگری ودفع ارواح خبیثه پرروُنق تر شده است. حکایت عطسه کردن و چشم زخم و چشم شور و تخم مرغ شکستن و دخیل و قفل بستن به درخت و سقاخانه، شومىِ سرتراشیدن و ناخن گرفتن در چهارشنبه و... نجس بودن سگ و نماز نداشتن موی گربه و... همچنان باقی ست.
مراسم عزاداریهای مذهبی و سخنان آخوندهای مکلا و معمم در مورد معجزات پیامبر و ائمه و زوایدشان در آمیختگی و تلازم باورها و رفتارهای خرافی را با دین مبین اسلام آشکارتر از هر زمانی نشان داده است. خرافات در حکومت اسلامی فراتر از جنبهی انفرادی و زیانهای رفتاری به فرد خرافه پرست، جنبۀ اجتماعی یافته و به نوعی آسیب اجتماعی و روانی، وعاملی در بروز و تشدید خودآزاری و دیگر آزاری شده است.
" جذام خرافه" بیش از پیش به جانِ جامعه افتاده است، بهمین دلیل تلاشهای روشنگرانه و عملی برای خرافهزدایى امری حیاتی شده است به ویژه درشرایطی که دیکتاتورها و سیاست بازان و دینکاران فریبکار و عوامفریب از"خرافات" به عنوان ابزاری برای پیشبرد خواستها، سیاستها و مقاصد غیرانسانیشان بهره میگیرند. خرافه امری مجرد و جدا از باورهای دینی و دین گونه، و پاره هایی از انواعی از باورها و اندیشه هایی ست که نسل به نسل انتقال یافته و نقشی مهم در بازدارندگی فرهنگی، سیاسی و اجتماعی داشته است. آخوندها و حکومت اسلامی خرافه را در فرهنگ وسیاست و جامعه نهادینه کردهاند و زیانها و لطمه هایی کاری و بزرگ به فرهنگ و سیاست در میهنمان زدهاند.
مسعود نقرهکار
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
منابعی برای مطالعۀ بیشتر:
۱- روانشناسی خرافات، علیرضا عرب بیگی، علی بیجاد- انتشارات وانیا، ۱۳۹۷
۲- نیرنگستان، صادق هدایت
۳- روانشناسی اجتماعی، اتوکلاین برگ، ترجمه علی محمد کاردان
۴- "خرافه" مردی جن زده از قبیله عذره/ خرافات از ارسطو تا جوامع مدرن. خبرگزاری مهر. ۸ ژوئیه ۲۰۱۲
۵- خرافات چیست؟ (بررسی تاریخچه خرافات)، ابوالفضل ناظمی، سایت ستاره، ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۱
۶-خرافات، از اسطوره تا ارواح خبیثه/ خرافات، از عهد عتیق تا ولایت فقیه، آرام بختیاری، سایت به پیش.
۷- کوهی از خرافات و توهمات ذهن مریض آخوندها در کتاب بحار الانوار (youtube.com)
۸- خرافات شایع بین مردم ایران و جهان
۱۴ خرافات شایع در بین مردم ایران و جهان | خرافات عجیب (enigmaescaperoom.ir)
۹- خرافات در دنیای کنونی، احمد ابراهیمی هرستانی
خرافات در دنیای کنونی (rasekhoon.net)
۱۰- مطالعه عوامل مؤثر گرایش به خرافات در بین شهروندان
نویسندگان: طاها عشایری اصغر وثوقی اصل طاهره جهان پرور زهرا حسن زاده
منبع: پژوهشهای جامعه شناسی معاصر سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۰
6497ed4ff37b3-10694-1401-12.pdf (ensani.ir)
درست در قلب ایران هنیه را زدند! کوروش گلنام
تهران در تنگنای پاسخگویی و سکوت، حامد آئینهوند